آفتابنیوز : نخستين پرونده روز 5 فروردين ماه سال گذشته همزمان با گمشدن ناگهاني دختر جواني از سوي كارآگاهان پليس آگاهي به جريان افتاد. شاكي در توضيح ماجرا گفت: خواهرم فاطمه 36 ساله صبح امروز با خودروي پژواش از خانهمان در فلكه سوم تهرانپارس خارج شد و ديگر به خانه بازنگشت.
وي ادامه داد: خواهرم قبل از رفتن به من گفت كه قصد دارد به ديدن يكي از دوستانش در فشم برود اما وقتي دير كرد با دوستش تماس گرفتم كه او گفت فاطمه امروز پيش او نرفته است. به همين خاطر نگرانش شدم و به اينجا آمدم تا خواهرم را پيدا كنيد.
پس از طرح اين شكايت تيم زبدهاي از كارآگاهان مبارزه با آدمربايي پليس آگاهي به دستور قاضي دادسراي جنايي وارد عمل شدند.
پيدا شدن خودروي مقتول كنار باغي در فشم
مأموران پليس در نخستين گام مشخصات خودروي دختر گمشده را به تمامي گشتهاي پليسي اطلاع دادند تا اينكه يك روز بعد، خودروي فاطمه از سوي مأموران كلانتري 162 فشم نزديك باغي كشف شد.
كارآگاهان در بررسي داخل خودرو ردي از دختر جوان بهدست نياوردند و با پيدا شدن ماشين رهاشده او در فشم، فرضيه قتل دختر جوان براي مأموران پليس قوت گرفت.
همچنين در بررسيهاي بعدي مشخص شد خودروي مقتول دچار نقص فني شده و روشن نميشود بنابراين اين احتمال ميرفت كه دختر گمشده براي گرفتن كمك از صاحبان يا نگهبانان باغهاي اطراف به داخل باغي رفته و قرباني جنايتي خاموش شده باشد.
سگهاي آموزش ديده پليس جسد را كشف كردند
در گام بعدي مأموران پليس با كمك سگهاي آموزشديده به جستوجوي قدم به قدم براي يافتن ردي از دختر گمشده پرداختند.
پس از جستوجوي چند باغ، سرانجام سگها مقابل باغي در نزديكي خودرو رهاشده شروع به سر و صدا كردند. بررسيها نشان داد نگهبان باغ افغاني 35 سالهاي به نام سخي است كه به صورت غير قانوني وارد ايران شده است. سخي در بازجوييهاي اوليه مدعي شد كه اطلاعي از سرنوشت دختر گمشده ندارد اما سگهاي پليس موفق به كشف جسد فاطمه در گوشه باغي شدند. پس از آن متهم به جرم قتل دختر جوان بازداشت و براي بازجوييهاي تخصصي به اداره آگاهي منتقل شد. متهم در بازجوييها منكر قتل دختر جوان شد اما وقتي مأموران پليس در بازرسي از اتاقك نگهبانياش گوشي تلفن همراه مقتول را كشف كردند ناچار لب به اعتراف گشود.
اعتراف به قتل
به گزارش جوان، وي گفت: پنجم فروردين وقتي از باغ بيرون آمدم، متوجه خودروي پژو پارسي شدم كه بيرون از باغ توقف كرده بود. ماشين خراب شده بود و روشن نميشد. دختر جواني راننده آن بود كه با ديدن من درخواست كمك كرد. دقايقي خودرو را وارسي كردم و وقتي ديدم كه آن دختر تنهاست، وسوسه شدم و تصميم به آزار و اذيت وي گرفتم. هوا كمي تاريك شده بود. به دروغ مدعي شدم كه همسرم داخل باغ است و از دختر جوان خواستم تا تعمير شدن ماشين نزد همسرم برود.
دختر جوان به اصرار من وارد باغ شد اما همان موقع فهميد كه نقشهام چيست و با من درگير شد. او بهصورتم سيلي زد و قصد فرار داشت و من كه عصباني شده بودم، شال مشكي وي را دور گردنش پيچيدم و او را به قتل رساندم. سپس جسد را به گوشه باغ كشاندم و در آنجا دفن كردم. پس از اين خودرو مقتول را كمي هل دادم و از باغ دور كردم و قصد داشتم روز بعد خودروي مقتول را به محل ديگري ببرم اما خيلي زود دستم رو شد و گرفتار شدم. متهم پس از تحقيقات تكميلي و بازسازي صحنه جرم از سوي قاضي آرش سيفي، داديار اظهار نظر ويژه قتل از دادسراي جنايي كيفرخواستش صادر شد و به زودي پروندهاش در دادگاه كيفري استان بررسي خواهد شد.
متهم دوم كه كيفر خواست اتهامش صادر شده و به زودي پروندهاش در دادگاه كيفري استان رسيدگي خواهد شد، كارگر پيمانكار شهرداري بود كه مردادماه سال گذشته مرد بيگناهي را هنگام خريد ضايعات به قتل رساند.
آغاز ماجرا
روز پنجشنبه ۲۳ مردادماه سال گذشته مأموران پليس در جريان مرگ مشكوك مرد ميانسالي در بيمارستان نورافشار تهران قرار گرفتند.
مأموران پليس در بيمارستان با جسد مرد 41 سالهاي به نام علي چراغي روبهرو شدند كه با اصابت جسم سختي به سرش به قتل رسيده بود. پس از اين بازپرس سپيدنامه از دادسراي جنايي به همراه تيمي از كارآگاهان مبارزه با قتل پليس آگاهي در محل به تحقيق پرداخت.
نخستين تحقيقات نشان داد مقتول 16 مرداد ماه با خودروي وانت پيكانش به همراه پسرش در خيابان 196 در شرق تهران حوالي بزرگراه شهيد باقري در حال دورهگردي و خريد ضايعات آهني ساختمان بوده كه با چهار كارگر پيمانكار شهرداري درگير و به شدت از ناحيه سر زخمي و به كما رفته و بعد از چند روز فوت شده است.
حرفهاي پسر مقتول
پسر مقتول كه شاهد حادثه بود، گفت: روز حادثه به همراه پدرم به در خانه يكي از دوستانش در تهرانپارس رفتيم و مقداري آهن آلات ضايعاتي از او خريديم. پس از اين به راه افتاديم كه در خيابان 196 چهار مرد قوي هيكل كه سوار خودرويي با آرم گشت پيمانكاري شهرداري بودند، جلوي ما را گرفتند. آنها ميخواستند پدرم را به زور به ايستگاه ببرند اما پدرم مقاومت كرد. وقتي پدرم حاضر نشد با آنها برود، چهار مرد پدرم را به شدت كتك زدند تا اينكه از هوش رفت.
پس از اين مأموران پليس تحقيقات گستردهاي را براي شناسايي عاملان اين حادثه آغاز كردند. بررسيهاي بعدي نشان داد چهار متهم به نامهاي سياوش، هرمز، بهنام و داوود مدتي قبل از سوي پيمانكار شهرداري براي گشتزني و برخورد با افرادي كه ضايعات جمعآوري ميكنند، استخدام شدهاند. از سوي ديگر مشخص شد متهمان بعد از حادثه با ترك محل كار خود به مكان نامعلومي گريختهاند. مأموران پليس در نخستين گام به دستور قاضي پرونده پيمانكار را بازداشت كردند و مورد بازجويي قرار دادند. وي در بازجوييها قبول كرد كه چهار كارگر را استخدام كرده اما دستور برخورد فيزيكي با شهروندان را نداده است.
شناسايي چهار متهم فراري
سرانجام مأموران پليس بعد از گذشت چند روز از حادثه چهار متهم را بازداشت كردند. متهمان در بازجوييها به درگيري با علي چراغي اعتراف كردند. بهنام، داوود و هرمز در بازجوييها سياوش را به عنوان متهم اصلي و عامل مرگ مقتول معرفي كردند.
سياوش هم در بازجوييها حرفهاي همدستانش را تأييد كرد و گفت: من مدتي قبل براي گشتزني در سطح منطقه از سوي پيمانكار استخدام شدم. ما گروه چهار نفري هستيم كه با گشتزني در منطقه افرادي را كه مشغول جمعآوري ضايعات هستند، كنترل ميكنيم. چنانچه اين افراد كه معمولاً با گاري يا خودروي وانت زباله جمع ميكنند، مجوز نداشته باشند، آنها را به ايستگاه معرفي ميكنيم تا تعهد بدهند ديگر در اين محدوده ضايعات جمعآوري نكنند يا اينكه با پرداخت مبلغي مجوز برايشان صادر ميكنيم. روز حادثه در حال گشتزني بوديم كه صداي بلندگوي وانتبار به گوشمان رسيد كه در حال خريد ضايعات بود. پس از اين خودرواش را متوقف كرديم و از او درخواست مجوز كرديم اما مقتول گفت كه مجوز ندارد.
تصميم گرفتيم او را به ايستگاه ببريم تا تعهد بگيريم كه او مقاومت كرد. مقتول به همكارانم فحاشي كرد كه جرقههاي درگيري زده شد. وقتي اين صحنه را ديدم، خيلي عصباني شدم و به طرف خودروام رفتم تا چوبدستياي را كه داخل خودرو بود، بردارم و راننده وانت را كتك بزنم اما پشيمان شدم و با دست خالي به طرف آنها برگشتم. وقتي نزديكش شدم او تلفن همراهش را به طرف من پرتاب كرد و من با دست سيلياي به صورتش زدم و او به شدت به زمين خورد و از هوش رفت.
وي در پايان با اظهار پشيماني گفت: من قصد كشتن او را نداشتم و الان هم به شدت پشيمان هستم. قبلاً معتاد به مواد مخدر روانگردان بودم و خيلي عصبي هستم. از دوستانم خواسته بودم وقتي درگيري پيش ميآيد، مرا از محل دور كنند اما روز حادثه اين عصبانيت زندگي مرا سياه كرد و دستم به خون مرد بيگناهي آلوده شد و الان هم از خانواده وي تقاضاي بخشش دارم. پس از كامل شدن تحقيقات جنايي، قاضي آرش سيفي، داديار اظهار نظر وِيژه قتل دادسراي جنايي پايتخت كيفر خواست متهم اصلي پرونده را به اتهام قتل عمد مرد بيگناه صادر كرد. بنابراين متهم به زودي در دادگاه كيفري استان محاكمه ميشود.