راست افراطی از رای هاشمی در انتخابات خبرگان می‌ترسد
زیباکلام: تنها فایده حمله تندروها به آیت‌الله هاشمی، افزایش محبوبیت و اعتبار اوست
مشکل اساسی که راست افراطی به آن دچار شده این است که اگر آیت‌الله هاشمی را رد‌صلاحیت کنند خوشان هم می‌دانند که بر اعتبار ایشان می‌افزایند، همچنان که در جریان انتخابات خرداد 92 ایشان را رد صلاحیت کردند و تنها فایده‌ای که این کار داشت، افزایش محبوبیت و اعتبار آیت الله هاشمی بود.
آفتاب‌‌نیوز :
سرویس سیاسی- جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در نطق میان دستور خود در مجلس شورای اسلامی خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت است "مردم از شما می‌خواهند که خود را خانه‌نشین کنید و بیش از این انقلاب و نظام را زحمت ندهید." همچنین او مدعی شده بود آیت الله هاشمی به روستاییان توهین کرده است. صادق زیباکلام اما معتقد است چنین توهین‌هایی به آیت الله هاشمی به دلیل ترس از حضور ایشان در انتخابات خبرگان و رای سنگین ایشان است. همچنین زیباکلام توهین به روستاییان از سوی آیت‌الله هاشمی که خود روستا‌زاده بوده و همیشه به ریشه روستایی خود افتخار کرده است را بی‌معنا می‌داند.
صادق‌زیبا کلام استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان این که جناح راست افراطی به شدت نگران و دستپاچه حضور هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان است، گفت: مشکل اساسی که راست افراطی به آن دچار شده این است که اگر آیت‌الله هاشمی را رد‌صلاحیت کنند خوشان هم می‌دانند که بر اعتبار ایشان می‌افزایند، همچنان که در جریان انتخابات خرداد 92 ایشان را رد صلاحیت کردند و تنها فایده‌ای که این کار داشت، افزایش محبوبیت و اعتبار آیت الله هاشمی بود.
وی ادامه داد: بنا براین اگر که ایشان را رد صلاحیت کنند صرفا به اعتبار و محبوبیت ایشان افزوده‌اند اگرهم تائید صلاحیت کنند و بگذارند در همین وضعیت وارد انتخابات مجلس خبرگان شوند، آن وقت با این مشکل مواجه می‌شوند که ایشان رای سنگینی خواهند آورد و باز هم به شکل دیگری اسباب ورشکستگی و ناراحتی راست افراطی و تندورهای اصولگرا را رقم می‌زنند. واقعا نمی‌دانند در مواجه با آیت‌الله هاشمی باید چه کنند. توهین‌هایی که به ایشان میکنند در حقیقت از فرط ناامیدی و قرار گرفتن در بن‌بست سیاسی است.
زیباکلام با اشاره به این که شاهد هستیم که این روزها به شکل دیگری هم علیه ایشان سم‌پاشی میکنند و می‌گویند ایشان به روستاییان توهین کرده است و باید از آنها عذر خواهی کند، گفت: این در حالی است که هر کسی که کوچکترین شناختی از آیت‌الله هاشمی داشته باشد می‌داند که ایشان هیچ‌گاه ریشه روستایی خود و عقبه اجتماعی روستایی خود را فراموش نکرده‌اند و همیشه هم مطرح میکنند. در هر فرصتی که توانسته‌اند به روستاهای بهرمان رفته‌اند و هرگز چنین نبوده است که ایشان ریشه روستایی خود را فراموش کرده باشد یا خواسته باشد فراموش کند.
وی ادامه داد: ایشان همیشه این که روستا‌زاده هستند و از روستا می‌آیند و اجداد آنها روستایی هستند را با سربلندی و افتخار اعلام کرده‌اند اما چند روز است که راست افراطی این مساله را به راه انداخته که به روستاییان کشور توهین کرده‌اند. آنچه که کریمی‌قدوسی و سایر چهره‌ها و شخصیت‌های راست تندور مطرح میکنند، در همین راستا است و تا نزدیک شدن به انتخابات مطمئن باشید که این وضعیت ادامه پیدا کرده و حملات به آیت الله هاشمی تندتر خواهد شد.
این تحلیلگر سیاسی با بیان این که تنها چیزی که در این میان تاسف‌آور است سکوت کسانی است که همرزم هاشمی بوده‌اند، گفت: آیت‌الله هاشمی مدت‌ها است که مورد اینگونه توهین‌ها و بی‌مهری‌ها از سوی راست افراطی هستند. ولی دوستان همرزم ایشان که به دلیل ملاحظات سیاسی یا بهره‌برداری سیاسی این توهین‌ها را می‌بینند و سکوت میکنند باید این را بدانند که نوبت به آنها هم خواهد رسید. همانطور که آیت‌الله شهید بهشتی به آیت‌الله هاشمی گفتند که آسیاب به نوبت، این شتر در خانه شما هم خواهد خوابید و درست هم گفتند و امروز شاهد هستیم که همانطور که در سال 58 و 59 به مرحوم شهید بهشتی انواع توهین‌ها را روا می‌داشتند امروز همان کاررا با هاشمی میکنند. اما تجربه نشان داده است که جریان راست افراطی و تندروها هرگاه به کسی حمله کرده و توهین میکنند صرفا بر اعتبار و محبوبیت او می‌افزایند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۶
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید
الحق والانصاف جمله بسیار صحیح ومنطقی است که باید با آب طلا نوشت
به گزارش ایسکانیوز، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده این خاطرات به نقل از کتاب “گفتمان مصباح” بدین شرح است:
در اواخر سال ۱۳۴۵ بود که روزی در مسجد آقای مهدوی آقایی که نمی دانم کی بود آرام به من پیغام داد که آقای منتظری از زندان پیغام داده اند که شما متواری شوید.صلاح نیست در تهران بمانید . به دنبال این پیغام بود دوستانی که در تهران بودند تصمیم به رفتن گرفتند. حالا هر کسی به سوی محل خاصی که به نظرش مناسب بود رفت .من هم سعی کردم بیایم اطراف قم . ۶ ماه طول کشید تا خودم را به انار برسانم.منطقه ای بین رفسنجان و یزد.یک مدتی آنجا بودیم .بعد رفتیم رفسنجان. منزل آشیخ عباس پورمحمدی . از ائمه جماعت رفسنجان.همانجا ماندیم . خیلی ها که فرار می کردند به منزل ایشان می رفتند. ما هم مدتی مزاحم ایشان بودیم .
در همان وقت ها که ما در انار مخفی شده بودیم.آقای هاشمی به رفسنجان آمده بودند. منبر هم می رفتند .وقتی شنیدم ایشان منبر می روند تعجب کردم . گفتم ایشان چطور منبر می روند؟ .رفتیم رفسنجان . دیدیم بله ! . مجلس منبر آقای هاشمی برقرار است و بسیار هم مفصل .رئیس شهربانی رفسنجان هم دم در نشسته بود.آقای هاشمی هم بالای منبر . کتاب سرگذشت فلسطین آقای هاشمی را هم گذاشته بودند وسط مجلس و می فروختند! .
پرس و جو کردیم متوجه شدیم این آقای رئیس شهربانی به دلایلی با بعضی از رجال شهر رفاقت دارلند و رجال شهر هم با آقای هاشمی رفیق اند و اینها را گزارش نمی کنند.البته ساواک آنجا نبود و بنا بود که این مسائل به وسیله شهربانی گزارش نشود آنها هم فقط یک گزارش ساده و کم رنگی می دادند تا حساسیتی ایجاد نشود تا اینکه دهه ی آخر صفر ساواک آمد و آقای هاشمی را گرفت و ما هم دوباره به اصطلاح متواری شدیم .
بعدها فهمیدیم خبر منبر آقای هاشمی در رفسنجان از جایی به ساواک رسیده بود و آمده بودند در ایام رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) آقای هاشمی را گرفتند و بردند ، ما هم به یزد برگشتیم .منزل فامیل ها نرفتیم. منزل دوستان می ماندیم .مدتی آنجا ماندیم .تا ببینیم اوضاع چگونه می شود؟. تا آرام آرام و کم کم به سوی قم حرکت کنیم .
همان زمان که آقای هاشمی را به زندان برده بودند، قرار شد ما هم مدتی در اطراف شهر تهران منزلی بگیریم و آنجا باشیم . هیچکس از محل ما خبر نداشت . جز دوستان خیلی خصوصی مان .ماجرای آمدن ما از یزد به تهران اینگونه بود که لباس مبدل پوشیدیم. با عمامه مشکی . از یزد نشستیم جلوی کامیونی . با آقای مسعودی خمینی . به اصفهان آمدیم . از اصفهان هم با یک اتوبوس به سمت تهران آمدیم . هیچ توقفی نکردیم . یکراست آمدیم تهران و به منزلی که در اطراف شهر برایمان گرفته بودند رفتیم . یکی دو ماه هم آنجا ماندیم . بعد مخفیانه به قم آمدیم . نه با دوستان رفت و آمد می کردیم . نه بیرون می آمدیم . بیرون آمدنمان هم خیلی استثنایی بود و نادر …