آفتابنیوز : جلسه نقد و بررسی کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکری» اثر جلال آلاحمد با حضور ابراهیم فیض و صادق زیباکلام بعدازظهر دوشنبه (پنج مردادماه) در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد و جریانهای روشنفکری در ایران و خارج از کشور و مطابقت کتاب با جریانهای روز مورد بررسی قرار گرفت.
در این جلسه «زیبا کلام» با بیان اینکه کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکری» به هیچ وجه تنها مربوط به گذشته نیست گفت: بعید است اثر دیگری را بتوان پیدا کرد که 50 سال پیش نوشته شده و تا این حد به زمانه ما متصل باشد. این کتاب به صورت مدون امروزی بعد از فوت جلال منتشر شده است. او کار تدوین کتاب را حدود 7 ماه پس از 15 خرداد 42 آغاز کرد و اواخر سال 43 به پایان رساند.
این استاد دانشگاه افزود: جلال آلاحمد درباره علت نوشتن این کتاب در مقدمه آورده است که «به انگیزه خونی که در خرداد 42 از مردم ریخته شد و روشنفکران در مقابلش دستهای خود را با بیاعتنایی شستند» این کتاب در 6 فصل تدوین شده که فصل اول به تعریف روشنفکری در ایران میپردازد. در واقع جلال معتقد است که روشنفکری در ایران به نوعی کاریکاتور یا تقلید مسخرهای از روشنفکری غرب است.
وی بیان کرد: جلال معتقد است مواقعی که روحانیون و روشنفکران با هم متعهد بودند، جنبشها و نهضتهای ضد استبدادی و ضد استعماری به نتیجه میرسید. دلیل جدایی این دو از هم به خاطر مطالعه نبود، بلکه صرفا به علت تقلید از روشنفکران غربی بود.
«زیبا کلام» درباره ویژگیهای روشنفکر از نگاه جلال آلاحمد بیان کرد: جلال چهار ویژگی برای روشنفکری برشمرده است، اول فرهنگی مآب بودن روشنفکران ایران است. دومین ویژگی بیدینی یا تظاهر به این امر است. ویژگی بعدی که نقطه اشتراک روشنفکری ایران با خارجیها است، درس خواندگی هر دو خواهد بود و آخرین ویژگی بیگانگی نسبت به محیط بومی است.
وی ادامه داد: جلال در فصل دوم معنی روشنفکری را دیدگاه نویسندگان غربی بیان میکند و فصل سوم به زادگاه روشنفکری در ایران میپردازد، در فصل چهارم به سوال اساسی که آیا "روشنفکران اجتماعی مستقل هستند یا هرگروه اجتماعی نخبه خودش را دارد؟" پاسخ میدهد و در فصل پنجم به بررسی جایگاه روشنفکری در جهان امروز میپردازد.
این استاد دانشگاه درباره اهمیت فصل آخر این کتاب تشریح کرد: جلال نهایتا در فصل ششم کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکری» با بیان داستان حزب توده، مانیفست یا دستورالعملی ارائه میکند که در واقع دستورالعمل و الگوی ما در سالهای پس از آن است.
به گزارش ایسنا، در ادامه جلسه «ابراهیم فیاض» دربارهی جلال آلاحمد گفت: دلیل اینکه کتاب افرادی چون جلال آلاحمد و شریعتی با خود این افراد دفن نشد این است که این افراد نقطه شروع بودند، البته تا این لحظه ما نتوانستیم جلال و شریعتی را به خوبی بشناسیم.
وی ادامه داد: در بحث روشنفکری، نقد اجتماعی که از فلسفه سرچشمه میگیرد و تئوری هنجاری که از علوم اجتماعی میآید هر دو مکمل هم هستند تا از گذشته به آینده برویم، اما متاسفانه ما هنوز نقد اجتماعی نداریم. منشاء نقد اجتماعی از فلسفه است، در حالیکه ما هنوز فلسفهی مشخصی نداریم.
این استاد دانشگاه درباره مشکل روشنفکری تصریح کرد: ما روشنفکر نداریم تا نقد کند و به تئوری برسیم، ما سالهاست نفت را خام میفروشیم. مشکل روشنفکری همین است که گذشته را ندیدیم که آینده را بفهمیم.
«فیاض» روشنفکران را فرمالیست خواند و افزود: در صنعت خودرو، پیکان و پژو را تلفیق میکنیم و با اسمی جدید به عنوان کار جدید معرفی میکنیم؛ این یک بازی فرمالیستی است. در روشنفکری نیز چون عیاری برای سنجش نداریم، روشنفکری هم فرمالیستی است. زمانی که میگوییم "مارکس" پرکار است، درباره چهار هزار صفحه نوشتهی او صحبت میکنیم. روشنفکر گسترده مطالعه کرده و بازتولید میکند. بردیو، وبر و غیره همه همین طور بودند، اما در ایران این طور نیست.
به گزارش ایسنا، در ادامهی جلسه صادق زیباکلام به تشریح تاریخ تحولات فکری پرداخت و گفت: ارتباط ایران با غرب به دوران صفوی بازمیگردد. غرب در قرن 16 با غربِ قرن 18 غیرقابل مقایسه است. زمانی که در زمان قاجار دوباره به غرب برخوردیم که دورهی روشنگری خردگرایی و صنعتگری را گذرانده بود و هیچ نقطه قابل قیاسی با ایران نداشت.
وی افزود: این شکاف میان ایران و غرب دیده شد که نتیجه آن انقلاب مشروطه ایران بود. مشروطه به امیال خود نرسید و منحنی ثبات و امنیت رو به افول رفت. بعد از آن نظام جدید ثبات و یکپارچگی را بازگرداند تا شهریور 1320 که بعد از سقوط رضا شاه، وزنهی روی فنر مردم برداشته و فضای شبه آزادی حاکم شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: فضای شبهآزادی که بین سال 1320 تا مرداد 32 حاکم بود، موجب شد تا افکار، عقاید و جریانهای فکری جدید در ایران شکل بگیرد. در این سالها مارکسیستها و چپها در ایران جان گرفتند که البته دقیقا این اتفاق، همزمان در کشورهای دیگر جهان نیز رخ داد.
وی همچنین این پرسش را مطرح کرد: بعد از دههی 60 میلادی، مارکسیسم رو به افول میرود. سوالی اینجا مطرح میشود که چرا مارکسیسم و چپ در سایر کشورهای دنیا افول کرده، اما نگاه مارکسیستی در ایران افول نکرده است؟ باتوجه به اینکه فضا در کشور از قضا به شدت مذهبی است، چرا مارکسیسم در ایران اینقدر جانسخت شد؟
«فیاض» در بخش پایانی نشست درباره حیطهی روشنفکری افزود: روشنفکر مربوط به کشورهای سوسیالیستی است و کشورهای لیبرالیستی - مثل آمریکا و انگلیس - بیشتر متّکی بر کارشناس است. جدیدا به مارکس لقب پدیدارشناس اقتصادی میدهند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ایران در فلسفه و علوم اجتماعی عقب است، افزود: من کتابهای (مربوط به) کویت را خواندهام، آنها بسیار از ایران جلوتر هستند. آن مقدار از مطالب که در کویت بازتولید شده است، من در ایران ندیدهام. اما ما چون مغرور هستیم، کسی غیر از خودمان را نمیبینیم. روشفکری پاکستان از ما جلوتر است.
فیاض درباره تاثیر غرب تشریح کرد: ما خیلی پیشتر از دوره صفوی تابع غرب بودهایم، به عنوان مثال ملاصدرا بحث افلاطون را گرفته و به زبان اسلامی بازنویسی کرده است. ملاصدرا 300 سال ایران را عقب نشانده است، ملاصدرا باعث ایجاد اخباری گری شد.
این استاد دانشگاه مصداق اخباریگری در حال حاضر را مداحیگری دانست و افزود: در حال حاضر مداحان درباره سیاست چقدر اظهارنظر میکنند و فرهنگ و سیاست را بازتولید میکنند. دینگرایی امروز ما با دینگرایی دهه 70 اروپا بسیار به هم شباهت دارد.
وی در ادامه تشریح کرد: مساجد به موسسههای خیریه و خدمات اجتماعی تبدیل شدهاند. وضعیت در حال تغییر است و مرجعیت دین دارد از بین میرود.
«فیاض» ضمن بیان اینکه دین مهمترین عنصر اجتماعی است افزود: ما اگر نقد درست دینی نداشته باشیم، به انحطاط میرسد. پیشتاز جهان، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم آمریکا است. این کشور کاملا ضد روشنفکری بود و فلسفهشان فلسفه زندگی روزمره است. نظام روشنفکر مربوط به کشورهای کاتولیستی و سوسیالیسی مثل فرانسه و ایتالیا است.
وی در ادامه گفت: به خود جلال هم که خوب نگاه کنیم، جز غم چیزی نمیبینید. ما با جلال و شریعتی نمیتوانیم رو به آینده برویم. آینده روشنفکری نیست، آینده کارشناس است. نظامهای رسانهای و شبکههای اجتماعی روشنفکری را نابود کرده و میکنند. دیگر کسی کتاب یا روزنامه نمیخواند. همه با شبکههای اجتماعی سرگرم هستند. در حال حاضر بازدید سایت متعلق به یک بازیگر سینما از سایت سیاسی بیشتر است.
این استاد دانشگاه درباره تاثیر صدا و سیما تشریح کرد: برنامهها دور از عقلانیت شدهاند. یک روز به زور میخندانند و یک روز به زور گریه میاندازند. با این کار آیندهای وجود ندارد، به جای اینکه ما آینده را شکل بدهیم، آینده ما را شکل میدهد.