کد خبر: ۲۹۸۰۵۸
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۷

طنز/ وقتی خندوانه میزبان نامزد انتخابات می‌شود!

آفتاب‌‌نیوز : پدرام ابراهیمی در ستون طنز روزنامه شهروند با طعنه به برخی مهمانان دور جدید برنامه هندوانه، متن پرسش و پاسخ با یکی از نامزدهای احتمالی مجلس در این برنامه را منتشر کرد.

(مجری برنامه خربزانه رو به دوربین) سلام! خوش آمدید به این قسمت از برنامه «خربزانه.» امروز هم براتون مهمون و کلی خنده داریم. (مجری رو به میهمان برنامه) میشه خودتون‌رو برای بینندگان ما تماشاچیامون معرفی کنید؟

مهمان: مگه قرار نشد ما بیایيم این‌جا که شما به مردم معرفیمون کنید؟

مجری: ‌هاهاها... خب شما اسم و شغلتون رو بگید.

مهمان: بنده کوچک نژاد هستم. عضو حزب منتهی الیه سمت خیلی راست. انشاا... کاندیدای مجلس هم خواهم شد.

مجری: آدم خنده‌رویی هستید؟

مهمان: بله بنده یکی از افتخاراتم اینه که یک عکس با شورت خنده‌دار دارم.

مجری: و شغلتون؟
(مهمان مچ مجری را می‌گیرد و او را به سمت خود می‌کشد)

مهمان: بیا بریم کارمو بهت نشون بدم. بیا...

مجری: باشه باشه نگید. پس میشه یه خاطره خنده‌دار برامون تعریف کنید؟

مهمان: بله روزی به همراه مسئولان رفته بودیم یک پروژه عمرانی را برای بار چندم افتتاح کنیم؛ پروژه «فرودگاه مهر» بود، حالا اسم شهرش‌رو نمیارم که ریا نشه. بعد از این‌که آقای رئیس‌جمهوری سابق، رمّان (منظورش همان روبان است) رو قیچی کرد، یه هواپیمای گذری از بالای فرودگاه رد شد، تمام شیشه‌های برج مراقبت خرد شد ریخت سر نصف مهمونا. آی خندیدیم آی خندیدیم.

مجری: عجب! بعدش چیکار کردید؟
مهمان: با هماهنگی یگان‌های ویژه و برادران عزیز حراست، دوربین خبرنگارا رو ضبط کردیم.
(مجری لحظاتی سکوت می‌کند و دوباره به خودش می‌آید)

مجری: بسیار خوب... من ٥ کلمه به شما می‌گم، شما باهاش یک ماجرا بسازید: کراک، اصلاح‌طلب، چمدان، آمریکا، وال‌استریت.
مهمان: اخبار بیست و سی!

مجری: ما این‌جا رسم داریم مهمون تو دوربین زل می‌زنه و می‌خنده، بعدش بیننده‌ها بهش امتیاز میدن.
مهمان: من نمی‌تونم. چون وقتی تو دوربین زل می‌زنم ناخودآگاه می‌خوام آمار بدم محضر شریف ملت ایران.

مجری: آ آ آ... ولی باید بخندید. این قانون برنامه ماست.
(مهمان برنامه دوباره مچ مجری را می‌گیرد و می‌کشد)
مهمان: بیا بریم قانون بهت نشون بدم...
(تصویر عوض می‌شود و مصاحبه برنامه با یکی از دوستان مهمان را می‌بینیم)

صدای مجری: خاطره بامزه از ایشون دارید؟
دوست مهمان: بله، همراه ایشون رفته بودیم فرودگاه افتتاح کنیم...

صدای مجری: نه غیر از فرودگاه.
دوست مهمان: نه دیگه. بقیه خاطراتم حالت رزمی-حماسی-غودایی داره.

صدای مجری: شما با ایشون همکار هم بودید؟
(دوست مهمان می‌آید به سمت دوربین و تصویر قطع می‌شود. صدای تشویق حضار و بازگشت به استودیو)

مجری: به نظر شما باید چیکار کنیم که خنده بین مردم رواج پیدا کنه.
مهمان: به نظرم روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب باعث غمگینی مردم میشن. دانشگاه‌ها یکی دیگر از عوامل کاهش نشاط در جامعه هستند. پدر بیچاره برای شهریه دانشجو باید سه شیفت کار کنه و دیگه فرصت خندیدن نداره. چون وقت برنامه کمه، خلاصه کنم؛ ما خوبیم.

مجری: و حرف آخر.
مهمان: اگر اجازه بدید، مقداری تن ماهی و سیب‌زمینی ناقابل برای حضار آوردیم که انشاا... استفاده کنند و لذت ببرند. یادتون نره، رأی شما،منم دیگه باید رفع زحمت کنم، هماهنگ شده ظهر باید برم برنامه عمو قناد، عصر هم جنگ شادی داریم با خاله نرگس. خدا نگهدار.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین