آفتابنیوز : حجتالاسلام محمدعلي زم با انتقاد از برخي ندانم كاريها در عرصه فرهنگي عنوان ميكند: « در عرصه موسيقي بايد نگران اين باشيم كه جنس تارهاي صوتي مردم تغيير كرده است. مردم ديگر با يك موسيقي علمي و هارمونيك ارتباط برقرار نميكنند. تارهاي صوتي مردم در مسيري قرار گرفته كه با مليت و ارزشهاي جامعه ما ناسازگاري دارد. در حوزه سينما ما نگران اينكه چند فيلم در زمينه دفاع مقدس ساخته شده نيستيم. در اين زمينه ما نگران اين مساله هستيم كه معيارهاي تصويري ما به هم ريخته و مسائلي كه با عقلانيت و ارزشهاي ما همخواني ندارد به دغدغه مردم تبديل شده است. به اين معناست كه جاي «هنر» به معناي فاخر و واقعي آن را «هوچي گري» و «شيپورهاي گوش خراش» گرفته است».
در ادامه متن گفتوگوي «آرمان» با حجتالاسلام محمدعلي زم تهيهكننده، سينماگر و پژوهشگر ايراني و معاون فرهنگي و اجتماعي دبيرخانه شوراي عالي مناطق آزاد و ويژه اقتصادي ايران را از نظر ميگذرانيد.
عملكرد دوساله دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟آيا آقاي روحاني در تحقق شعارهايي كه در دوران مبارزات انتخاباتي به مردم دادند موفق عمل كرده است؟
براي ارزيابي عملكرد دولت آقاي روحاني بايد شاخصهاي مناسب را دراين زمينه در نظر بگيريم. يكي از مهمترين شاخصها براي اين ارزيابي «رضايتمندي» مردم است. در مرحله اول بايد ببينيم رضايتمندي مردم نسبت به اين دولت به چه صورت بوده است. نكته ديگر اينكه ما نميتوانيم دو سال دولت آقاي روحاني را با هشت سال دولت آقاي احمدينژاد مقايسه كنيم. راهحل علمي اين مساله اين است كه يا ما بايد دو سال اول دولت آقاي روحاني را با دو سال ابتدايي دولت آقاي احمدينژاد مقايسه كنيم يا اينكه دوسال ابتدايي دولت آقاي روحاني را با دو سال پاياني دولت آقاي احمدينژاد مقايسه كنيم. با اين وجود شيوه صحيحتر اين است كه ما دو سال آغازين دولت آقاي روحاني را با دوسال پاياني دولت آقاي احمدينژاد مقايسه كنيم. ما در دو سال پاياني دولت آقاي احمدينژاد با تنشهاي بسياري در زمينههاي داخلي و بينالمللي مواجه بوديم. قرار نبود انقلاب ما با مردم جهان درگير شود و باعث تنش در عرصه بينالمللي شود.
حضرت امام (ره) همواره به نوع دوستي و صلح دوستي و تكريم ملتهاي جهان و كرامت انسانها تاكيد داشتند. به همين دليل آقاي احمدينژاد برخلاف مباني سبب تنش در عرصه بينالمللي شد. در دو سال پاياني دولت آقاي احمدينژاد نوعي اتحاد جهاني عليه ايران شكل گرفته بود كه منشأ آن سياستهاي اشتباه دولت آقاي احمدينژاد و مواضع ايشان بود. در سالهاي پاياني دولت آقاي احمدينژاد بسياري از كشورهاي منطقه دچار تغييرات مهم سياسي شدند، راديكالهاي مذهبي دوباره در عرصه منطقه به قدرت رسيدند، داعش به وجود آمد و نيروهاي سلفيگري به شكلهاي مختلف در منطقه دوباره به قدرت رسيدند. همه اين گروهها نيز به زبان بيزباني و به صورت پنهان و آشكار به ايران اعلان جنگ ميدادند و به مخالفت با مواضع جمهوري اسلامي ميپرداختند. در اين دوران اگر به سوريه حمله ميشد به دليل اتحادش با ايران بود، اگر عراق مورد هجوم قرار ميگرفت به دليل هم پيماني با ايران بود و اگر در افغانستان آشوب به پا ميشد به دليل نزديكي مواضع اين كشور با ديدگاههاي جمهوري اسلامي بود. در مساله «بيداري اسلامي» نيز اگر چه ما در ابتدا عملكرد قابل قبولي داشتيم اما نتوانستيم اين اتفاقات را ساماندهي كنيم و به يك نتيجه منطقي و عقلاني برسانيم. به عنوان مثال «بيداري اسلامي» در مصر بدون هيچ گونه ترديدي از انقلاب اسلامي ما الگو گرفته بود، اما پس از مدتي هدايت اين انقلاب از دست «تفكر جهاني» ما خارج شد و به بيراهه رفت. در ليبي و تونس و ديگر كشورها نيز همين اتفاق رخ داد و ما نتوانستيم به دستاوردهاي مهمي در اين زمينه برسيم. بطور كلي وضعيت ايران در منطقه و جهان به دليل سياستهاي اعمال شده توسط دولت آقاي احمدينژاد وضعيت مناسبي نبود و كشور با فشارهاي متعدد و گستردهاي مواجه شده بود. در زمينه داخلي نيز ما با وضعيت مناسبي روبه رو نبوديم. وضعيت اقتصادي ما به هم ريخته و نابسامان بود و كشور با آشفتگي شديد اقتصادي مواجه شده بود.
مردم ايران در اين دوران با تغيير ثانيهاي قيمتها مواجه شده بودند. آقاي روحاني با دقت در عملكرد دولت آقاي احمدينژاد اقداماتي را انجام داد كه آقاي احمدينژاد نبايد انجام ميداد. آقاي روحاني هيچگاه قطعنامههاي سازمان ملل عليه ايران را«كاغذپاره» نخواندند. آقاي روحاني قطعنامههاي سازمان ملل را قطعنامههايي حقوقي قلمداد كردند كه ايران بايد با يك نظام حقوقي و سياستورزي صحيح آنها را برطرف ميكرد. دولت آقاي روحاني به جاي اينكه عنوان كند تحريمها هيچ اثري برسرنوشت ما ندارد به صورت عقلاني با مساله برخورد كرد و عنوان كرد كه ما نبايد اجازه بدهيم كشورهاي جهان به صورت ظالمانه ما را تحريم كنند. به همين دليل درهاي مذاكره را به روي خود و كشورهاي جهان باز كرديم و در طول ماههاي گذشته بارها با كشورهاي غربي مذاكره و رايزني كرديم. رسانههاي غربي كه دست برتر را دربين رسانههاي جهان دارند با اشاره به مواضع آقاي احمدينژاد به اين مساله دامن زدند كه ايران در پي دستيابي به سلاح هستهاي است و در نتيجه ما نبايد اجازه بدهيم ايران صلح بينالمللي را به مخاطره بيندازد. در اين دوران كسي هم از مواضع اصولي ايران دفاع نكرد. كسي عنوان نكرد كه ما با استفاده از انرژي صلح آميز هستهاي قصد داريم به داروهاي مورد نياز خود دست پيدا كنيم و برق خود را تامين كنيم. در دولت آقاي احمدينژاد ما نسبت به كشورهاي جهان وضعيت منفعلي داشتيم. با اين وجود آقاي روحاني، احمدينژاد را «مهندسي معكوس» كرد. آقاي روحاني به صراحت به كشورهاي جهان اعلام كرد كه ما از طريق علمي و ديپلماسي به كشورهاي جهان ثابت خواهيم كرد كه ايران هيچگاه به دنبال سلاح اتمي نبوده و نخواهد بود. در نتيجه وضعيت فعلي نسبت به گذشته بهتر و عقلانيتر شده است.
مردم از اين وضعيت راضي هستند؟به نظر من دولت آقاي روحاني در طول دوسالي كه از عمر اين دولت ميگذرد به صورت نسبي رضايت مردم را جلب كرده است. مردم از اين مساله كه دولتي بر سر كار آمده كه به جاي تنش و درگيري تلاش ميكند به صورت عقلاني و با «اعتدال» سياستهاي خود را جلو ببرد، احساس رضايت ميكنند. همين كه دعواها، چالشها و تقابلهاي غيرمنطقي به تعقل، خردورزي و دورانديشي تبديل شده است سبب رضايت مندي مردم شده است. مردم متوجه شدهاند قطعنامههايي كه توسط رئيسجمهور گذشته«كاغذپاره» خوانده ميشد سبب تورم چهل درصدي در كشور شده و اغلب مشكلات زندگي نتيجه سياستهاي اشتباه دولت گذشته بوده است.
عملكرد دولت در زمينه مسائل فرهنگي به چه صورت بوده است؟يكي از شعارهاي اصلي آقاي روحاني تغییر فضاي فرهنگی بوده است. آيا به وعده خود عمل كرده است؟ چه انتقادهايي به عملكرد فرهنگي دولت آقاي روحاني وارد ميدانيد؟بنده معتقدم در حالي كه37سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد ما در حوزههاي فرهنگي با چالشهاي جدي مواجه هستيم. در ابتداي انقلاب عدهاي با عنوان اينكه سينما ابزاري براي اشاعه فساد و فحشا است سينماها را آتش زدند. با اين وجود دو سال پس از پيروزي انقلاب مسئولان به اين نتيجه رسيدند كه دوباره و به شكلي جديد بايد «سينما» را احيا كرد. اين در حالي است كه هماكنون كه 37سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد، نخبگان فرهنگي ما هنوز بر سر اين مساله كه ما بايد چه نوع سينمايي داشته باشيم به يك جمعبندي منطقي و با ثبات نرسيدهاند. ما در اين زمينه همچنان با اختلاف نظرهاي جدي مواجه هستيم. اين اختلاف نظرها تنها در بين نخبگان هنري و فرهنگي ما وجود ندارد، بلكه بين حوزه علميه با دانشگاهها و همچنين بين دانشگاهها و حوزه علميه با بدنه فرهنگيان جامعه ما در اين زمينه اختلاف نظر وجود دارد. حتي بين نخبگان فرهنگي و تودههاي مردم در اين زمينه نتوانستهايم به يك وفاق منطقي و قابل قبول دست پيدا كنيم. همچنين همه اين حوزههابه طور کامل نتوانستهاند با مجموعه سياسي، دولت و مجلس به يك جمعبندي مناسب برسند.
آقاي روحاني هم با اين اختلاف نظرها و تفاوت ديدگاهها در مسائل فرهنگي مواجه هستند؟ به نظر من ما در مرحله اول بايد معضلات اساسي و ريشهاي فرهنگ كشور را مورد نظر داشته باشيم. نبايد به «فرهنگ» نگاه روبنايي كرد. بدون شك هر پنج دولت پس از انقلاب اسلامي با «چالش فرهنگي» روبه رو بودند. «دولت جنگ» با چالش فرهنگي مواجه بود. «دولت سازندگي» آقاي هاشميرفسنجاني با «چالش فرهنگي» روبه رو بود. «دولت اصلاحات» با «چالش فرهنگي» مواجه بود. «دولت اصولگراي»آقاي احمدينژاد«چالش فرهنگي» داشت و دولت آقاي روحاني هم «چالش فرهنگي» دارد. تا زماني كه ما نگرش خود را نسبت به مساله «فرهنگ» اصلاح نكنيم و جايگاه «فرهنگ» را در نظام سياسي خود به شيوه صحيح تببين و طراحي نكنيم و انتظارات خود را از مقوله «فرهنگ» به صورت صحيح «مهندسي» نكنيم، ده دولت ديگر هم اگر بعد از آقاي روحاني برسر كار بيايد با چالشهاي جدي فرهنگي مواجه خواهد بود. 37سال است كه چالش فرهنگي در عمق جامعه ما وجود دارد. هنگامي كه شما در تاكسي سوار ميشويد كه پنج سرنشين دارد با پنج نوع دانش و بينش فرهنگي متفاوت و گاها متضاد با يكديگر مواجه ميشويد. شما در يك مكان عمومي كوچك مانند تاكسي با پنج نوع طبقه اجتماعي و دو جنس متفاوت زن و مرد مواجه هستيد كه پنج نوع نظر كاملا متفاوت درباره يك موضوع واحد دارند. متاسفانه ما در پختن«قرمه سبزي» داراي نگاه تخصصي هستيم اما در ساختن فيلم سينمايي نگاه تخصصي نداريم. چرا انتشار كتاب در ايران بايد به 200تا300نسخه برسد. آيا مردم اهل مطالعه نيستند؟ در پاسخ بايد گفت: «مردم اهل مطالعه هستند» اما اعلام «سانسور» به جاي اعمال«سانسور» موجب دغدغه فكري در جامعه شده است.اي كاش ما ميتوانستيم اعمال سانسور كنيم.
اعمال سانسور هيچگاه نيازمند اعلام سانسور نبوده است. ما نسبت به مطالعه كتاب احساس خوبي ايجاد نكردهايم، بلكه احساس مطالعه كتاب را غيرفرهنگي كردهايم. اين وضعيت به شكلي درآمده است كه مردم با ديدن يك كتاب عنوان ميكنند اين كتاب«فرمايشي » است. اين در حالي است كه هنگامي كه اين كتاب را مطالعه ميكنيد متوجه ميشويد كه واقعا فرمايشي نيست. ما با اقدامات خود، بين مردم و كتاب فاصله انداختهايم. چرا سريال يك شبكه خارجي قدرت جذب مخاطبش از همه شبكههاي توسعه يافته ما بيشتر شده است؟دليل اين مساله اين است كه در آن كشور احساس مردم نسبت به فرهنگ طبیعی است اما احساسات تنها به عملكرد دولتها باز نميگردد و بلكه به همه اجزاي مجموعه سياسي و حتي همه مردم مربوط ميشود. اين مسالهاي «فرابخشي» و «تمام بخشي» است و نميتوان يك نهاد يا ارگان را متهم كرد. مديريت سياسي قادر نيست براي يك جامعه فرهنگ توليد كند. تنها ميتواند دستورالعمل فرهنگي ايجاد كند كه اين دستورالعملها هيچگاه باعث توليد «فرهنگ» نميشود. هيچگاه يك دولت نميتواند به تنهايي فرهنگ را ساماندهي كند. موضوع انحرافي همين جاست كه عدهاي گمان ميكنند يك دولت توانايي ساماندهي به مساله فرهنگ را دارد. من به آقاي روحاني هم اين تذكر را دادم كه مبادا گمان كنيد به تنهايي قادر خواهيد بود مشكل فرهنگي جامعه ما را حل كنيد. تنها وظيفه دولت اين است كه اقدامات «ضد فرهنگي» دولت را كاهش بدهد و به «صفر» برساند. تنها سهم دولت در مساله فرهنگ همين است و لاغير.
آيا آقاي روحاني اقدامات ضد فرهنگي دولت را كاهش داده است؟ تا حدودي اين اتفاق افتاده است. آقاي روحاني «ميخهاي فرهنگي» را از ماشين حركت مردم بيرون آورده تا مردم در مسير حركت خود دچار «پنچري» نشوند. با اين وجود همه ميخها را جمع نكردهايم.
نتوانستهايم جمع كنيم. دولت آقاي روحاني هنوز نتوانسته تمام «خرده آشغالهاي مزاحم» را از ساحت فرهنگ دور كند.
چرا موفق نشده است؟ چرايي اين مساله يا به ناتواني، عدم شناخت كافي و بيتجربگي مديران باز ميشود يا به شرايط بيروني كه تاكنون به دولت آقاي روحاني سخت گرفته است مربوط ميشود. ممكن است هنوز مردم دولت آقاي روحاني را در زمينه فرهنگي «باور» نكردهاند يا متخصصان عرصه فرهنگي هنوز به اين نتيجه قطعي نرسيدهاند كه بايد با دولت همراهي كنند. حتي ممكن است دولت موفق نشده باشد متخصصين عرصه فرهنگي را «دلباخته» و همراه خود كند. حتي ممكن است همه اين عوامل در اين عدم توانايي تاثيرداشته باشد. آنچه تاكنون براي همه مردم مسجل شده است اين است كه دولت آقاي روحاني عرصه فرهنگي جامعه را به يك آرامش و ثبات نسبي رسانده است. دولت اعتدال، نوسانها فرهنگي كه در دولت گذشته وجود داشت را از بين برده است. با اين وجود بنده معتقدم عملكرد فرهنگي دولت آقاي روحاني بهتر از وضعيت موجود هم ميتواند باشد.
وزارت ارشاد به يكي از كانونهاي اصلي هجمه مخالفان دولت تبديل شده است و به شكلهاي مختلف در ماههاي گذشته مورد انتقادهاي زيادي قرار گرفته است. برخي حتي تلاش ميكنند احساسات مردم را عليه اقدامات وزارت ارشاد تحريك كنند. ارزيابي شما از اين اتفاقات چيست؟ما بايد در مرحله اول به اين مساله ايمان داشته باشيم كه وزارت فرهنگ و ارشاد بايد به صورت يك شركت سهامي اداره شود. كشور ما نزديك به 78ميليون نفر جمعيت دارد كه همه اين افراد در مساله فرهنگ سهم دارند. اخيرا بودجه همه نهادهاي فرهنگي كه دولت به اين نهادها واگذار ميكند منتشر شده است. دولت آقاي روحاني بيش از شش هزار ميليارد تومان از منابع مختلف نفتي و اقتصادي به بخش فرهنگي بودجه اختصاص داده است. اين در حالي است كه عملأ ده درصد اين بودجه در اختيار دولت و وزرات ارشاد است. در نتيجه تحليل و بررسي ما بايد نسبت به همين ده درصدي باشد كه به وزارت ارشاد تعلق گرفته است و نه همه بودجهاي كه به بخش فرهنگ اختصاص پيدا كرده است. اين در حالي است كه همه مردم و مسئولان، دولت را مسئول و متولي همه بخشهاي فرهنگي قلمداد ميكنند. كساني هم كه به دولت انتقاد ميكنند گمان ميكنند دولت مسئول همه بخشهاي فرهنگي است، در حالي كه چنين نيست و دولت تنها سهم اندكي از بودجه فرهنگي كشور را در اختيار دارد. در مرحله اول بايد مشخص شود چه شخص يا نهادي پولهاي فرهنگي كشور را بين نهادهاي مختلف تقسيمبندي كرده است. در نتيجه مجلس شوراي اسلامي به عنوان نهاد مسئول بايد مورد سوال قرار بگيرد كه چرا و به چه دليل هزينههاي فرهنگي كشور را بين نهادهاي مختلف تقسيم كرده است. در مرحله اول بايد مشخص شود مجلس چه تحليل و ارزيابي از 90درصد بودجهاي كه در اختيار دولت قرار نداده دارد و چرا چنين تصميمي گرفته است. درباره مخالفتها با وزارت ارشاد هم بايد عنوان كنم ما 37سال است كه در زمينههاي فرهنگي چالش داريم. اين چالش فرهنگي تنها در دو دولت در پايينترين سطح خود قرار داشته است. اول در هشت سال دولت جنگ اين اتفاق افتاده است. در اين دوران به دليل شرايط جامعه، درگير بودن ايران در جنگ تحميلي، حضور حضرت امام (ره) و وحدت نظري كه درزمينه مسائل فرهنگي وجود داشته است كشور با كمترين چالشهاي فرهنگي مواجه بود. در اين دوران مردم و نظام سياسي درگير چالش فرهنگي نبودند. در هشت سال دولت آقاي احمدينژاد نيز ما با چالش فرهنگي جدي مواجه نبوديم. در اين دوران مجلس و نظام سياسي مساله فرهنگ را پاشنه آشيل دولت قلمداد نميكردند. اخيرا برخي عنوان كردند كه در حال مقايسه عملكرد فرهنگي دو دولت آقاي احمدينژاد و روحاني هستند. بنا به اظهارات اين عده در دو سال پاياني دولت آقاي احمدينژاد مجوز بسياري از كنسرتهاي موسيقي صادر شده و اجرا شده است. اين در حالي است كه در دوسال ابتدايي دولت آقاي روحاني مجوز بسياري از كنسرتهاي موسيقي باطل شده يا در مرحله اجرا متوقف شده است. در دولت آقاي احمدينژاد«تك خواني» مرسوم بوده و كنسرتهاي زيادي در اين زمينه برگزار ميشده است. سوال من اين است كساني كه در شرايط فعلي مخالف«تك خواني» هستند، در هشت سال دولت آقاي احمدينژاد چرا ساكت نشستند؟ چه اتفاقي رخ ميدهد كه مساله فرهنگ در يك دولت مغاير با ارزشها قلمداد ميشود و در يك دولت به ابزاري براي اجراي منويات سياسي آن تبديل ميشود. بنده معتقدم هر دوي اين شيوههاي نگاه كردن به مساله فرهنگ اشتباه است. اين مساله كه اگر يك دولت از نظر سياسي با ما همسو است، نبايد هيچ گونه نقد فرهنگي به آن داشته باشيم، چرا كه ممكن است تضعيف شود كاملا اشتباه است. حتي اگرفرهنگ را ابزاري براي انتقاد از يك دولت قرار بدهيم كه با ما همسو نيست، نيز كاري اشتباه و غلط انجام دادهايم. اغلب مخالفان سياسي يك دولت با تقسيمبندي فرهنگ ارزشي و ضد ارزشي تلاش ميكنند عملكرد كلي دولت را به بوته نقد بكشند. هر دوي اين شيوهها اشتباه است چرا كه هر دو با نگاهي غيرفرهنگي به مساله فرهنگ توجه شده است. فرهنگ عرصه چالش سياسي و ابزار قدرتمداران سياسي نيست. فرهنگ زمينه و بستري براي آرامش فكر و تحقق آرمانهاي يك ملت است. فرهنگ يك «بستر» است. اگر اين بستر به بستري متزلزل تبديل شود آرمانها و اهداف يك جامعه به مخاطره خواهد افتاد.
در زمان انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد از شما به عنوان يكي از گزينههاي مور نظر دولت نام برده ميشد. آيا در اين زمينه با شما صحبتي شد؟در اين زمينه كسي به صورت رسمي با بنده صحبت نكرد. با اين وجود بنده شنيدهام كه در محافل خصوصي آقاي روحاني درباره وزارت بنده صحبتهايي مطرح شده است. بنده اطمينان ندارم كه چرا چنين صحبتهايي مطرح شده و چرا مقبول واقع نشده است. همه اين سخنان جنبه غيررسمي دارد كه نميشود درباره آنها به صراحت و قطعيت اظهارنظر كرد. البته با اوضاعي كه وزارت فرهنگ و ارشاد در دو سال اخير داشته است ميتوانم دليل انتخاب نشدن خودم را حدس بزنم. به نظر من تدبير مناسبي براي انتخاب نشدن بنده اتخاذ شده است. آقاي روحاني بايد براي انتخاب وزير ارشاد به دنبال فردي ميبود كه داراي سابقه منفي در زمينه گروههاي فشار نباشد. به همين دليل بنده به دليل چالشهايي كه در گذشته در اين زمينه داشتم، نميتوانستم گزينه مناسبي براي دولتي باشم كه بيش از هر چيزي به آرامش و ثبات نياز دارد. اين در حالي است كه در شرايط فعلي اغلب مخالفان بنده در گذشته به اشتباهات خود پي بردهاند و اغلب سخنان و آمارهايي كه بنده عنوان ميكردم را تاييد ميكنند. با اين وجود آقاي جنتي در زمان مسئوليت خود در وزارت فرهنگ و ارشاد تنها كارهايي كه نبايد انجام ميداده را انجام نداده است. در حوزه فرهنگي نياز نيست ما حتما برخي كارها را انجام بدهيم و بلكه بهتر است از انجام برخي كارهاي مخرب جلوگيري كنيم. ما بايد پاي دولت را از عرصه فرهنگي بيرون بكشيم و كار را به اهل فن بسپاريم و تنها خطوط قرمز را براي آنها مشخص كنيم تا شاهد شكوفايي عرصه فرهنگي باشيم. در شرايط فعلي نگراني ما در عرصه موسيقي نبايد «تك خواني» باشد، بلكه بايد نگران اين باشيم كه جنس تارهاي صوتي مردم تغيير كرده است. مردم ديگر با يك موسيقي علمي و هارمونيك ارتباط برقرار نميكنند. تارهاي صوتي مردم در مسيري قرار گرفته كه با مليت و ارزشهاي جامعه ما ناسازگاري دارد. در حوزه سينما ما نگران اينكه چند فيلم در زمينه دفاع مقدس ساخته شده نيستيم. در اين زمينه ما نگران اين مساله هستيم كه معيارهاي تصويري ما به هم ريخته و مسائلي كه با عقلانيت و ارزشهاي ما همخواني ندارد به دغدغه مردم تبديل شده است. اين به اين معناست كه جاي «هنر» به معناي فاخر و واقعي آن را «هوچي گري» و «شيپورهاي گوش خراش» گرفته است.
چرا چنين اتفاقي افتاده است؟ كم كاري از طرف چه كساني بوده است؟كم كاري كه جاي خود دارد ما در اين زمينه «بيكاري» و «بدكاري» كرديم. وضعيت موجود محصول«كم كاري»، «بيكاري» و « بدكاري» است. ما پولهاي دولتي را براي سريالي خرج كردهايم كه نتيجه عكس داده است. ما براي يك فيلم سينمايي پنج ميليارد تومان پول خرج كردهايم در حالي كه در سينماهاي كشور 500نفر تماشاگر نداشته است. اين در حالي است كه مردم از اين خرجهاي بيهوده و نامطلوب كه هيچ نتيجهاي به بار نميآورد مطلع شدهاند و نسبت به اين ندانم كاريها آگاهي پيدا كردهاند. مردم از اينكه پولهاي هنگفتي براي برخي فيلمها هزينه ميشود اما مورد استفاده مردم قرار نميگيرد، طلبكار مسئولان شدهاند.
نگاه سياسي به مساله فرهنگ به چه ميزان در به وجود آمدن اين وضعيت نامطلوب نقش داشته است؟بدون شك نقش زيادي داشته است. ما هم در دولت آقاي احمدينژاد و هم دولت آقاي روحاني با نوعي نگاه سياسي به مساله فرهنگ مواجه هستيم. در دولت آقاي احمدينژاد مساله فرهنگ بطوركلي ناديده گرفته شد. نكته جالب اينجاست كه همان كساني كه در دولت آقاي احمدينژاد فرهنگ را ناديده ميگرفتند در شرايط فعلي و دولت آقاي روحاني فرهنگ را ابزاري براي انتقاد سياسي از دولت قرار دادهاند.
برخي از سخنان آقاي روحاني به مانند«با زور و شلاق نميتوان مردم را به بهشت فرستاد» و يا«كساني كه كلت و دستبند دارند نميتوانند اجتهاد كنند» نشاندهنده رويكرد جديد دولت است. دليل اين سخنان چيست؟آقاي روحاني چه اهدافي را از بيان اين سخنان دنبال ميكند؟به نظر سخنان آقاي روحاني اصلاسخنان جديدي نيست. «تحجر» يك مسالهاي تحميلي بوده است. هيچ انسان با فطرت و خداجويي تحجرطلب نيست. مساله«تحجر» يك مساله طبيعي در تار و پود جامعه است. نكته ديگر اينكه وظيفه نيروي انتظامي با وظيفه علما و حوزه علميه متفاوت است. سخنان آقاي روحاني به اين دليل جديد نيست كه در طول سال هاي گذشته به شكلهاي مختلف و به دليل بيتوجهي ناديده گرفته شده است. برخي در سالهاي گذشته برخي مباحث انحرافي را بارنگ ولعاب موجه به مردم معرفي كردند. در نتيجه يك «شهامت» و «شجاعت» جديد به نام آقاي روحاني پيدا شده كه نسبت به اين رفتارهاي نامناسب و كج انديشيها سكوت نميكند و واكنش نشان ميدهد. به همين دليل وظيفه همه اين است كه از آقاي روحاني به خاطر اين شهامتش حمايت كنند و او را تشويق كنند. سخنان آقاي روحاني در ذات مذهب ما نهفته است. با اين وجود به دليل اينكه به فراموشي سپرده شده بود به نظر جديد ميآيد.