آفتابنیوز : از شوخی علی لاریجانی با نادر قاضیپور، نماینده مردم ارومیه درباره ماجرای ضرب و شتم هواداران یک تیم والیبال در صحن مجلس مدت زیادی میگذرد اما تازگی این ماجرا احتمالا هیچوقت کهنه نمیشود؛ چرا که هم مضروبعلیه داریم هم گروههایی که حرفشان یکی است: تهدید!
در آن ماجرا قاضیپور نماینده مردم ارومیه از ضرب و شتم هواداران تیم والیبال ارومیه انتقاد میکرد و به رییس مجلس گفت که ای کاش این ماجرا هم مثل پرونده حمله به علی مطهری در شیراز مورد بررسی و پیگیری می گرفت که رییس مجلس هم شخص نماینده را خطاب قرار داد و با مزاح گفت مطمئن باشید اگر روزی شما هم کتک بخورید مثل آن نماینده دیگر در صحن مطرح میکنیم.
پرونده برهمزدن جلسات سخنرانی و ضرب وشتم سیاستمداران یا سخنرانان چند سالی است که خبرساز شده است.
به گزارش ایسنا، گزارش ایجاد اختلال در جلسه سخنرانی رییس مجلس در قم و یا اخیرا تهدید به اختلال در سخنرانیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی و یا تهدید برهم زدن سخنرانی حجتالاسلام حسن خمینی در برخی شهرها و موارد مشابه دیگر باعث شد از چند نماینده مجلس درباره تجربهشان از نحوه مواجهه با تندروها و واکنش احتمالیشان در شرایط مشابه در مقابله با برخوردهای فیزیکی و تهدید به ضرب و شتمها سوال کنیم.
محمد دامادی، نماینده قائمشهر: به خاطر سوال از احمدینژاد یقهام پاره شد
خاطرم میآید در مجلس، سوالی را از آقای احمدی نژاد رییس جمهور سابق پرسیدیم که بعد از آن، در نماز جمعه قائم شهر یک عده از این تندروها به بنده حمله کرده و فحاشی کردند. در حدی بود که گوشی من آسیب دید و یقه پیراهنم پاره شد و همکار من دکتر حسینی من را از آن معرکه نجات داد و خارج کرد و متاسفانه دستگاههای انتظامی هم در آن مقطع هیچ کاری نکردند و از من هیچکس دفاعی نکرد! البته من را با این هیکل هیچ کس نمیتواند بزند اما من هم اگر اهل مقابله به مثل و زدن بودم هم اکنون باید سر چهارراهها میایستادم و به جای نماینده، یک لمپن شده بودم اما من گفتمان و ایده و عقیده دارم و اعتقاد دارم اگر ما در مسیر ولایت باشیم اهل زد و خورد نیستیم.
بیژن نوباوه، نماینده تهران: بابت مرگ یک نفر زیر چرخهای قطار توهین شنیدم
در منطقه قلعهمرغی تهران قطار به جای اینکه از داخل تونل رد شود از روی تونل رد میشد و تعداد زیادی افراد هر ساله آنجا کشته میشدند، روزی من در آن منطقه حضور پیدا کرده بودم و پدر یکی از کشته شدگان آمد و به تندی به من توهین کرد که شما خودتان با ماشین بنز رفت و آمد میکنید اما سرانجام جوانان ما اینچنین است. من هم به ایشان گفتم اولا این ماشین که من سوار شدم بنز نیست و ضمنا بنا به مقتضیات خانه شما اینجاست و خانه من جای دیگری و من هم مسئول پیگیری این قضیه نیستم. البته من دست آن پدر را بوسیدم و تا جایی که به بنده مربوط میشد آن قضیه را پیگیری کردم و معاون وزیر را هم به آنجا بردم. در زمان انتخابات هم در دانشگاهها بعضا به من توهین کردند اما وقتی بنده جواب آنها را به خوبی میدادم همان افراد عذرخواهی میکردند؛ خاطرم میآید در یک جلسه که مباحث مرتبط با بخش خصوصی مطرح میشد یک نفر از میان جمع بلند شد و با تندی به من گفت تو اصلا میفهمی که بخش خصوصی یعنی چه؟ و من هم سوابقم را در این زمینه برایش توضیح دادم و البته در مقابل جمع به او گفتم حالا شما سوابقتان در این حوزه چیست که همه خندیدند و آن فرد را تخطئه کردند.
آصفری، نماینده اراک: کتک بخورم، کتک میزنم!
برخوردهای فیزیکی و ناسزا را تایید نمیکنم و بایستی منتقدین بتوانند حرفشان را بزنند، برخوردهای فیزیکی نباید باب شود البته افراد نیز در نطقهای خود باید دقت کنند و مسائلی را نگویند که با احساسات جمعی از جامعه بازی کند. اگر روزی من مورد برخورد فیزیکی قرار بگیرم قطعا از خودم دفاع میکنم. مگر میشود یکی بیاید من را بزند و بنشینم بگویم بزن! اینکه نمیشود. البته من سعی میکنم جملهای نگویم که منجر به این قضایا شود.
عابد فتاحی، نماینده ارومیه: میانجیگری بارها کار دستم داد!
روزی که علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس در حین نطقش در مجلس مورد هجمه تعدادی از نمایندگان قرار گرفت، من به عنوان میانجی آنجا حضور داشتم و شاهد بودم که چه فشارهای سنگینی وارد میکنند تا تریبون را از مطهری بگیرند و آن روز من هم آن وسط چند باری مورد هجمه قرار گرفتم.
در مجلس هفتم نیز دو، سه باری در حین میانجیگری کتک خوردم. خاطرم است در مجلس هفتم یک نماینده که در اتوبان مورد تهاجم چند نفر قرار گرفته بود وارد مجلس شد و به زعم خودش به خاطر دفاع از شأن و منزلت مجلس قصد داشت که به جایگاه هیات رییسه رفته و آقای حدادعادل را که آن زمان ریاست مجلس را بر عهده داشت مورد هجمه قرار دهد که من سریعا خودم را رساندم و اجازه ندادم چنین اتفاقی بیفتد البته برای خودم هم مسائلی پیش آمد.
ابراهیم آقامحمدی، نماینده خرم آباد: برخورد فیزیکی با من نشده، اما لسانی چرا
برای من این موضوع فراوان پیش آمده البته تاکنون برخورد فیزیکی با من نشده اما لسانی فراوان بوده است. مثلا در زمان انتخابات مجلس برخی قصد داشتند سابقه انقلابیگری و پاسداری من را به عنوان یک ضعف به جامعه بقبولانند و میگفتند سابقه من سابقه خشونت است در حالیکه اگر منظورشان اعمال خشونت با صدام بود خیلی بیغیرتی است که بگویند که چرا آن زمان من اسلحه دست میگرفتم.
در کل معتقدم در گفتوگوها و اظهارنظرها با رعایت قانون اگر کسی هر نوع اظهارنظری کرد باید پذیرفته شود اما اگر از سوی یک فرد خط قرمزهای نظام رعایت نشود دیگر نباید انتظار داشته باشد که منتقدانش او را نوازش کنند.
در طول حیات سیاسی بعد از انقلاب در مجالس اول و دوم و سوم تیپهایی مثل هادی غفاری، خلخالی و معینفر با جریانات لیبرال و ملیمذهبیها حتی برخوردهای فیزیکی هم داشتند. بیرون مجلس هم جریانات حزباللهی آن زمان با جریانات معاند معمولا درگیر میشدند به ویژه در دانشگاهها برخی افراد خودشان خشونت را ترویج میکردند. مثلا دفتر هماهنگی بنیصدر یا خود وی منتقدین را به معارضه و درگیری دعوت میکرد.
رسایی، نماینده تهران: فلفل سبز به طرفم انداختند، گاز زدم
در جلسات مختلف در زمان انتخابات 88 دانشجویان اعتراضات زیادی به ما میکردند. در زمان فتنه 88 در دانشگاه آزاد سخنرانی من را لغو کردند. در یک جلسه دیگر، در خصوص انتخابات 88 صحبت میکردیم که فلفل سبز به سمتم پرتاب میکردند و من هم فلفلها را میگرفتم و گاز میزدم و تشکر میکردم! البته این نوع برخوردها کار خوبی نیست و ما هم حمایت و تشویق نمیکنیم اما مثل آقای مطهری نازک و نارنجی هم نیستیم.
حسین طلا: از مدیرعاملی دخانیات تا فرمانداری در سال 88 مورد انتقاد بودم
در زمان انتخابات سال 88، بنده فرماندار بودم که پس از شمارش آرا و بازشماریها بحثهایی مبنی بر تقلب مطرح شد. بسیاری از دوستان من که بعضا با یکدیگر سابقه جبهه و جنگ هم داشتیم در آن زمان پیش من آمدند و با عصبانیت بسیار به من گفتند به ما خیانت شده و وقتی به این شکل با احساسات ما بازی میشود ما قصد داریم از کشور خارج شویم که من در جواب، تمام مستندات و دلایل و مدارک را به آنها ارائه کردم و بعضا توانستم قانعشان کنم. همچنین بنده مسئول برگزاری انتخابات هشتم مجلس بودم، خاطرم هست که یک روز جمعه فارغ از تمام فعالیتهای سیاسی دو تن از چهرههای سیاسی اصلاحطلب که امروز هم سمتهای بالایی دارند پیش من آمدند و حدود یک ساعت و نیم با هم راجع به نتیجه انتخابات صحبت کردیم و زمانی که قصد ترک همدیگر را داشتیم قبول کردند که تقلبی نشده است. مدتی هم بنده مدیرعامل سازمان دخانیات بودم که همان زمان خیلیها به این موضوع انتقاد میکردند اما هدف من مبارزه با قاچاق سیگار بود. مثلا آن زمان ما بحث اصلاح عکسهای روی پاکت سیگار را مطرح کردیم که برخی قاچاقچیان این شایعه را ساختند که آن بستههای سیگاری که عکس دارند آسیبرسانند و آنهایی که عکس ندارند اورجینال هستند و عوارض و ضرری ندارند. روزی خبری را منتشر کردند که طلا به عنوان مدیرعامل سازمان دخانیات با شخصی که در واردات سیگار دست دارد در یک هتل دیدار کردهاند و شب را هم آنجا ماندهاند و این در حالی است که قرار بود یک سمیناری در زمینه مبارزه با قاچاق سیگار برگزار شود و حدود 60 نفر از عوامل قضایی و مدیران کل مبارزه با قاچاق هم در آن هتل بودند اما آن خبر درباره من به آن شکل حاشیه ایجاد کرده بود. البته من در کل سعی میکنم عصبانی نشوم اما گاهی اوقات انسان نمیتواند خود را کنترل کند هر چند که در کل میزان عصبانیت من کم است.
سیدمهدی هاشمی، نماینده تهران: به خاطر انتخابات مجلس هشتم لباسم را کشیدند
در زمان انتخابات مجلس هشتم، بنده آن انتخابات را گزارش کردم و مسئول رسیدگی به گزارشات و نتایج بودم که بعد از آن انتخابات اعتراضاتی وجود داشت، برخی مسئولین ادعاهایی داشتند و ایرادات و اشکالاتی را مطرح میکردند که البته برخی از آنها ممکن بود وارد باشد و برخی دیگر نه و البته برخی تندی میکردند. برخورد تند در حد کشیدن لباسم خاطرم هست اما زد و خورد یادم نمیآید. من همواره سعی کردهام بر اعصابم مسلط باشم و خودم را اداره کنم اما باید از دیگران پرسید که برخورد ما در چنین شرایطی منطقی بوده است یا خیر؟
مجید منصوری بیدکانی، نماینده لنجان: 50 نفر دفتر کارم را آتش زدند!
دفتر کار من به دلیل پیگیری یک موضوع مربوط به تقسیمات کشوری به تحریک یک نفر و توسط 50 نفر به آتش کشیده شد اما من با وجود آنکه همه آن 50 نفر دستگیر شدند، رضایت دادم تا آزاد شوند. همچنین یک طرح فاضلاب را در حوزه انتخابیهام طراحی کردم و با بخش فولاد هم خودم مذاکراتی داشتم اما آقای محسن کوهکن نماینده پیش از من و طرفداران ایشان سعی کردند آن را به نام او ثبت کنند که این خلاف اخلاق است، مخصوصا برای کسی که 12 سال کار سیاسی انجام داده است. من همیشه سعی میکنم با تبلیغات و نشستهای بیشتر کار خودم را نشان دهم و از منطق گفتوگو استفاده کنم. اگر کسی بخواهد به من هتاکی کند یا برخورد فیزیکی داشته باشد، سعی میکنم بیشتر به او نزدیک شوم. مثلا کسی که به من فحش میدهد به او زنگ میزنم و دلیل ناسزاگوییاش را جویا میشوم و حتی به عواملم هم اجازه نمیدهم که بخواهند با کسی برخورد فیزیکی داشته باشند. البته شاید از مراجع قضایی پیگیری انجام دهم اما آخر هم میبخشم.
شریفحسینی، نمانیده اهواز: در این تجربه بی سوادم!
در این 8 سال، تا به امروز من نه در حوزه انتخابیه خودم و نه در سایر نقاط کشور صدای بلندی از مردمم نشنیدهام.
من معتقدم بایستی حتی با منتقدان با لبخند برخورد کنیم و صحبتهای آنها را بپذیریم. متاسفانه من در این تجربه بی سوادم و البته خوشحالم از این بی سوادی! من با خودم عهد کردم تا زمانی که نمایندهام، علیه هیچکس شکایت نکنم مخصوصا علیه خبرنگاران.
بهرام بیرانوند، نماینده بروجرد: یا عصبانی نمیشوم یا آب خنک میخورم
پیش از ورود به مجلس در بنیاد جانبازان و مستضعفان مسئولیت داشتم که بسیار پیش آمده بود ارباب رجوع بیاید و از دست من عصبانی باشد.
اما تمام تلاشم را میکردم که در مقابل عصبانیت او عصبانیتم را کنترل کنم و اگر هم نمیتوانستم از اداره خارج میشدم و یک لیوان آب خنک میخوردم.
عبدالرضا مصری، نماینده کرمانشاه: در دوران وزارتم اخبار منفی را نمیخواندم
در دورانی که در وزارت رفاه و تامین اجتماعی وزیر بودم صبح به صبح روابط عمومی وزارتخانه نتیجه رصد روزنامهها و سایتها در 24 ساعت گذشته را روی میزم میگذاشت و چون بیشتر اخبار منفی برجسته میشد، در چند روز اول کارم با مرور اخباری که سراسر منفی بود دیگر حوصلهای برای کار کردن باقی نمیماند، روز سومی که از حضورم در وزارتخانه میگذشت، اعلام کردم که من دیگر نیازی به این اخبار منفی و مملو از هجمه ندارم و هر خبری که به گوش مردم برسد من هم خواهم شنید.
روزی هم خدمت آقای روحانی عرض کردم صبحها که میآیید اخبار منفی را نخوانید اما متاسفانه در مملکت ما خبرهای منفی خریدار بیشتری دارد. در مناظرههای دانشگاهی هم تا حد زیادی من این نوع برخوردها و ابراز احساسات فردی نسبت به یک موضعگیری را دیدهام، مثلا در یک نشستی که فلان مساله اخلاقی مطرح میشود طبیعی است که یک فرد لیسانس و فوق لیسانس که کلی هزینه دارد و سنش هم بالای 30 سال است و شرایط استخدام هم دیگر ندارد شدیدا اعتراض کند البته چند باری که برای من چنین اتفاقی افتاده خیلی از آن فرد معترض خوشم آمد و احساس کردم که حق با اوست. در دوران وزارتم هم یک بار یکی از نمایندگان مجلس من را فرا خوانده بود و سوالی را از من در صحن علنی مطرح کرد و البته در نهایت قانع شد اما من بعد از آن جلسه به او گفتم اگر جای شما بودم قانع نمیشدم. در کل خیلی عصبانی نمیشوم اما در خیلی جاها محکم و قاطع پاسخ میدهم که شاید هم تاکنون قلمداد شده باشد که من عصبانی هستم اما به خاطر اینکه خیال طرف را راحت کنم که اطلاعاتم متقن است محکم صحبت میکنم. اگر با من برخورد مشابهای که با آقای مطهری انجام شد بشود، فکر میکنم که هیچ واکنشی نشان ندهم هر چند که خیلی سخت است اما طبق فرامین دینیمان، جایی که با جهلی مواجه میشویم باید سکوت کنیم.
حسینی صدر، نماینده خوی: شایعه دیدار با خاتمی، تندروها را علیهام شوراند!
یک روز بعد از انتخابات 88 در خوی شایعه شد که بنده به دیدار آقای خاتمی رفتم و منبع این خبر هم روزنامه کیهان بود که به دنبال آن عدهای تندرو من را مورد هجمه قرار داده و اطلاعیهها و شبنامههایی را علیه من پخش کردند. البته خوشبختانه قاطبه مردم به این موضوع اعتنا نکردند. یک بار دیگر هم فردی مقالهای نوشته بود مبنی بر اینکه بنده به روحانیت اهانت کردم و این مقاله به حوزه علمیه کشیده بود و یکسری طلاب جوان را هم تحریک کرده بودند اما خوشبختانه با آگاهی قاطبه روحانیت این موضوع هم خنثی شد و چون همه مردم خوی که شهر بزرگی هم نیست من را میشناسند اجازه ندادند به حاشیهها دامن زده شود. خاطرم هست یک بار هم در چایپاره دانشجویی را تحریک کرده بودند که علیه من صحبت کند و آن فرد مطرح میکرد که بنده گفتهام اگر اجازه ندهند آیتالله هاشمی رفسنجانی به نماز جمعه برود ما اعتراض و تجمع خواهیم کرد که در آنجا هم تا حدودی مورد هجمه قرار گرفتم. البته معتقدم هر کس مظلوم واقع شود محبوبیتش بیشتر میشود کما اینکه هماکنون آقای مطهری نیز محبویتش افزایش پیدا کرده است.
مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود: مقابل تندروهای شهرم سکوت کردهام
یکی از بزرگان شهر که مسوولیتی هم دارد بارها در فضای عمومی به من توهین کرده است و من همیشه سعی کردهام با رفتارم و در فضای خصوصی ایشان را متوجه اشتباهش بکنم. البته ایشان هم چندبار در فضای عمومی اقرار به اشتباه کرده اما متاسفانه یک بار هم مانند من رفتار نکرده و همیشه با تندی پاسخ داده است. من هم اگر میخواستم مثل او برخورد کنم قطعا در حوزه انتخابیهام دو دستگی ایجاد میشد و من چون نمیخواهم اختلاف و تفرقه در میان مردم شهرم به وجود بیاید همواره سکوت کردهام و این هم یک اصل است که در چنین شرایطی یک نفر از خودگذشتگی کند. من برادر دو شهید و جانباز هستم؛ ضمن آن که خودم جانبازم. فکر میکنم برخی دستهای بیگانه در کار است که قصد دارد آنها که در برهه حساس انقلاب تا مرز جان از خودگذشتگی کردند را تخریب کرده و بین دلسوزان نظام تفرقه ایجاد کنند. تندروها همیشه میخواهند به اختلاف دامن بزنند و در شهر من هم افرادی تلاش میکنند کارنامه آنهایی که در جنگ حضور داشتند و شهید دادند و در برهههای سخت حضور داشتند را خراب کنند.
علی ایرانپور، نماینده مبارکه: تندروها اعتبارنامهام را دستاویزی برای تخریبم قرار دادند
در انتخابات مجلس نهم که به عنوان جوانترین نماینده در ادوار مختلف از استان اصفهان از سوی مردم حوزه انتخابیهام از بین کاندیداهای موجود در یک شرایط نابرابر و بدون هیچ حمایت و شرایط مالی مناسبی انتخاب شدهام در روز افتتاح مجلس حواشی زیادی را در رابطه با اعتبارنامهام به وجود آوردند. در آن زمان نماینده وقت دوره هشتم و تعدادی دیگر به روشهای مختلف بحثهای زیادی را به وجود آوردند و متاسفانه برخی هم بدون شناخت از من وارد این فضا شدند و مباحثی را راجع به مدارک تحصیلی من و برخی مباحث قضایی دستاویز تخریبم قرار دادند و بر این اساس اعتبارنامه من را زیر سوال بردند که این اتفاق تنها به دلیل تندرویها و بداخلاقیهایی بود که در آن مقطع وجود داشت.
مورد دیگری که مورد هجمه و تندروی برخی تندروها قرار گرفتم زمانی بود که در حوزه انتخابیهام به عنوان یک شهرستان صنعتی و حساس موضوع آلایندگی صنایع و تاثیر آنها بر مردم و بیماریهایی که ایجاد میکنند را مطرح کردم که این موضوع عاملی شد برای تخریبها و شایعهسازیها علیه من.
در تمام این سالها من بیشتر وقتم را صرف مباحث آلایندگی صنایع موجود در منطقه کردم اما از قبل این مساله هجمههای زیادی هم بر من وارد شد.