آفتابنیوز : روزنامه ایران نوشت: ساناز 28 ساله از یک سال قبل همراه چند دانشجوی مقطع دکترا هر هفته چهارشنبه با خودروهای شخصیشان غذاها را به پارکها و محلهای اجتماع بیخانمانها- که برخی خانواده هستند- میبردند تا ضمن دادن غذا به آنها پای درددلشان نیز بنشینند.
چهارشنبه 21 مرداد طبق روال هر هفته ساعت 10:30 شب این گروه حرکت کردند و به خیابان انبار گندم میدان شوش رفتند. پس از رسیدن به محل، ساناز از خودرو پیاده شد تا دوستش خودرو را پارک کند. هوا تاریک بود و سطح پیادهرو به نظر صاف میرسید. هنوز چند قدمی جلو نرفته بود که ناگهان زیر پایش خالی شد و در برابر دیدگان بهتزده دوستان و عابران در زمین صاف محو شد.
دوستان ساناز با دیدن این صحنه بلافاصله جلو رفتند و در کمال تعجب حفره عمیقی را دیدند که بدون هیچ حفاظ و چراغی برای فاضلاب حفر شده بود. افراد حاضر در محل شروع به صدازدن ساناز کردند و با چراغ قوه موبایلشان داخل چاه نور انداختند اما چاه به قدری عمیق بود که هیچ چیز در آن دیده نمیشد.
پس از کلی داد و فریاد در کمال ناباوری صدای ناله ساناز از عمق چاه شنیده شد و دوستان او با اطمینان از زنده بودنش با آتشنشانی و امداد تماس گرفتند.
دقایقی نگذشته بود که نخستین گروه آتشنشانی از ایستگاه 4 در محل حاضر شد و همزمان تیم امداد و مأموران کلانتری 116 مولوی نیز در محل حادثه حاضر شدند. لحظات نفسگیری بود، یکی از امدادگران به درون چاه رفت و پس از حدود 45 دقیقه دختر جوان در حالی که از ناحیه پا آسیب شدیدی دیده بود از گودال عمیق بیرون کشیده شد و به بیمارستان سینا انتقال یافت.
پدر ساناز که پس از گذشت کمتر از یک هفته از حادثه هنوز در شوک این اتفاق بود گفت: آن شب ساناز مثل هر چهارشنبه با دوستانش در اقدامی خودجوش و انساندوستانه برای توزیع غذا رفته بود که اواخر شب دوستانش به من زنگ زدند و حادثه را گفتند. بلافاصله خودم را به بیمارستان سینا رساندم و چون امکان اورژانسی عمل نبود همان نیمه شب ساناز را به بیمارستان پارس منتقل کردیم. در هر دو بیمارستان پزشکان پس از شنیدن و معاینه دخترم نجات او را یک معجزه دانستند و گفتند خدا او را دوباره به ما داده است. وی که هنوز از اهمال افراد مسئول برای حفر چاههای فاضلاب خشمگین بود ادامه داد: خدا را شکر میکنم که دخترم زنده مانده است اما نمیتوانم به سادگی از کنار این موضوع بگذرم. خوشبختانه دخترم همراه چند نفر دیگر بود و چون او را دیدند متوجه شدند که در چاه افتاده اما اگر یک رهگذر تنها دچار این حادثه میشد چه کسی میخواست متوجه آن شده و حتی برای نجاتش اقدامی کند. ساناز تا به حال چهار بار عمل کرده و چون هر دو پای او کاملاً خرد شده و بافتهای روی استخوانش از بین رفته است پزشکان شش ماه به او استراحت مطلق دادهاند. من نه تنها برای دخترم بلکه برای پیشگیری از اتفاقات مشابه مصرانه پیگیر شکایتم میشوم و امیدوارم مسئولان مربوطه رسیدگی لازم را داشته باشند. وی انتقادی هم به رسانهها دارد: دختر من کاملاً شخصی و مستقل از هر ارگان و گروهی برای کارتن خوابها غذا میبرد اما پس از این حادثه متأسفانه بعضی رسانهها او را به گروههای خاص خیرخواهانه نسبت میدهند که این موضوع را تکذیب میکنم.
گفتوگو با قربانی حادثهساناز که دختر شاد و سرزندهای بود چند روزی است که به خاطر یک اهمال کاری روی تخت افتاده و توان حرکت ندارد. او که با مسکن و دارو درد شدید پاهایش را تحمل میکند در حالی که خیلی شرایط مساعدی نداشت در مورد شب حادثه گفت: آن شب وقتی از خودرو پیاده شدم با سرعت به سمت جلو رفتم اما هنوز قدم سوم را برنداشته بودم که زیر پایم خالی شد و به حفره تاریکی سقوط کردم. این دختر جوان که از ناحیه زانوی پای راست و مچ پای چپ آسیب جدی دیده است، ادامه داد: تا چند لحظه هیچ چیز یادم نمیآمد در حالی که درد زیادی داشتم در بهت و سرگردانی اطراف را نگاه میکردم تا اینکه صدای دوستانم مرا به خود آورد. نورهای مختلف از یک سوراخ در بالای سرم باعث شد تازه سقوطم را به یاد بیاورم. دقایقی بعد که امدادگران رسیدند برایم کپسول اکسیژن فرستادند و چند لحظه بعد یکی از امدادگران در حالی که به من هشدار میداد تا از دریچه گودال فاصله بگیرم خود را به پایین رساند. نکته جالب اینکه این امدادگر پس از دیدنم گفت معجزه شده چون امکان ندارد کسی در سقوط به این عمق زنده بماند. چون چاه باریک بود، امدادگران مرا با تجهیزات بالا کشیدند و بعد امدادگر بالا آمد. درد زیادی در ناحیه پاهایم داشتم اما امدادگران با احتمال هر اتفاقی علاوه بر آتلبندی پاهایم گردنم را هم بستند حتی با گزارش حادثه به بیمارستان اتاق احیا هم آماده شده بود.زانوی پای راستم کاملاً له شده و پلاتین کار گذاشتند و مچ پای چپم هم پس از چند عمل وضعیت خوبی ندارد.
طبق گزارش کلانتری 116 مولوی این چاه مربوط به آب و فاضلاب بوده که بدون هیچگونه چراغ و حفاظی در محل حفر شده بود. هنوز هیچ مقامی پاسخگوی موضوع نشده اما پیکان تمام انتقادات و اتهامات به سمت پیمانکار نشانه رفته است.
یکسری انسان های بی دقت و بی مسولیت همیشه اسباب دردسر بقیه ان.