آفتابنیوز : رضا سلیمانی- وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ (سوره اعراف، آیه 34) « و براى هر امّتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مىتوانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش.»
جناب آقای دکتر داوری
اینکه به دلیل سوء تفاهم یا عصبیت ناشی از تعصبی که نسبت به رئیس خود به عنوان رئیس پاکترین!! دولت تاریخ ایران دارید، در نامهای کاملاً بهداشتی و مؤدبانه!! که در ذات جماعت شماست! یک لفظ منفی را به خود گرفتهاید و بارها اصرار کردهاید به خوانندگان اینگونه القاء کنید که آیتالله هاشمی رفسنجانی دولتهای نهم و دهم را به «سگ» تشبیه کرده و یا رئیس این دولت را با حکومت پهلوی در کنار یکدیگر قرار داده است، بسیار جای شگفتی، تعجب و تأمل دارد!!
نگاهی گذرا به سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی، در دیدار جمعی از مردم خوزستان و دزفول که اتفاقاً در سایت ایشان قابل رؤیت است، حکایت از آن دارد که ایشان در فرازی از سخنان خود به افزایش نقدینگی در دولتهای نهم و دهم، از کمتر از صد هزار میلیارد تومان در شروع کار به بیش از هشتصد هزار میلیارد تومان در پایان کار اشاره میکند و میگوید که این افزایش مانند مرض هاری در اقتصاد کشور سم تزریق کرد. البته این سخن و واقعیتهای بسیار تلختر در مورد مسائل اقتصادی و اخلاقی در دولت گذشته، بارها تاکنون از زبان بسیاری از مسؤولان، اقتصاددانان و حتی وزرای مستقل دولتهای نهم و دهم و البته دوستان دیروز رئیس جنابعالی و نمایندگان محترم مجلس و ... به اشکال مختلف بیان شده است که رشد نقدینگی در آن دوران چه بلایی بر سر اقتصاد کشور آورد که هنوز هم آثار شوم آن باقی است که البته تاکنون نه با چنین حساسیتی واکنش نشان دادهاید و نه به آن پاسخی.
اتفاقاً لحن عصبانی جنابعالی که بارها و بارها از لفظ «هاری و سگ» در نامه سرگشاده خود استفاده کردهاید و خودتان حکومت پهلوی و احمدینژاد را در کنار یکدیگر قرار دادهاید، غیر بهداشتی و ناشی از تعصب کور و نگارش بغض آلود، عجولانه و در عین حال ناشیانه است. در واقع رئیس و دوستانتان باید از شما سؤال کنند که این چگونه دفاع توهین آمیز و ناشیانهای است که از دولت گذشته میکنید؟!! مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
جناب دکتر!
بهتر نبود به جای نامه پراکنی مملو از توهین و افترا که نشان از عمق حقد و کینه جنابعالی و یارانتان دارد و خرج کردن از مردمی که اتفاقاً در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به دوستان نزدیک رئیس شما به دلیل انتخاب خط اعتدال و حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی نه گفتند و به جای توهین حتی به دولت نهم و دهم که بارها و بارها به دروغ در نامهتان به آن عمداً یا سهواً لقب هاری و سگ دادهاید، پاسخی مستدل و علمی به یک انتقاد ساده ولی اساسی در مورد آثار سوء رشد نقدینگی بر اقتصاد کشور در دولت گذشته میدادید؟!
در نامه خود یادآور شدهاید که آیتالله هاشمی رفسنجانی با ورود به نهمین دهه از عمرشان به فکر مرگ و آخرت باشند. اولاً مرگ حق است و مرگ و زندگی همه ما اعم از پیر و جوان در دستان خداوند قادر متعال است، ولی حتماً قبول دارید که مرگ، پیر و جوان نمیشناسد. چه پیرانی که به دلیل آرامش قلب و سلامت روح و جسم، بیش از جوانان عمر کنند. مخصوصاً اگر جوانی مبتلا به عصبیت و قلب آن پر از کینه و حقد و حسد باشد. ثانیاً چه بسا زندگانی که در زمان حیاتشان، مردهاند و چه بسا کسانی که حتی پس از گذشت سالها از مرگشان به دلیل آثار و برکات علمی، سیاسی، دینی و مجاهدتهایشان، هنوز زندهاند و در تاریخ نام آنان، به بزرگی و نیکی یاد میشود.
البته از جنابعالی بعید بود که برای مرگ و زندگی دیگران (نعوذ بالله) پا در کفش خداوند کنید و اینگونه بر تقدیر خداوندی در خصوص عمر شخصیتی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی بتازید، حال اینکه حتماً شنیدهاید مردان تاریخ ساز هرگز نمیمیرند و به قول امام عزیز در پیامی که خطاب به «مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز» داد، نوشته بودند: «مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است.» (صحینه امام، جلد 7 . ص6و495)
جای تأسف است که غباری از تعصبات سیاسی و جناحی بر همه سوابق تحصیلی و مدیریتی شما سایه انداخته و به خاطر عصبانیتی که از تحقق پیشبینیهای سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص تشخیص و معرفی جریان انحرافی و گرفتاری کشور در مشکلات اقتصادی دارید، رسالت کاری خویش را دشمنی با شخصیتی مورد وثوق نظام قرار دادهاید و همه برنامههای گفتاری و رفتاری خود را خدمت به خلق میدانید.
استفاده از تعابیری چون آهنگرزاده، واتیکانیزاسیون، شبکه سازی اشرافیت بروکراتیک و مهندسی آینده نظام در نظم جهانی سلطه و پیوند دادن آن به نهمین دهه زندگی آیتالله هاشمی و آنگاه تأکید بر این نکته که «بسیاری از هم سن و سالان جنابعالی اینک روی در نقاب خاک کشیدهاند»، حکایت از آن دارد که شما و همفکران شما از جایگاه و نفوذ کلام ایشان به شدت در هراسید و هیچ معنایی جز استیصال سیاسی ندارد و نشان میدهد که تمام رشتههای شما و قیل و قالهای سیاسی شما را یک حرکت در حدّ ثبتنام ایشان در وزارت کشور بر هم زد و الان هم خیلی خوب میدانید که تنها راه برگشت شما و همفکرانتان به قدرت، نبودن آیتالله هاشمی رفسنجانی در صحنه سیاسی کشور است و به همین خاطر دست به دعا برداشتهاید.
امیدوارم که به قول جنابعالی در این ایام مبارک رمضان کمی هم بیندیشید و بدانید راه ابدی شما نه با فحاشی و پنجه کشیدن به صورت بزرگان و پیشکسوتان قبل و بعد از انقلاب و خادمان واقعی مردم که تنها با حلالیت طلبی از آنان و جبران مظالمی که در حق ملت ایران روا داشتهاید، هموار خواهد شد که «ویل لکل همزه لمزه، وای به حال هر طعنه زن عیب جوی»
از کوزه همان برون تراود که در اوست . . .