آفتابنیوز : به گزارش شرق، متهم این پرونده که جوانی ٣٠ساله به نام محمد است، دو سال قبل به اتهام قتل دختری به نام رعنا بازداشت شد. بعد از گمشدن رعنا خانوادهاش پلیس را باخبر کردند و تحقیقات برای یافتن او آغاز شد؛ زمانی که مأموران تلفن همراه دختر جوان را موردبررسی قرار دادند، متوجه شدند آخرین پیامکها از سوی جوانی به نام محمد برای او فرستاده شده است اما ردی از محمد به دست نیاوردند تا اینکه یکی از دوستان رعنا به پلیس گفت: «مدتی بود که از رابطه رعنا و محمد خبر داشتم؛ البته آنها رابطه عاطفی نداشتند اما تلفنی با هم صحبت میکردند. قبل از اینکه دوستم گم شود، به من گفت میخواهد محمد را ببیند، او با ماشینش به آنجا رفت هرچند آدرس دقیق را نمیدانم اما میدانم باغی که آنها با هم قرار داشتند در کدام محدوده است».
وقتی مأموران با راهنمایی دختر جوان محدوده باغ را جستوجو کردند، موفق شدند خودرو رعنا را که مقابل باغ پارک بود، پیدا کنند. تحقیق از صاحب باغ روشن کرد نگهبانی در باغ زندگی میکند که نامش محمد است، هرچند مرد جوان در ابتدا تلاش میکرد واقعیت را پنهان کند و گفت نمیداند رعنا کجاست اما در بازجوییهای بعدی به قتل رعنا اعتراف کرد و گفت جسد او را در همان باغ دفن کرده است.
محمد گفت: مدتی بود رعنا را میشناختم، شماره تلفن او را از یکی از دوستانم گرفته بودم، ما با هم رابطه داشتیم و به من هم گفته بود خانوادهاش اصلا در جریان کارهایی که میکند، نیستند. روز حادثه با او تماس گرفتم و به باغ دعوتش کردم، بعد از اینکه با هم رابطه برقرار کردیم و من به رعنا پولی دادم، او خیلی ناراحت شد و به من گفت پولی بیشتر میخواهد، سر این موضوع با هم درگیر شدیم و من با روسری رعنا را خفه کردم اما از آنجایی که باید جسد را از بین میبردم، تصمیم گرفتم آن را در باغ دفن کنم. چالهای کندم و جسد را در آن دفن کردم».
وقتی محمد محل دفن جسد را به پلیس نشان داد و مأموران با کندن چاله جسد را بیرون آوردند، اولیای دم دختر جوان رعنا را شناسایی کردند. آنها به پلیس گفتند محمد در مورد دخترشان دروغ میگوید و او نیاز مالی نداشت که بخواهد دست به کارهای خلاف بزند و خودش درآمد و دارایی داشت. آنها در نهایت درخواست قصاص متهم را مطرح کردند.
روز گذشته متهم برای رسیدگی به اتهامش به شعبه دو دادگاه کیفری شماره یک برده شد؛ بعد از اینکه پدر مقتول یک بار دیگر اعلام کرد درخواست قصاص دارد، متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت اتهام را قبول ندارد و هرچه در مرحله دادسرا گفته دروغ است. وقتی قاضی عزیزمحمدی به پیامکهای موجود در تلفن همراه رعنا، که از سوی محمد فرستاده شده بود، اشاره کرد و در مورد این موضوع توضیح خواست، محمد گفت: من منکر داشتن رابطه با رعنا نیستم، او را میشناختم و با هم رابطه داشتیم اما من تنها کسی نبودم که با رعنا رابطه داشتم. دوستان دیگری هم داشتم که با او در تماس بودند و من هم از طریق یکی از دوستانم با او آشنا شده بودم. او گاهی به دعوت دوستانم به باغ میآمد و چون باغ بزرگ بود و رفتوآمدی در آن نبود؛ بنابراین محل مناسبی برای قرارها بود.
روز حادثه هم برای انجام کاری بیرون رفته بودم وقتی برگشتم اول ماشین رعنا را جلو در دیدم و متوجه شدم وارد باغ شده است و بعد هم در مقابل اتاقک نگهبانی جسد او را درحالیکه عریان بود پیدا کردم. خیلی ناراحت شدم؛ رعنا دختر جوان و خوبی بود و لیاقت چنین مرگی را نداشت.
متهم گفت: اصلا نفهمیدم چطور و توسط چه کسی کشته شد، یک شال کنار جسد رعنا بود به همین خاطر هم فکر کردم او با شال خفه شده است. بعد هم تصمیم گرفتم جسد را دفن کنم تا کسی رعنا را عریان نبیند. وقتی بازداشت شدم، هرچه به مأموران توضیح دادم خبر ندارم چه کسی رعنا را کشته، قبول نکردند و مجبور شدم بگویم خودم او را کشتم و جسدش را در باغ دفن کردم. هیأت قضات بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.