آفتابنیوز : هفته نامه تماشاگران امروز نوشت: داشتن ماشينهاي ميلياردي در بين آقازادهها رايج شده و پسران ورزشيها هم از اين قافله عقب نماندهاند. بعضي از آنها حتي به يك ماشين هم قانع نيستند و با مدلهاي مختلف ماشين ديده شدهاند. بعضيها مثل محمد پروين و محمدحسين فتحا...زاده شغلشان خريد و فروش ماشين بوده. عدهاي هم در معاملاتشان به جاي پول از ماشين استفاده ميكنند. چندي پيش بود كه يكي از مربيان بنام فوتبال اعتراف كرد ماشين... يي كه سوار ميشود، سهم او از ساختوسازهايي است كه با پسران يكي از مسئولان رده بالاي ورزش داشته. خريد ماشين مدل بالا تنها استفادهاي نيست كه پسران از مسئوليت پدران داشتهاند؛ بيشتر آنها شغلي را هم كه دارند، مديون پدر هستند. البته هستند پسران فرنگرفتهاي كه به جاي ماشين و ماشينبازي از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند. در بين ورزشيها فقط امير عابدزاده است كه اين خصيصه را دارد.
محمد پروين؛ از ماشين دل كند!ميگويند اگر پدرش علي پروين نبود، شايد هيچوقت فوتباليست نميشد و اين برو بيايي هم كه دارد، نداشت. محمد چند سال بيشتر نداشت كه روي نيمكت پرسپوليس نشست. روزهايي كه پدر در تيم مسئوليت داشت، او هم همراهياش ميكرد. بعضيها معتقدند كه در حقش نبايد بيانصافي كرد؛ اگر به اندازه پدرش استعداد فوتبالي نداشته، ولي اينقدر هم بياستعداد نبوده كه در فوتبال چيزي نشود اما مشكل اين بود كه او به خاطر يدك كشيدن فاميلي پروين خيلي به خودش زحمت نداد. افتخار اصلي محمد پروين در دوران فوتبالش اين است كه در بازي با بايرنمونيخ در تركيب تيم بود. دوران حضورش در فوتبال زياد نبود. بعد از جدايياش از پرسپوليس به استيلآذين رفت، بعد به ليگ يك. در سن 26 سالگي هم براي هميشه از فوتبال خداحافظي كرد. محمد پروين در سالهاي اول جوانياش ماشينباز بود. هر روز يك ماشين سوار ميشد و هر روز يك تصادف ميكرد و روي دست بابايش خرج ميگذاشت. محمد مدتي پورشسوار بود، پورشي كه ميگفتند محمد رويانيان و شيريني به پدرش داده بودند اما به او رسيده بود. بعد از اين پورش، چند مدل مختلف شاسي بلند زيرپايش بود. علاقهاش به ماشين به حدي بود كه ترجيح داده بود از اين راه كاسبي كند؛ خريد و فروش ماشين اما در اين كار خيلي استعداد نداشت و شغلش را عوض كرد. پروين توليدي نان صنعتي به راه انداخته و ميگويند وضع مالياش خوب است. نه اينكه فقط درآمد اين كار خوب باشد. محمد روش زندگياش را هم تغيير داده. سرش به زندگي است و به قول دوستانش حساب يك قران دوزارش را دارد و ديگر خبري از ماشينبازي و تصادف نيست. همسر او هم آناهيتا درگاهي است كه حضور علي پروين در گالري نقاشياش خبرساز شد. محمد با اينكه با خواست خودش از فوتبال رفت اما هميشه اين گلايه را دارد كه به خاطر پدرش و سنگيني فاميلي پروين، هيچ وقت نتوانست در فوتبال به جايي برسد كه ميتوانست.
حسن رويانيان؛ پرايدسواراز وقتي كه محمد رويانيان به ورزش آمد، او هم همراه پدر بود اما كمتر در باشگاه پرسپوليس ديده شده بود. رويانيان پدر در محله فرمانيه دفتري داشت كه بيشتر قرار ملاقاتها با بازيكنان، مربيان و.. را آنجا برگزار ميكرد. رويانيان كه ميخواست اين ديدارها دور از چشم خبرنگاران انجام شود، مسئوليت دفتر را به پسرش داده بود. حسن در ظاهر رئيس دفتر پدر بود اما بيشتر نقش مشاور را داشت و گفته ميشد بيشتر تصميمات باشگاه با نظر او گرفته ميشد. حسن مدتي هم مدير روابط عمومي شركت سرمايهگذاري صدرا سيستم پاسارگاد بود. شركتي كه به واسطه رويانيان همزمان اسپانسر پرسپوليس و استقلال شد و براي قدرداني به حسن مسئوليت داد. همآنطور كه رويانيان ادعا ميكرد اهل تجملات نيست، حسن هم ترجيح ميداد ظاهر سادهاي داشته باشد. روزهاي اول موتور پلاس سوار ميشد. يك مدت هم زانتياي پدر دستش بود. ميگويند از باشگاه حقوق نميگرفت و پدرش ماهيانه يك ميليون و دويست هزار تومان به او حقوق ميداد. نزديكان به خانواده رويانيان خبر ميدهند كه حسن در حال حاضر در يكي از شهرهاي شمالي كارگاه كابينتسازي دارد و سرمايه اين كار را هم با پسرعمهاش شريك است. ماشيني هم كه سوار ميشود، پرايد است.
احسان و محسن عليآبادي؛ دو برادر متفاوتپسران محمد عليآبادي براي ورزشيها چهرههاي آشنايي هستند. آنها چه زماني كه پدرشان رئيس سازمان تربيتبدني بود و چه دورهاي كه رياست كميته ملي المپيك را به عهده داشت، رفتوآمدهاي زيادي به خيابان سئول داشتند. محسن پسر بزرگ با پژو 206 ديده ميشد ولي احسان پسر كوچكتر انواع مدلهاي ماشين را داشت؛ از شاسي بلند گرفته تا پورش. گفته ميشود محسن بيشتر به كارهاي ساخت وساز علاقه داشت و به جاي خريدن ماشينهاي گرانقيمت، امتيازات ساخت وساز از پدرش ميگرفته و به فكر آينده بوده. با رفتن عليآبادي از ورزش خبر زيادي از پسران او هم نيست اما ميگويند محسن همچنان در كنار پدر كارهاي عمراني انجام ميدهد.
عليرضا گودرزي؛ دور از چشم همهوزير ورزش و جوانان دولت حسن روحاني از همتاي قبلياش درس گرفته و نميخواهد سر فعاليتهايي كه پسرش دارد، خودش زيرسؤال برود. محمود گودرزي هر جا صحبت از خانوادهاش بوده، گفته كه پسرش دانشجوي رشته حقوق است و كاري به وزارت ورزش ندارد. وزير مدعي شده براي اينكه از شايعات احتمالي جلوگيري كند، حتي اجازه نميدهد پسرش به استخري برود كه زير نظر وزارت ورزش اداره ميشود. عليرضا گودرزي پرايدسوار است؛ پرايد هاچبك پوستپيازي.
علي افشارزاده؛ سلطان كيشيكي از پسران او در كانادا زندگي ميكند و يكي هم در كيش. پسري را كه خارج از ايران است، كمتر كسي ديده ولي علي را خيليها ميشناسند. دوراني كه افشارزاده مسئول ورزش منطقه آزاد كيش بود، پسرش هم از فرصت استفاده كرد و ساختوسازهاي اين منطقه را بهدست گرفت. ميگويند بيشتر از اينكه كيش براي خود افشارزاده سود داشته باشد، براي پسرش درآمدزايي كرد. گفته ميشود او يكي از قطبهاي اقتصادي در كيش است. علي افشارزاده با هواپيما به تهران رفتوآمد ميكند و با ماشين كمتر ديده شده اما در كيش كه منطقه آزاد است مشكلي براي خريد ماشينهاي گرانقيمت ندارد.
هوتن قلعهنويي؛ پورشه زرد معروفتصادف خيابان شريعتي ماشين پسر قلعهنويي را لو داد. در تصادف پورش زرد رنگ كه دو نفر كشته شدند، مشخص شد كه اين ماشين متعلق به محمد هوتن بوده كه چند روز قبل فروخته ولي هنوز سند نخورده بود. از ماشين جديد او كسي خبري ندارد. ميگويند هوتن كه پيش از اين بيشتر تحت نفوذ مادرش و تربيت او بود، به تازگي پدر را در محافل فوتبالي همراهي ميكند. فصل قبل او بارها در رختكن استقلال ديده شد و در بعضي از سفرها هم همراه تيم بود. از كارهاي اقتصادي هوتن خبري نيست. ميگويند در واحدهاي تجاري كه قلعهنويي و دامادش دارند، هوتن هم هرازگاهي فعاليتي ميكند. ميگويند در بعضي از حسابرسيها كار هوتن به دعوا هم كشيده.
محمدحسين فتحا...زاده؛ كارآموز نمايشگاه اتوموبيلعلي فتحا...زاده در تربيت پسرش خيلي تلاش ميكند. نزديكان به اين خانواده ميگويند او پول زيادي در دسترس پسرش نميگذارد. البته هرچه او براي ورزش و درس خواسته پدر نه نگفته. محمدحسين، هم سواركار خوبي است و هم در پرش با پاراگلايدر تخصص دارد. او مديريت خوانده و به تازگي در نمايشگاه اتومبيل كارآموزي ميكند. نظر فتحا...زاده اين است كه پسرش اول بايد كار ياد بگيرد و بعد وارد بازار كار شود. در كنار اين كارآموزي بعضي از معاملاتي كه پدر دارد، بهدست محمدحسين انجام ميشود؛ از خريد و فروش ماشينهاي متعدد فتحا...زاده گرفته تا معامله كاغذ و... ماشين محمدحسين هم تويوتا سيلكاي سفيد است. با اينكه قيمت زيادي ندارد اما جوانپسند است.
احسان كفاشيان؛ پورشه نه، بنزهمين چندي پيش بود كه شايعه شد پسر علي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال در يك ماشين ميلياردي ديده شده است. بعضيها از پورش صحبت ميكردند و يك عده هم ميگفتند او مازراتي دارد. اين خبرها تكذيب شد و خود احسان به تماشاگران امروز گفت كه ماشينش بنز 350 سري E است. احسان به خاطر اينكه در تيم امدادي كه قهرمان آسيا شده بود، ذخيره بود، استخدام وزارت نفت شده و مربي دووميداني است. كميل عباسي؛ پسر محمد عباسي وزير سابق وزارت ورزش و جوانان حضور پررنگي در وزارت ورزش داشت. رفتوآمدهاي پيدرپي او اين شائبه را ايجاد كرده بود كه در تصميمات وزير نقش پررنگي دارد. در دوران وزارت عباسي گفته ميشد همه تيزرهايي كه از زير نظر وزارت ورزش و جوانان در تلويزيون پخش ميشد، در شركت تبليغاتي كميل ساخته ميشد.
امير عابدزاده؛ مترو سواراخلاق اروپاييها خيلي رويش تأثير گذاشته. پسر احمدرضا عابدزاده زماني كه سيزده چهارده ساله بود به كمپ تاتنهام رفت. هم درس خواند و هم فوتبال ياد گرفت. زبان انگليسياش كامل است و ترجيح ميدهد ظاهر زندگياش هم مثل اروپاييها باشد. براي اينكه زير سايه پدرش نباشد، ميگويند از او خواسته در تصميماتش دخالت نكند، پدرش هم به اين خواستهاش احترام گذاشته. امير يك مدت در پرسپوليس بود. فصل قبل روي نيمكت راهآهن نشست. در چند بازي فيكس بود و اين فصل هم به نظر نميآيد از اين تيم جدا شود. امير عابدزاده يك MVM x33 دارد. اين ماشين را به خاطر بخشي از طلبش از پرسپوليس گرفته اما جالب است كه او مثل اروپاييها از وسايل نقليه عمومي استفاده ميكند و بيشتر در ايستگاههاي مترو ديده شده.