دولت اسرائيل شما را خيانتكار خوانده است. آيا اين اتهام را قبول داريد؟ پاسخ شما به اين اتهام چيست؟
بارها گفته ام و باز هم تكرار مي كنم كه از افشاي برنامه هاي جنون آميز هسته اي اسرائيل در برابر جهانيان، به شدت خوشحالم. افشاي اين برنامه ها باعث شد تا جهانيان به عمق حماقت نهفته در برنامه هاي تسليحات هسته اي اسرائيل پي برده و نسبت به تهديدات بالقوه آن آگاه شوند. من هرگز خيانت كار نيستم. خيانت كاران واقعي سران اسرائيل هستند كه بيش از 40 سال است برنامه اي جنون آميز تسليحات هسته اي خود را در خفا پيگيري مي كنند. آنها هستند كه به مردم اسرائيل، به جهان عرب و مردم جهان خيانت مي كنند. خيانت كاران واقعي آنها هستند.
آيا افشاي جزئيات برنامه هاي تسليحات هسته اي اسرائيل، ارزش تحمل 18 سال زندان را داشت؟
قطعأ. من در حالي كه حتي سازمان سيا هم بر اين باور بود كه اسرائيل حداكثر داراي 10 تا 15 عدد بمب هسته اي است، من با انتشار اسناد و تصاويري مستند اثبات كردم كه در آن زمان اسرائيل حداقل داراي 150 تا 200 بمب هسته اي بود. من همچنين افشا كردم كه اسرائيل در صدد ساخت بمب هيدروژني با قوي ترين نوع تسليحات هسته اي است كه مي تواند ميليون ها تن را در يك لحظه قتل عام كند. اسرائيل هيچ توجيه قابل قبولي براي ساخت اين سلاح وحشت آفرين نداشته و ندارد. من با انتشار تصاويري مستند جهانيان را در مقابل اين واقعيت هولناك قرار دادم.
اما شايد تكان دهنده ترين واقعيتي كه من افشا كردم مربوط به تلاش اسرائيل به ساخت بمب نوتروني بود.
اسرائيل در سال 1985، عملاً نمونه هاي واقعي بمب نوتروني را ساخته و در آستانه توليد انبوه آن قرار داشت. اگر اين اطلاعات افشا نشده و اين رژيم تحت فشار قرار نمي گرفت، احتمال استفاده از اين تسليحات در درگيري با عراق، ايران و يا سوريه وجود داشت. اسرائيل در اواسط دهه 1985 در روياي پايان بخشيدن به تمامي دردسرهاي خود به تسويه حساب با كشورهاي مخالف بود. استفاده از اين تسليحات غيرمتعارف مي توانست ساده ترين راه حل تلقي شود.
شما 18 سال را در زندان اسرائيل به سر برده ايد. در مورد اين دوران صحبت كنيد. در زندان با شما چه رفتاري شد؟
موساد و به طور خاص زيرمجموعه هاي آن يعني شين بث و شاباك به شدت از افشاگري هاي من آزرده شده بودند. آنها تصميم داشتند مردي را كه تمامي هويت دروغين آنها را در برابر چشمان مردم جهان نابود كرده است، حذف كنند. آنها از ابتداي ربودن من، مدت هفت هفته مرا در شرايط ايزوله مطلق نگاه داشته و در طي اين مدت حتي وجود من را هم منكر شده بودند. خشم و انزجار آنها پس از خروج من از دادگاه افزايش يافت. موساد دروغ هاي بسياري را در مورد بازگشت داوطلبانه من به اسرائيل منتشر كرده بود و سعي داشت تا با تغيير سير حوادث به جهانيان نشان دهد كه افشاگري هاي من جز غرض ورزي هاي يك مأمور ناخرسند و آشفته چيز ديگري نبوده است. من هنگام خروج از دادگاه غيرعلني در حالي كه امكان صحبت با خبرنگاران را نداشتم، با نوشتن عبارت «وانونو ربوده شده است» بركف دست خود و نشان دادن آن به خبرنگاران پرده از اين فريبكاري بزرگ برداشتم مي توانيد احساس مسئولان موساد را از اين اقدام من تصور كنيد: به دنبال اين حركت، شرايط من بازهم بدتر شد. من مدت دوسال در سلولي انفرادي و بسيار كوچك كه چراغ هاي آن 24 ساعته روشن بود و ده ها دوربين تصويربرداري در آن نصب شده بود، زنداني بودم. اين سلول آن چنان كوچك بود كه من ظرف اين دوسال حتي يكبار هم نتوانستم به صورت درازكش بخوابم! اما اين تمام ماجرا نبود. آنها براي درهم شكستن من از لحاظ عصبي تمامي تلاش خود را به كار بستند، اما هرگز موفق نشدند.
من بيش از يازده سال و نيم در سلول انفرادي حبس بودم. هر روز تنها مدت دوساعت مي توانستم در فضاي محدود حيات به تنهايي قدم بزنم. در تمام اين مدت من از امكان دسترسي به تلفن محروم بودم. نامه هاي ارسالي براي من با تأخيري سه تا چهار ماهه به دستم مي رسيد. بخش اعظم اين نامه ها سانسور شده و حتي بسياري از آنها معدوم مي گرديد. زندان آشكلون كه من دوران محكوميت خود را در آن گذراندم توسط شاباك (شاخه تروريستي موساد) اداره مي شد.
براي مقابله با اين شكنجه هاي رواني طولاني مدت چه كرديد؟ به سر بردن مدتي به مراتب كوتاه تراز اين در سلول انفرادي به جنون مي انجامد.
من از همان روز اول متوجه شدم كه نيرويي تمام عيار ميان من و شاباك آغاز شده است. خواندن مقررات و انجيل با صداي بلند و به زبان انگليسي و انجام تمرينات ذهني و به طور خاص يوگا نقش مهمي در پيروزي من در اين نبرد داشت. پس از پنج سال كه امكان شنيدن اخبار بي بي سي و صداي آمريكا را پيدا كردم، اوضاع كمي بهتر شد. موسيقي و به طور خاص «اپرا» هم در اين دوران به كمك من آمد. اپرا در قوي نگاه داشتن روح بسيار مؤثر است. به هرحال ابزارهاي من براي مقابله با نبرد نابرابري كه درگير آن بودم، بسيار محدود بود، اما عزم من براي مبارزه باعث شد تا بتوانم با همين ابزارهاي اندك از دام هاي آنان رها شوم.
آيا قصد داريد همچنان به زندگي در اسرائيل ادامه دهيد؟
به هيچ وجه. من در حال حاضر امكان خروج از اين كشور را ندارم. خروج از اين كشور پس از تحمل 18 سال زجر و شكنجه در سلول هاي انفرادي، رفتارهاي وحشيانه موساد و مواجهه با انبوهي از ناسزاها و دشنام ها كه از سوي رسانه هاي اسرائيلي بر من آوار شده اند، تنها آرزوي من است. بودن و زندگي كردن در اسرائيل براي من هيچ تفاوتي با زندگي در درون سلول هاي انفرادي ندارد.
در ميان يهوديان تندرويي كه پس از آزادي، بارها مرا تهديد به مرگ كرده اند، هرگز احساس امنيت نمي كنم. خروج از اسرائيل، تنها راه رهايي من از اين بن بست است.
آيا نگران نيستيد كه اين گفت وگو باعث ايجاد دردسرهاي جديدي برايتان شود. به ويژه باتوجه به اينكه دولت اسرائيل يكي از شروط آزادي شما را عدم گفت وگو با خارجيان و رسانه ها ذكر كرده است.
من از همان زمان آزادي از زندان آماده گفت وگو بودم. اين رسانه ها بودند كه تهديد دولت را جدي گرفتند چرا كه من هيچ اهميتي به اين محدوديت ها نمي دادم. من 18 سال در زندان به سر بردم چرا كه معتقد بودم آزادي بيان حق طبيعي هر شهروندي است و هيچ دولت و حكومتي نمي تواند جريان آزاد اطلاعات را متوقف كند. پس از 18 سال زندان، تصور نمي كنم از چيزي هراس داشته باشم. من نظرات خود را بيان مي كنم. مسئولان اسرائيلي هم اگر علاقه اي به شنيدن نظرات من ندارند مي توانند تلويزيون هاي خود را خاموش كنند. آزادي بيان، حق من است و به هيچ وجه اجازه نخواهم داد دولت اسرائيل اين حق طبيعي را از من سلب كند.
تسليحات هسته اي اسرائيل چه تأثيري بر اوضاع خاورميانه داشته است؟
به يك واقعيت تاريخي توجه كنيد. اسرائيل در سال 1962 حاضر بود تا براي رسيدن به صلحي واقعي با اعراب مذاكره كند. اما با گذشت زمان و دستيابي اسرائيل به تسليحات هسته اي، اين كشور اكنون ديگر نيازي به تلاش براي رسيدن به صلح با فلسطينيان و اعراب احساس نمي كند. دستيابي اسرائيل به اين تسليحات باعث شد تا اين حكومت رويكردي به شدت تهاجمي تر و وحشيانه تر اتخاذ كند. به عبارت ساده تر، تسليحات هسته اي در راستاي اهداف نامشروع سياسي قرارگرفته است. اسرائيل با تكيه بر اين تسليحات موفق شده است تا بدون توجه به قوانين بين المللي و يا خواست عمومي جهانيان به هر اقدامي دست بزند. اگر افشاگري هاي سال 1986 صورت نمي گرفت، اين كشور حتي از به كارگيري اين تسليحات براي پايان دادن به منازعه خود با برخي كشورهاي خاورميانه هم ابايي نداشت.
اما اسرائيل هرگز حاضر به پذيرش توليد و يا نگاهداري تسليحات هسته اي نشده است؟
داستان «پادشاه عريان» را كه به خاطر داريد. جهانيان همگي متوجه عرياني پادشاه شده اند، اما اسرائيل و ايالات متحده همچنان به بازي خود ادامه مي دهند.
اگر دولت اسرائيل بار ديگر شما را دستگير و زنداني كند، چه خواهيد كرد؟
چه كار مي توانم بكنم جز اينكه به مبارزه خود به عنوان يك انسان آزاد ادامه داده و خواهان به رسميت شناخته شدن حقوق ابتدايي خود نشوم. من هرگز حتي لحظه اي از آنچه كه انجام داده ام احساس پشيماني نكرده ام. اكنون هم براي تحقق همان هدف تلاش مي كنم بنابراين اگر بار ديگر هم دستگير شوم، بازهم به مبارزه ادامه خواهم داد.
در اين صورت از دولت ها، به ويژه دولت آمريكا، چه انتظاري داريد؟
انتظار من بيشتر معطوف به ملت هاست. آنها كه در دوران 18 ساله اسارتم مرا تنها نگذاشته اند از دولت ها و به طور خاص دولت آمريكا هيچ انتظاري ندارم. چرا كه مي دانم هيچ اقدامي براي من انجام نخواهند داد. اسارت 18 ساله من را با اسارت 9 ساله «شارانسكي» در شوروي سابق مقايسه كنيد. در آن دوران رئيس جمهوري، كنگره و سناي آمريكا همگي بسيج شده و با اعمال فشار بر مسكو خواهان آزادي وي شدند. در مورد من، با وجودي كه در شرايطي به مراتب نامساعدتر به سر مي بردم، مقامات آمريكا همواره تظاهر مي كردند كه هيچ اطلاعي از سرنوشت من ندارند. آنها مرا فراموش كردند. مي دانيد چرا؟ ساده است. زيرا كه من توسط اسرائيل – كه همواره مورد حمايت آمريكا بوده است – دستگير شده و 18 سال به زندان انداخته شدم. من بيش از يك دهه در سلول انفرادي نزديك ترين دوست آمريكا به سر بردم و مقامات آمريكايي مرا فراموش كردند. طبيعي است كه حتي اگر دوباره هم دستگير شوم انتظاري از آنان نداشته باشم. تمام اميد من معطوف به انسان هايي است كه شايد آنها را هرگز ملاقات نكرده باشم اما مطمئن هستم كه با بالا بردن سطح آگاهي جهانيان نسبت به نقض ابتدايي ترين حقوق انساني در اسرئيل، در نهايت موجبات تسليم دولت اسرائيل و آزادي مجدد مرا فراهم خواهند كرد.