آفتابنیوز : اين مرد گفت: اي غلام! سفره بياور نياورد. دو سه بار گفت، نياورد. اين مردمان در يكديگر مي نگريستند؛ گفتند: جوانمردي نبود خدمت فرمودن به كسي كه چندين بار تقاضاي سفره بايد كرد.
غلام هنگامي كه سفره آورد، اين خواجه وي را گفت: چرا سفره دير آوردي؟
غلام گفت: مورچه ها اندر سفره شده بودند و از جوانمردي نبود، سفره پيش جوانمردان آوردن كه بر آن مورچه باشد و از جوانمردي نبود، مورچه را از سفره بيفكندن. بايستادم تا ايشان خود برفتند و سفره بياوردم.
همه گفتند: يا غلام! آفرين بر تو! چون تويي جوانمرد بايد كه خدمت جوانمردان كند.