کد خبر: ۲۹۴۹۹۱
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۴

اظهارات یک استاد دانشگاه متهم به قتل

استاد دانشگاه بود و فقط به خاطر وسوسه مالی، دوست قدیمی‌اش را با قرص‌های قوی آرامبخش به قتل رساند. با گذشت سه ماه از وقوع قتل، عذاب‌وجدان گرفته و فکر می‌کند اگر زمان به عقب برود به خاطر صد میلیون تومان حسین را نمی‌کشت. پس از کشف جسد مقتول در حاشیه جاجرود، پلیس تحقیقات در این زمینه را آغاز کرد و پس از چند روز به دوست صمیمی مقتول مشکوک شدند و او را دستگیر کردند. متهم ابتدا سعی می‌کرد خود را بی‌گناه نشان دهد اما پس از افشای شواهد، لب به اعتراف گشود.
آفتاب‌‌نیوز :
گفت‌وگوی «جام جم» با این متهم 42 ساله در پی می‌آید:

* خودت را معرفی کن.

محمدعلی، 42 ساله، متاهل هستم.

* به چه جرمی دستگیر شدی؟

استاد دانشگاه در یکی از شهرهای شمالی کشور بودم و فقط به خاطر طمع به عنوان قاتل پشت میله‌های زندان هستم.

* با مقتول آشنایی داشتی؟

حسین یکی از دوستان خوب من بود و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. وقتی همسر دومش فوت کرد و جدا از همسر اولش زندگی می‌کرد، من به خانه‌اش در خیابان جشنواره رفت و آمد داشتم. پولدار بود و علاوه بر خانه، ویلا و ماشین هم داشت.

* چرا به فکر قتل دوست صمیمی‌ات افتادی؟

نیاز مالی داشتم و حسین آدم پولداری بود. با پول دانشگاه یک زندگی معمولی داشتم، به همین خاطر وسوسه شدم با قتل او پول‌هایش را سرقت کنم تا زندگی‌ام بهتر شود.

* چگونه حسین را به قتل رساندی؟

اول با خودم کلنجار می‌رفتم که این کار را بکنم یا نه. چون می‌ترسیدم فرزندان مقتول از موضوع باخبر شوند و نتوانم نقشه‌ام را اجرا کنم، چند روزی به تهران آمدم و در خانه حسین ساکن شدم. متوجه شدم فرزندانش به دیدنش نمی‌آیند و او تنهاست. به همین خاطر تصمیم گرفتم نقشه قتل را اجرا کنم و با سرقت کارت‌های بانکی‌اش، پول‌های او را به دست آورم.

* چه نقشه‌ای کشیده بودی؟

ما با هم نان و نمک خورده و دوست بودیم. دوست نداشتم او را با چاقو بکشم تا اذیت شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را با خوراندن قرص بکشم.

* از روز جنایت بگو.

شب به خانه حسین رفتم و با هم شام خوردیم. از قبل 20 قرص آرامبخش قوی را در شیرکاکائو حل کرده بودم. بعد از شام نزدیک ساعت 11 بود که او می‌خواست بخوابد. پیشنهاد دادم قبل از خواب شیرکاکائو بخورد تا راحت‌تر بخوابد. بعد از خوردن قرص‌ها، بیهوش شد. ساعت 5 صبح بود که از خواب بیدار شدم و سراغش رفتم. او بیهوش روی زمین افتاده بود. بعد از بررسی متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد.

* بعد از قتل چه کردی؟

اول سراغ پول و عابربانک‌ها رفتم. بعد برای اینکه کسی شک نکند، برگه قولنامه‌ای را نوشتم و در آن مدعی شدم مقتول 100 میلیون تومان به من بدهکار بوده است. زیر برگه را هم با انگشت خود مقتول مهر زدم.

* با جنازه چه کردی؟

ابتدا نمی‌دانستم چه کار باید بکنم و ترسیده بودم اما تصمیم گرفتم جنازه را از خانه‌اش خارج کنم. جسد را لای دو پتو پیچیدم و برای اینکه کسی به من مشکوک نشود با بستن حوله و دستمال سفید دور گردنش وانمود کردم سارقان او را خفه کرده‌اند. برای اینکه خوراک حیوانات نشود دور جنازه را چسب زدم. او را با خودروی پرایدش به اطراف جاده کمرد جاجرود بردم. خیلی ترسیده بودم که کسی آنجا باشد. به همین خاطر به اطراف روستایی در آن حوالی رفتم. جنازه را در گوشه‌ای رو به قبله قرار دادم و برای اینکه پیدا شود رویش را تنها با مقداری سنگ پوشاندم. جسد را در معرض دید مردم قرار دادم تا به راحتی پیدا شود.

* بعد از رها کردن جسد کجا رفتی؟

شب اول عذاب‌وجدان گرفته بودم، به همین خاطر قصد داشتم خودکشی کنم. چند قرص برای خودم تهیه کردم اما به خاطر ترس از گناه خودکشی مرتکب این کار نشدم. با پراید مقتول به شمال بازگشتم و به کارم ادامه دادم. هیچ وقت قیافه حسین از جلوی چشم‌هایم نمی‌رود. او دوستم بود اما من به خاطر پول مرتکب قتل شدم.

* از گناه قتل نترسیدی؟

می‌دانستم به خاطر آن مجازات می‌شوم. وقتی وسوسه پول سراغت بیاید به هیچ چیز فکر نمی‌کنی. اما وقتی به پول رسیدی تازه متوجه می‌شوی اشتباه کرده‌ای و این پول ارزش آن را نداشت که قاتل شوی.

* همسرت از قضیه قتل خبر داشت؟

نه، او نمی‌دانست من مرتکب قتل شده‌ام. فکر می‌کرد حسین به مسافرت رفته است.

* بعد از قتل چقدر سرقت کردی؟

100 میلیون تومان از حساب او برداشتم. 10 میلیون را به حساب همسرم ریختم، مقداری از آن را به عنوان پیش پرداخت خرید خودرو دادم و مابقی را هم در حسابم قرار دادم. طمع پول باعث شد دوستم را بکشم.

* نمی‌ترسیدی خانواده مقتول متوجه غیبت پدرشان شوند و موضوع لو برود؟

نه. بعد از قتل، گوشی تلفن همراه حسین دست من بود و هر وقت دختر یا پسرش پیامک می‌دادند من جای مقتول جوابشان را می‌دادم. هر بار به بهانه‌ای از دیدار آنها طفره می‌رفتم و به جای حسین می‌گفتم به زودی به دیدارشان می‌روم. حتی یک بار سارا دختر مقتول با خودم تماس گرفت که گفتم حال پدرش خوب است و درگیر کارهایش است.

* چه شد که یک استاد دانشگاه به یک قاتل تبدیل شد؟

نمی‌دانم. باور کنید از روی بی‌فکری بود. طمع پول ربطی به سطح سواد ندارد و پول بادآورده ممکن است هر کسی را به فکر سرقت یا قتل بیندازد.

* سابقه کیفری داری؟

یک بار چند سال قبل به جرم جعل اسناد دستگیر شدم. آن موقع یک چک را جعل کرده بودم.

* حرف آخر ...

دلم به حال همسرم و بچه‌های مقتول می‌سوزد. باور کنید به خاطر مشکلات مجبور به این کار شدم و بعد از آن به خاطر عذاب‌وجدان می‌خواستم خودکشی کنم که نتوانستم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۶
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
0
13
هر استاد حق التدریسی که استاد نیست با ابرو ما هیات علمی ها بازی میکنید ایشون استاد حق التدریسی هستن.
یک عضو هییت علمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
1
7
سلام
من یک عضو هیيت علمی دانشگاه هستم و امیدوارم مطلب بنده را در سایت قرار دهید. متاسفانه اساتید دانشگاه ها قومی فراموش شده هستند. یک استاد دانشگاه با مدرک دکتری و با احتساب سربازی حداقل 30-32 سال سن دارد و تازه میخواهد اولین حقوق خود را دریافت کند، یعنی 10-12 سال بعد از یک فرد دیپلمه و اولین حقوق چیزی کمتر از 3 میلیون تومان است. حال آنکه اگر یک دهم این زحمت را هم نمی کشید و 3 بار کنکور سراسری، فوق لیسانس و دکتری نم داد و یک مغازه ساندویچی باز میکرد اوضاع مالی بهتری داشت. واقعا باید توضیح بدهم که هیچ کدام از اعضای هییت علمی ته ذهنشان ابتدا پول نبوده ولی وقتی با مشاغل دیگر مقایسه می شویم احساس میکنیم که فراموش شده هستیم. درمقابل یک پزشک عمومی که خیلی کمتر درس خوانده و امروزه در یک درمانگاه ماهانه 12-15 میلیون دریافت میکند وضع ما خیلی وخیم است. دیگر دندانپزشکان و متخصص ها را بهتر است در مقایسه نگذاریم. حتی مشاغلی مثل مکانیکی، لوله و برق کشی ساختمان چند برابر یک استاد که تمام جوانی اش را در این راه گذاشته درآمد دارند. بنده به عنوان یک معلم دانشگاهی با 10 سال سابقه و بیش از 20 مقاله و کتاب بین المللی متاسف و شرمسار خانواده خودم هستم و به شدت از راهی که انتخاب کردم پشیمانم. بد نیست نگاهی به وضع زندگی اساتید و بقیه مشاغل داشته باشید، پارکینگ دانشگاهها را ببینید و ماشین های مثلا کارمندان بانک هم ببینید. واقعا تعداد قابل ملاحظه ای از اساتید ما به فکر خروج از ایران هستند، افرادی که این مملکت میلیونها تومان صرف آموزش آنها کرده اند دلیل اصلی ترک وطن را در بی اعتنایی نسبت به خودشان میدانند. صحبت های بنده به هیچ وجه توجیه اقدام غیر انسانی شخصی که شما در موردش خبر نوشته اید نیست بلکه درد و دلی است که از بی تریبونی اینجا آوردم. باز هم استدعا میکنم لطف فرموده انتشار دهید.
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
1
0
سلام البته این دلیل نمیشود که هرکسی مشکل مالی ذارد باید آدم بکشد بنده هم یک معلم با 27 سال سابقه کار هستم مقصر اصلی درنظام پرداخت حقوق است که متاسفانه دولت نمی تواند خوب اجرا نماید ومشکلات مادی باعث این گونه مسائل میشود واین زنگ خطری برای دولت است که باید وظیفه خود را خوب انجام دهد
دوست
|
Germany
|
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
0
2
با تایید حرف های دوست عزیزم،من پ اچ دی شیمی تجزیه هستم از یکی از بهترین دانشگاههای ایران،با بیش از 10 مقاله ISI مدرکمو گرفتم،الان تو یک شرکت داروسازی با ماهی....یک میلیون و هشتصدهزار تومان،گریه داره...حرف های من موید قتل نیست،اما درد مبرهن هستش
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
0
2
در تکمیل حرفهای دوست عزیز با عنوان عضو هیات علمی باید بگم که من هم فارغ التحصیل مقطع دکتری با 40مقاله آی اس آی و.... بیکارم و برای بدست آوردن حقوق کمتر از 3میلیون به انواع سوالات غیرمرتبط با تحصیلاتم هم باید جواب بدم چندین بارجلوی 10نفر تیمم کنم و کلی استرس دیگه بکشم تا شاید این حقوق نسیب بنده هم بشه که الان یکسال هست بیکارم. امیدوارم مدرکم در ماه های آینده به دلیل بیکاری آزاد بشه تا ترجمه کنم و اگه خدا بخواد برم یه شغلی در خارج از ایران به دست بیارم
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
1
0
زیاده خواهی ها و مقایسه در آمد خود با دیگران نتیجه اش همین است.انسان باد به آنچه که دارد قانع باشد مگر چقدر ما انسانها عمر می کنیم که این همه مشکل برای خود و دیگران درست کنیم.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین