آفتابنیوز : زن خیانتکار نیز باید 10 سال در زندان بماند و 99 ضربه شلاق را تحمل کند. سحرگاه 25 خرداد ماه سال 92 مأموران کلانتری نسیم شهر در جریان پیدا شدن جسد مرد جوانی در آزادراه ساوه - تهران قرار گرفتند.
وقتی تیم پلیسی خود را بالای سر جسد رساند، در برابر مرد جوانی قرار گرفت که تیشرت سیاه و شلوار آبی به تن داشت و این در حالی بود که کفشی به پا نداشت و آثار کبودی و خراشیدگی روی صورت و بدنش نیز دیده میشد. بدین ترتیب با دستور بازپرس دادسرای بهارستان تیم تخصصی پلیس برای افشای راز این جنایت دست به کار شد.
مأموران در تجسسهایشان پی بردند که روز 24 خرداد ماه زن 22 سالهای با مراجعه به کلانتری بهارستان اعلام کرده است همسرش به نام «جواد» از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است! وقتی در جریان بررسیها مشخص شد که جسد متعلق به مرد گمشده است، مأموران به رفتارهای مرموز همسر وی به نام «زهره» مشکوک شدند و او را تحت بازجویی قرار دادند. زهره در بازجوییها به اعتراف هولناکی دست زد و گفت: سال 87 با جواد ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. همسرم مردی تندخو و عصبی بود، مرتب مرا به باد کتک میگرفت. بر سر همین موضوع از وی کینه به دل گرفتم. از آنجا که خانه پدرم در اسلامشهر بود، هر از گاهی با پسرم برای دیدن پدر و مادرم به اسلامشهر میرفتیم تا اینکه خیلی اتفاقی با مردی به نام «یوسف» که راننده مسافرکش است، آشنا شدم و بین ما رابطه عاطفی به وجود آمد و او از بدرفتاریهای همسرم در زندگی من باخبر شد. من و یوسف به هم وابسته شده بودیم، تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم اما همسرم مانع ازدواجمان بود. حتی چند بار به وی گفتم که توافقی از هم جدا شویم اما او میگفت حاضر به طلاق نیست و تنها مرگ است که باعث جدایی من و او خواهد بود. از سوی دیگر از جواد راضی نبودم. نمیدانستم چکارکنم. به خاطر همین نقشه کشیدم تا جواد را به قتل برسانم. من از یوسف خواستم آمپول سمی برایم تهیه کند. وقتی آمپول را به من داد، شب 24 خرداد ماه به بهانه اینکه آمپول تقویتی است جواد را فریب دادم و به وی تزریق کردم. ناگهان جواد خوابید. همان لحظه به یوسف زنگ زدم تا به خانهمان بیاید. یوسف آمد و شوهرم را کشت، سپس جسد را لابهلای پتویی پیچید و آن را در صندلی عقب خودروی پژویش گذاشته و یوسف به تنهایی جسد را به بیابانهای اطراف اتوبان ساوه - تهران برد و آنجا رها کرد.
با اعترافات هولناک زن جنایتکار، یوسف نیز دستگیر شد و در بازجوییها به رابطه پنهانی با زهره اعتراف کرد و گفت: من مسافرکش هستم. یک روز اتفاقی با زهره که مسافرم بود آشنا شدم، دیدم خیلی ناراحت است. وقتی سر صحبت را با وی باز کردم، شروع به درد دل کرد و گفت که همسرش خیلی وی را کتک میزند. دلم به حالش سوخت، تنها هدفم این بود که به وی کمک کنم و به پیشنهاد خودش با همدستی وی همسرش را کشتیم.
در دادگاهصبح دیروز این زن و مرد خیانتکار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تهران تحت محاکمه قرار گرفتند. از آنجا که پدر و مادر قربانی جنایت درگذشتهاند، رئیس قوه قضائیه خواستار قصاص عامل این جنایت شد. وقتی یوسف برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: مسافرکشی میکردم که با زهره آشنا شدم و بعد مسیر رابطهمان طوری پیش رفت که این قتل را انجام دادیم. آن زمان هدفم کمک به زهره بود و نمیدانستم چکار کنم، اکنون بشدت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم. زهره نیز در آخرین دفاع گفت: باور کنید همسرم را خیلی دوست داشتم اما وقتی اختلافاتمان بالا گرفت، او همیشه مرا کتک میزد. نمیدانستم چکار کنم تا اینکه با یوسف آشنا شدم و این جنایت را انجام دادیم.
به گزارش روزنامه ایران، قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار پس از پایان جلسه محاکمه یوسف را به قصاص و 99 ضربه شلاق و زهره را به 10 سال زندان و 99 ضربه شلاق محکوم کرد.