آفتابنیوز : عبدالحمید احمدی را روزنامه نگاران ورزشی از انجمن ورزشی نویسان می نویسند. جایی که او سالهاست ریاستش را بر عهده دارد . او اما دو سالی می شود که معاون فرهنگی وزیر ورزش است و از نزدیک ترین ها به آقای وزیر. جایی که متولی برخورد با ضد فرهنگ ها در ورزش است. حوادث تلخی مثل دعواها در زمین های مسابقه ، فساد ، دوپینگ و همه پلشتی های ورزش. اما او و مجموعه تحت امرش در این دو سال چه کرده اند. این بهانه گفت و گوی ما با معاون وزیر ورزش است.
از اتفاقات زشت این روزهای ورزش شروع کنیم.چرا باید قهرمان ملی ما تو صورت حریفش سر بزند و از آن طرف هم در زمین فوتبال فقط قمه کم داریم.
این آسیبها یک شبه اتفاق نمی افتد در طول زمان بی توجهی هایی که در دو دهه اخیر که ما به سمت ورزش حرفه ای رفتیم و ساز و کارها به خصوصو ساز و کارهای آموزشی تربیتی فرهنگی آن را فراهم نکردیم از یک طرف هم به نتیجه گرایی و کسب نتیجه به هر قمیت تمرکز شده و در گذر زمان ما به یک چنین وشعیتی به طور طبیعی دچار می شویم یعنی واقعا اگر امروز آسیب های خیلی جدی در بحث فرهنگی ورزش وجود دارداینها در طول زمان ایجاد شده آسیب های کوچک و از طرفی هم بی توجهی های مکرر اینها در طول زمان خودش را نشان می دهد و به یک مساله بزرگ و بحران تبدیل می شود که می تواند آن رشته ورزشی یا نهاد ورزشی را تحت الشعاع خودش قرار بدهد به نظر من عمده ترین آسیب هایی که در این عرصه وجود دارد به خاطر یک نگاه یک سویه غیر متوازن به موضوع ورزش قهرمانی و حرفه ای است حتی الگوهایی که می توانستیم در خصوص توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای مورد توجه قرار بدهیم به این ها هم توجه نشده فکر کردیم فقط به یک بعد از ورزش قهرمانی یا حرفه ای توجه کنیم صاحب ورزش حرفه ای می شویم غافل از این که عدم نگاه متوازن می تواند برای ما بعدا معضلاتی ایجاد کند که فرار از این معضلات کار بسیار سخت و دشواری است.
الان تقریبا شما وارد سال سوم مسئولیتتان می شوید. در این دو سال گذشته در بحث معاونت فرهنگی چه پژوهش هایی انجام شده آیا به مرحله ای رسیدیم که راهکار برای این معضل داشته باشیم.
ما از روز اولی که در واقع امدیم با آن شناخت نسبی که از فضای ورزش داشتیم خود من با توجه به این که دستی در مسئولیت های فرهنگی داشتم و مسئولیت هایی در حوزه های فرهنگی داشتم یک شناخت نسبی از این مساله داشتیم و ارتباط کاری مستقیم با بخش های مختلف ورزش آسیب های این حوزه را تقریبا شناسایی کرده بودیم من خودم یک مطالعه ای را سال 89 انجام دادم که نتایجش را در اختیار سازمان تربیت بدنی وقت هم قرار داده بودیم منشور فرهنگی ورزش کشور را سال 89 تنظیم کردیم یک مطالعه پژوهشی با رویکرد کاربردی بود که مسئولیتش با خود من بود در آن مطالعه هم آسیب ها را مشخص کرده بودیم و هم راهکارهایی که می شود که از این آسیب ها دور شد یا بر آنها غلبه کرد. یک پیش زمینه مطالعاتی من خودم در این باره داشتم در برنامه ای هم که برای آقای وزیر جهت ارائه به مجلس تقدیم شد به همین رویکرد فرهنگی تمرکز شد انتخاب شعار ورزش پاک و معنوی و معرفتی دلیلی بر این بود ورزش مهمترین نیازش پاک شدن و پاک بودن است و این پاک شدن و پاک بودن هم تنها از مسیر فرهنگی می تواند عبور کند
این برون داد ورزش ما چقدر فرهنگی است این بالاخره در دوره شماست؟
واقعا در مسائل فرهنگی ما یک شبه نمی توانیم در یک دوره زمانی خیلی کوتاه شق القمری کنیم چون موضوعی به صورت فرهنگی نهادینه شود زمان می خواهد اگر فرهنگ غلط و عادت غلطی ایجاد شده باشد بالاخره اصلاح آن هم زمان می خواهد. به نظر من می شود میان برهایی را ایجاد کرد که ما را یک کم از این آسیب ها دور یا مصون کند
یکی از این مسکن هایی که انجام دادید را می شود به صورت مصداقی بگویید
اولین کاری که در واقع جز وظایفمان بود و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان ستاد اصلی سیاستگذاری فرهنگی کشور سالی یک بار سال 84 و یک بار هم سال 88 به نهاد ورزش تاکید کرده بود که بایستی آسیب شناسی فرهنگی کنید و برای این که ورزش یک رویکرد فرهنگی داشته باشد یک نظام نامه فرهنگی تهیه کنید که در آن مشخص باشد که رویکرد فرهنگی ورزش چی هست این کارها انجام نشده بود اولین اقدامی که ما در اواخر سال 92 شروع کردیم و بعد هم در سال 93 آن را تکمیل کردیم این بود که اولا کمیسیون فرهنگی تربیت بدنی را تشکیل دادیم این کمیسیون یک عضوش وزارت ورزش است اما اعضای دیگری از مجموع سازمان های فرهنگی دیگری دارد که می توانند به ورزش کمک کنند مثل صدا و سیما، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، وزارت علوم و سایر نهادهایی که در مسائل فرهنگی تاثیرگذار هستند ما این کمیسیون را به طور جدی تشکیل دادیم وظایفی که باید دنبال می کرد را دنبال کردیم
اینها همه جز زیرساخت هاست و احتمالا زحمت زیادی هم برای آن کشیده شده مثلا اینجا را این کار را کردیم که دیگر فلان اتفاق نیفتد مثلا یک سیلابی می آمد ما یک سد جلوی این سیلاب زدیم
من که اندک تجربه ای که در حوزه فرهنگی دارم و کار مدیریتی کردم در این حوزه....
شما به خاطر این سابقه بهتر از من می دانید که از جلسات برآیند فرهنگی در نمی آید
اینها بعضی چیزها لازم و ملزوم هم هستند شما اگر هم بخواهی حتی کار کوتاه مدت کنی که تاثیرات کوتاه مدت آن هم ایجاد شود باید ساختارها را ایجاد کنی یعنی ما نمی توانیم بدون ساختار بگوییم این اشکالات را رفع می کنیم باید یک سری ساختارها را به صورت نهادینه ایجاد کنیم.
پس در دو سال اول فقط انرژی ما بیشتر روی ساختارها بوده؟ برگزاری جلسات و دور همی ها؟
در واقع در ارزیابی ها ارزیابی مهمترین نهاد دست اندرکار ورزش که فدراسیون های ورزشی هستند این ملاک ها را کنجاندیم که این نیست که از شما مدال یا مقام بخواهیم و شما به صرف داشتن مقام یا مدال هر کار خواستید بکنید اتفاقا گفتیم که این مدال شما زمانی ارزشمند است که یک سری ویژگی ها باشد والا اگر باشد پشت مدال شما تبانی، زد و بند یا دوپینگ باشد از لحاظ فنی هیچ ارزشی برای ما نخواهد داشت روی این هم خیلی تاکید بوده و میزان توجه و دادن اعتبار یا حمایت از نهادهای اصلی ورزش که فدراسیون های ورزشی بودند همین نکته بوده دو سه تا رشته ورزشی است که بیشترین مخاطب را دارند سعی کردیم تمرکز کنیم به طور عمده روی فوتبال، والیبال، کشتی که هوادار و مخاطب بیشتری دارند سعی کردیم خیلی جدی با همه مدیرانشان جلسه برگزار کردیم و آن انتظاراتی که باید رعایت کنند را گوشزد کنیم گاهی اصلا شاخصی وجود ندارد برای این که بگوییم از شما چه می خواهیم ما همه این ها را با شاخص مشخص کردیم. ما اگر با سازمان لیگ فوتبال جلسه برگزار کردیم گفتیم این ضعف ها در برگزاری لیگ شما از نظر فرهنگی وجود دارد....
می شود چند مورد را نام ببرید؟
مثلا یکی از مهمترین نکاتی که با سازمان لیگ در دوره قبل داشتیم انتظاراتی که از دید تماشاگران که به ورزشگاه می روند وجود داشت اینها را به مدیران سازمان لیگ گفتیم و خواستیم که آنها را برآورده کنند
دقیقا چه انتظاراتی؟
انتظاراتی که مردم دارند
مثلا انتظارشان این است که روی خاک ننشینند، دستشویی تمیز باشد، 5ساعت آنجا علاف نباشند... این چیزها گفته شده؟
بله حتی مسائل فنی فرهنگی. تماشاگر می گوید من وقتی می روم فوتبال ببینم انتظارم این است که بازیکن کم فروشی نکند و واقعا فوتبال بازی کند این هم از لحاظ فنی مطرح است و هم از لحاظ فرهنگی مربی تیم هم باید آدمی با یک وجهه ظاهری خوب و رفتار خوب و لحن کلامی خوب باشد باشگاه مورد علاقه من این انتظار را من دارم که به واداراش احترام بگذارد و آن امکانات حداقلی را که باشگاه موظف است برای هوادار تهیه کند را داشته باشد. یک آیتم خیلی مهم این بود که این را هم ما تاکید کردیم که انجام شود مثلا تیم های لیگ برتری که حرفه ای هستند و یکی از مهمترین آیتم هایی که باید در ارزیابی برای آن حرف داشته باشند کانون هواداران است تیم ها باید یک تشکیلاتی برای هوادارانشان داشته باشند و ارتباط برقرار کنند و سرویس های مورد نظر را به آنها بدهند در کل دوره های لیگ برتر چهار باشگاه بیشتر برای هوادارانشان ساختار نداشتند یعنی کلیه باشگاهها و تیم های لیگ برتری فاقد ساختار برای هواداران هستند که مهم ترین بخش پشتیبان تیم های لیگ برتری است ما یک ضعف هایی داریم که این ضعف ها...
الان این ساختارها به چه شکلی پیش می رود؟ احتمالا دوباره لیدرپروری می کند؟
نه اگر ما می خواهیم ادعای حرفه ای داشته باشیم، باید قواعد حرفه ای را کامل پیاده کنیم. ما روی کاغذ یک چیزهایی را آوردیم و گفتیم این باشگاهها باید این ها را داشته باشند و یک چیزهایی را هم تیک زدیم گفتیم اینها را دارند. اما در ارزیابی های فنی می بینیم که اینطور نیست. این همان گپی است که وجود دارد در یک بزنگاههایی به یک مساله و بحران تبدیل می شود این می شود که ما تا ساختارها را ایجاد نکنیم....
الان این باشگاهها ساختارهایشان تغییر کرده چه اتفاقی افتاده. الان مثلا باشگاه پرسپولیس همچنان عباس اسماعیل بیگی است و ... مصداق عملی چه اتفاقی افتاده؟
هنوز آن ساختار مطلوبی که ما به دنبالش هستیم و تاکید کردیم ایجاد شود ایجاد نشده یک ضعف عمده این است که تشکیلات گرداننده لیگ که باید مو را از ماست بکشد و برای اشکالاتی که وجود دارد پیگیری کند خیلی راحت و سرسری از خیلی مسائل گذشته. این همان ضعفی است که من گفتم. مثلا ما نباید یک نگاه منفعل داشته باشیم...
یک بخش از حرف شما را موافقم، اما بخش دیگر این است که شما خودتان در ساختار وزارت ورزش تیم داری می کنید.
نه اینطور نیست.
دفتر کار استقلال و پرسپولیس تقریبا در خود وزارت ورزش است.
ما تیم داری نمی کنیم. من این را تایید نمی کنم. هیچ کدام ازمعاونت ها در حوزه های تخصصی مطلقا به مسائل این دو باشگاه ورود نمی کنند.
الان هیات مدیره باشگاه استقلال بخواهد برگزار شود، چند نفر همانجا در دفتر وزارت ورزش ساکن هستند.
یک نفر آقای افشارزاده.
آقای جهانیان چطور؟
ایشان در وزارتخانه مسئولیت اجرایی ندارد.
مشاور آقای وزیر هستند.
مشاور که مسوول اجرایی نیست.
بالاخره این تیم ها به وزارت ورزش وابسته هستند نمی توانیم بگوییم سازمان لیگ.... سازمان لیگ براساس برنامه ای که دارد می تواند بایستد بگوید شما کلاب لایسسینگ را ندارید شما پای آن می ایستید
من می خواهم بگویم دغدغه وزارت ورزش از روز اول این بود که بتواند مسیر واگذاری این تیم ها را پیش برود و آنچه که بر او تکلیف شده بود انجام داد. این که سازمان خصوصی سازی و هیات واگذاری و وزارت اقتصاد نمی توانند این واگذاری را انجام بدهند دیگر توپ این در زمین وزارت ورزش نیست ممکن است دوباره برگشت این تیم ها به وزارت ورزش ....
این فقط در فوتبال نیست، لیگ بسکتبال و والیبال هم در نهایت به دعوا می رسد.
می خواهم بگویم این مساله واگذاری وزارت ورزش قصدی برای تیم داری ندارد.
این که شما بخواهید این مسائل را گردن سازمان لیگ بیاندازید را من نمی پسندم. سازمان لیگ مجری برگزاری هستند فرهنگ سازی باید در باشگاه اتفاق بیفتد که این باشگاهها بیشتر دولتی هستند و مدیرعاملش را شما انتخاب می کنید.
اینطور نیست که ما بخواهیم همینجوری یک حکم کلی بدهیم. باید وارد جزئیات شویم.
وقتی وارد جزئیات می شویم بین این همه جا شما فقط می گویید سازمان لیگ من می گویم سازمان لیگ 30درصد، 40درصد هم باشگاه، 30درصد هم آن نهادی که مدیرعامل را می گذارد.
هر رشته ورزشی یک نهاد مسئول دارد که فدراسیون آن رشته است متولی صفر تا صد اتفاقاتی است که در آن رشته می افتد. نهاد بالاسری که وزارت ورزش است یک نهاد نظارتی است که باید دقیق نظارت کند که ؟آن فدراسیون کامل به مسئولیت های خودش عمل کند، هر جا عمل نکرد، آن گوشزدهای لازم را اعمال کند اگر نکرد ... باید نهادها کار خودشان را انجام بدهند.
این باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال و پرسپولیس که به دلیل فرهنگی بودنش شما از ردیف واگذاری خارجش کردید...
سوالتان را اصلاح کنید، ما خارجش نکردیم.
هیات دولت به درخواست شما ...
درخواست ما هم نبوده.
با نظر مشورتی شما ...
نظر مشورتی ما هم نبوده.
یک باره بهشان الهام شده به دلیل فرهنگی بودن از ردیف واگذاری خارج کنند، مدیرعاملشان را کجا انتخاب می کنند؟
درخواست ما و نظر مشورتی ما واگذاری بود. الان هم همین است.
یک مقدار با گفته های آقای وزیر متناقض است من مصاحبه از ایشان می توانم بیاورم که گفتند من به واگذاری خوش بین نیستم.
خوش بین نیستند این به معنای مخالفت نیست. نظر وزارتخانه این بوده که این واگذار بشود هم نظر مشورتی هم چیزی که دنبالش بوده این بوده.
مهم نیست. آقای طاهری به عنوان مدیرعامل که هم از نظر فرهنگی و مدیریتی چک شدند، شما یک نگاهی به سایت باشگاهشان بیاندازید برای این که پول دربیاورند یک مشت بوقچی آن رو هستند و هی ویراژ می دهند. آنها چه فرهنگی دارند؟ نمی خواهم توهین کنم. ولی آیا هوادارهای تیم آنها هستند بعد این ها همان کسانی هستند که روی سکوها ما می بینیم ...
ما از موضع فرهنگی وزارت موظف هستیم نظارت کنیم و تذکرات لازم را بدهیم.
الان تذکر دادید؟
این که الان وضعیت مناسبی است ما می گوییم نه؛ رضایت داریم یا نه، می گوییم نه؛
آیا به باشگاه پرسپولیس تذکر دادید که بازیکنش فقط داخل زمین چاقو نبرده بود. به باشگاه ملوان که بازیکنش مازیار زارع مصاحبه می کند می گوید اگر جرات دارید بیرون بایستید تا بیایم، تذکر داده اید؟ به آقای مایلی کهن که 50هزارتومانی را به طرفدارها نشان داده کسی چیزی گفته؟
قطعا بدانید که هر اتفاقی که در مسابقات و رویدادهای ورزشی چه بازی والیبال چه رشته های دیگر می افتد، مطرح می شود و تذکر لازم به سازمان برگزاری، فدراسیون و آن باشگاه داده می شود.
الان این تذکرات داده شده
بله الان داده شده رسیدگی هم می شود.
بعد پیگیری می شود؟
ما پیگیر هستیم. همین مقدار که شما راجع به این مسائل پیگیر هستید در اداره فرهنگی ما رصد می شود و تک تک اینها می فهمند که تذکر داده می شود جلسه گذاشته می شود و ما اصلا از این اتفاقات به سادگی نمی گذریم.
این قدر که انرژی گذاشته می شود برای این که مثلا بگویند چرا آقای دژاگه خالکوبیش مشخص شد اصلا در این موارد دیگر به نظر نمی رسد کسی پیگیر باشد.
چه کسی این کار را کرده؟ اصلا از وزارت ورزش در خصوص اشکان دژاگه چه کسی این حرف را زده؟
نه مثلا نهاد کمیته اخلاق آنقدری که پیگیر این هستند که یک مربی که یک عکس روی اینستاگرامش گذاشته باید با او برخورد شود...
ما باید اگر ادعا می کنیم که باید اصلاح در امور فرهنگی ورزش ایجاد شود باید راجع به همه مسائل یک برخورد متوازن داشته باشیم و حساسیت هم نشان بدهیم. حتی از مسائل جزئی ضد فرهنگی هم نباید گذشت که یواش یواش جمع می شود و به یک معضل تبدیل می شود که چون بزرگ است هیچکس نمی داند چطور با آن برخورد کند.
من با شما موافقم. ولی الان چه برخوردی باید با کسی مثل سوشا مکانی یا مایلی کهن یا پایان رافت که به زمین می رود یا آن تماشاگری که در سالن والیبال سنگ پرتاب کرده بود و آن پلیسی که ان تماشاچی را زده بود....
پیگیریهایی که مربوط به اتفاقات والیبال بود تا آخر انجام شد، ما که دیگه نمی توانیم خودمان را درگیر کنیم. به آن بخش های ذی ربط می گوییم آن برخورد انضباطی لازم را مطابق با آن چارچوبهایی که وجود دارد انجام دهند این کارها را ما انجام می دهیم ولی خودمان نمی توانیم به کمیته انضباطی فلان فدراسیون یا باشگاه برویم حکم صادر کنیم ولی این که نهادهای مسئول کار خود را درست انجام دهند را قطعا پیگیری می کنیم.
الان این کار اتفاق افتاده.
همه پیگیری ها راجع به مسائل انضباطی از طریق کمیته های انضباطی فدراسیون ها، چون ما با همه اینها نشسته ایم، انجام شده است. با مدیران خود باشگاهها هم این پیگیری ها را انجام دادیم و آن را ول نکردیم.
خالکوبی، مدل موی سر، عکس گذاشتن در اینستاگرام از نظر مفسده جایگاهش با تبانی و ....
هر کدام جایگاه خاص خودش را دارد.
کدام بدتر است.
همه مسائلی که با روح ورزش که در واقع روح سلامت است، مغایرت دارد خط قرمزهایش مشخص است. خط قرمز تبانی، دوپینگ، زد و بند و .... اینها که خود ورزش را کلا زیر سوال می برد وقتی طرف دوپینگ می کند، مادام العمر محروم می شود، مشخص است که با روح ورزش مغایرت دارد.
شاید این هم درست باشد که در فدراسیون هاست. ولی وقتی یک نفر ورزش را پیگیری می کند این اراده را نمی بیند. وزیر ورزش یک گام های بلندی برداشته مثلا در همین بحث شفاف سازی که خیلی مساله مهمی بود. ولی مثلا در بحث فرهنگی خیلی نمی بینیم که سفت بایستند بگویند با این برخورد کنید.
یک نکته ای که باید توجه کنیم این است که در مسائل فرهنگی یک گستره وسیع و کلان دارد یک بخش هایی از آن تخلف و مورد انضباطی است یک مرزهای باریکی دارد که یک رفتار تخلف می شود و باید با آن برخورد هم شود چون پیامدهای فرهنگی هم دارد نکته دوم هم این است که در مسائل فرهنگی در واقع باید یک **** هم اتفاق بیفتد که این بخش سخت ماجراست یعنی اگر یک تفاهمی راجع به این که همه کسانی که دست اندرکار هستند مسئولیت اجرایی دارند نداشته باشند که ما نباید به سادگی از کنار این مسائل بگذریم اگر این تفاهم نباشد می شود یک دستی که صدا ندارد یعنی وزارت ورزش خودش را به آب و آتش بزند که باید حساس و نگران بود و برخورد کرد یا در جای خودش تشویق کرد یک فدراسیون که مسئول کار است اینقدر به مساله حساس نباشد یا منفعل باشد و بخواهد اغماض کند همان یک دستی می شود که صدایش در نمی آید یا به سختی در می آید.
یک گیری که همه با وزارت ورزش دارند این است که وقتی می خواهد برخورد کند، ادبیاتش خیلی خشن است.
کجای ادبیات تند است.
ادبیات آقای وزیر که کاملا خشن است، خیلی بی شباهت به ادبیات آقای مایلی کهن نیست.
نه اینطور نیست. ببینید اگر کارد به استخوان برسد، اگر وزیر ورزش گاهی برای برخی موضوعات داد می زند،برای این است که اولا مجموعه اطلاعاتی که به ایشان می رسد را هیچ کس ندارد بعد وزیر ورزشی که به مسائل فرهنگی حساس باشد و بداند که این قدر بی توجهی نسبت به این مسائل وجود دارد باید صدایش دربیاید. گیر ما این بوده که طی این سالها داد نزدیم نسبت به اتفاقاتی که در ورزش افتاده. بعد این دادنزدن به بحران هایی تبدیل شده که اگر آدمی باشد که نسبت به این مسائل حساس باشد دادش درمی آید. ما سال هاست که هی این مساله اتفاق افتاده چشم ها بسته شده.
الان خیلی دوست دارم بدانم در هفته آینده اقدام عملی معاونت فرهنگی با این اتفاقات چیست؟
معاونت فرهنگی وزارت ورزش مسئول برخورد مستقیم با این اتفاقات نیست مسئول نظارت و پیگیری کاری است که در باشگاهها، فدراسیون و سازمان لیگ باید صورت بگیرد.
بالاخره این اتفاق ها وقتی زیاد بشود شما خودتان حاضر هستید که فرزندتان را ببرید اتفاقاتی که در بازی پرسپولیس ملوان افتاده را ببینند.
جواب این سوال معلوم است.
خب مردم هم انتظار برخورد دارند. از نظر ساختاری عالی ترین مقامی که باید در این باره اظهار نظر کند شما هستید حتی اگر فدراسیون نخواهد جواب بدهد.
قطعا جواب می دهم و پیگیری می کنم. ولی من نمی توانم بروم وسط زمین و میدان مسابقه برخورد کنم.
کسی این را از شما نمی خواهد. مردم می خواهند دفعه بعد این اتفاق نیفتد.
این معضلاتی که طی دو دهه در فوتبال ما شکل گرفته یک شبه حل می شود؟ نه . اما اگر اصرار و پیگیری و پافشاری وجود داشته باشد، قطعا این ها می تواند کم شود. از بین نمی رود کم می شود. بازیکنی که دیگر به یک سنی رسیده که امکان تغییر رفتار در او وجود ندارد و هزار و یک مشکل دارد، چطور من می توانم فکر کنم این را اصلاح کنم.
ولی با بخشنامه هم این حل نمی شود.
من اصلا اعتقادی به بخشنامه در امر فرهنگی ندارم. باید جلساتی برگزار کنیم...
جلسه هم موثر نیست
اتفاقا جلسه می خواهد. نظم یعنی این که شما ساختار ایجاد کنید و با این ساختار هم بتوانید هماهنگی را در زیرمجموعه ها ایجاد کنید. این کاری است که دنیا دارد می کندو تمام مساله ای که در دنیا اتفاق می افتد مبتنی بر نظم و ساختار است. آنها هم جلسه می گذارند. آنها هم کار عملی می کنند. اتفاقا با نظم و ساختار کارشان انجام می شود.
نظم و ساختار آنها منجر به کار عملی می شود. بچه وارد ورزش می شود و فرهنگ را در به صورت حرفه ای یاد می گیرند.
من هم همین را می گویم. نظم و ساختار ایجاد می کنند و این تبدیل به کار عملی می شود.
مثل تعبیر خدابیامرز حجازی از هیات مدیره ها می ماند. یعنی یک جلساتی برای دور هم بودن تشکیل می شود و من نمی دانم بازخورد عملی آن چیست.
اتفاقا باید زمان را لحاظ کرد این حجم مشکلات را هم لحاظ کنیم. وظیفه وزارت ورزش این است که فدراسیون ها را تمام قد راجع به اتفاقاتی که درحوزه ورزششان می افتد مسئول کند.
یعنی تمام قد مسئول ناکامی ها کند.
نه تمام قد مسئول اتفاقات خوب و بدی کند که در آن رشته اتفاق می افتد.
یکی از مشکلات والیبال الان این است که رشد قارچ گونه و حباب گونه محبوبیت وشهرت بازیکن ها بیشتر از توان فرهنگی آنها بوده.
چطور بگویم. یعنی این که ما در بحث رشد و توسعه والیبال فقط سراغ یک بعد نتیجه گرایی رفتیم. نیامدیم بعد فرهنگی و اجتماعی را هم با این رشد بدهیم.
وقتی سعید معروف جلوی مشاور عالی و رئیس دفتر رئیس جمهور می ایستد و سینه می درد و اعتراض می کند، اولا می گذاریم این فیلم بیرون بیاید و مردم ببینند و قبح این اتفاق بیفتد.
چه کسی گذاشته این فیلم بیرون بیاید؟ ما که نمی خواهیم کار پلیسی کنیم.
این فیلم پخش می شود و مردم می بینند که اینها فقط پول می خواهند بعد تیم نتیجه نمی گیرد و مردم شروع می کنند به فحش دادن.
این همان گیر فرهنگی است که من و شما روی آن توافق داریم. اتفاقا خوب است که این اتفاق ها بیفتد و مردم ببینند که این که ما فقط دلمان را به قهرمانی و نتیجه خوش کنیم و بعد این اتفاق ها بیفتد یعنی یک گیری در مسائل فرهنگی وجود دارد.
شما همراه تیم ملی کشتی آزاد و فرهنگی لاس وگاس بودید. غیر از بحث فنی دو اتفاق افتاد. یکی نوع رفتاری که قهرمان ملی و پرافتخارترین ورزشکار ملی ما انجام داد. این چقدر با فتوت و جوانمردی همخوانی دارد. دوم این که چه رویکردی اتفاق می افتد یک ورزشکار اردو را ترک می کند و بحث پناهندگی و ... پیش می آید.
بحثی که درباره آقای سوریان پیش آمد ناشی از یک جور عصبانیت و عدم تعادلی بود که من خودم در سوریان دیدم. یعنی یک انگیختگی بیش از حد برای برد در یک مسابقه، یعنی به لحاظ عصبی فرد از یک آرامش لازم برخوردار نیست.
خیلی ها این را فرهنگی تر می بینند و می گویند یک نوع حس سرکوب و سرخوردگی بود که بچه های کشتی فرنگی دارند.
نه من این را اینطور نمی بینم آقای سوریان از یک انگیختگی بسیار بالا برای حضور در این مسابقات برخوردار بود یک مقدار کنترل عصبیش را به دلیل همان انگیختگی از دست داده بود.
همین قهرمان سه ماه پیش در یکی از مجموعه های ورزشی زیر نظر شما....
ببینید کنترل خودش را برای این که بتواند خودش را و رفتارش را مدیریت کند از دست داده بود.
سه ماه پیش که با آن بنده خدا برخورد داشت به عنوان مقام مسئول یا بزرگتر نپرسیدید چه اتفاقی افتاده که حمید یاد گرفته برخورد فیزیکی کند یا مثلا نوروزی یاد گرفته چوب بکشد؟
در واقع باب شدن یک سری توقعات و انتظارات بیش از حدی که یک قهرمان بتواند با آنها کنار بیاید باعث چنین رفتارهایی می شود.
یعنی آن روزی که به بچه ها مدال می دادند و در کنارش مجوز نیم میلیاردی می دادند...
مشکل ما این است که بالاخره یک قهرمان ورزشی هم یک ظرفیت و گنجایشی دارد. ما گاهی آنچنان در تحویل گرفتن و ... چارچوب ها را رعایت نمی کنیم. قهرمان های ورزشی ما در عین این که برای کشور افتخار کسب می کنند و این بسیار ارزشمند است، ولی بالاخره اینها هم یک ظرفیتی دارند. باید این ظرفیت خیلی دقیق توجه شود. شما فکر می کنید وقتی یک نفر قهرمان شد و به یک مقام هایی رسید در همه ابعاد کامل شده است...
هیچ دوره ای سال قبل از المپیک وضع ما اینقدر بهم ریخته نبوده. ببینید نوروزی چوب کشیده، قهرمان المپیک ما رفته و با سر تو صورت رقیبش زده آن یکی قهرمانمان پرونده دارد....
این همان ضعف هایی است که ما در پرورش قهرمان هایمان داریم. اگر فقط دریک بعد فنی رشد می کنند، اگر همان مربی که بااینها کار می کند روی بعد فرهنگی هم تغییر و تاکید نکند، همین قهرمان تبدیل به ضد خودش می شود. مربی در عین این که کار فنی می کند، یکی از مسئولیت هایش این است که روی این مسائل هم کار کند.
مساله اینجاست که تا وقتی مربی بوده از این حرکت های ضد اجتماعی نشان نمی دادند.
این آن مشکل ماست. حمید سوریان در این دوره از مسابقات شانس این را داشت که یک مدال دیگر بتواند به افتخاراتش اضافه کند. اما به جهت این که انتظارات و توقعاتش بالا رفته بود و انگیختگی خیلی بالا و عدم کنترل روی رفتارش باعث شد این حق را از خودش و مردم بگیرد و این اتفاقات ناخوشایند آنجا رقم بخورد. او خودش آنجا متوجه شد که چه فرصتی را از خودش گرفته و به جهت عدم کنترل عصبی خودش این شرایط را به وجود آورده.
حاجی پور چطور؟
ایشان هم یک سوتفاهمی برای خودش ایجاد شده بود که خیلی زود متوجه آن شد و اشتباهی که برای عدم همراهی برای برگشت مرتکب شده بود را جبران کرد.
شما با ایشان صحبت کردید؟
من شخصا نه. در کار اجرایی و مدیریتی تیم هیچ دخالتی نبودم.
پس چه کسی صحبت کرده؟ به نظر می رسد کسی باید صحبت می کردم مقام فرهنگی می بوده یا تهدید باید می بوده؟
تذکری اگر لازم بود من می دادم، ولی چون از نظر اجرایی و مدیریتی مسئولیتی در تیم نداشتم ورود نکردم.
ایشان تهدید شد؟
مطلقا چنین نگاهی آنجا وجود نداشت و کاملا نگاه توجیهی و ارشادی بود.
این ارشاد را خود آقای خادم انجام دادند؟
من اسم نمی برم. ولی مدیران تیم این کار را کردند.
آقای حسنی خو گفتند همه چیز زیر نظر مجموعه ما انجام شد.
از من اسم نخواهید. من به شما می گویم آنهایی که مسئولیت اجرایی و مدیریتی داشتند این کار را انجام دادند و کاملا هم نگاهشان ارشادی و توجیهی بود. اصلا کسی سراغ این که بخواهد تهدید کند نرفت. در این موضوعات اتفاقا نگاه تهدیدی اصلا جواب نمی دهد. بعد هم اعتقاد من این است که باید به آقای حاجی پور کمک کرد. ایشان تصمیم عاقلانه ای گرفت و نشان داد که آدم توجیهی نسبت به موقعیت خودش است.
آدم توجیهی است یا توجیه شده؟
نه اتفاقا توجیه است و موقعیت خودش را درک می کند. اگر نظر ارشادی و توجیهی را به او می دهند عاقلانه با آن برخورد می کند و می پذیرد این نشان می دهد که از یک ظرفیت خوبی برخوردار است. حاجی پور برای کشورما سرمایه است و باید او را مراقبت کنیم و نباید این سرمایه را با یک برخورد غلط از دست بدهیم.
یک سوال؛ اگر این سفر احیانا کابل بود هم شما می رفتید؟
بله اگر کابل هم بود من می رفتم.
می شود توضیح بدهید؟
اولا یک تصوری دوستان از این سفرهای ورزشی دارند که فکر می کنند اگر کسی به این سفرها می رود خودش را در چه موقعیت ممتازی قرار می دهد. من از نه صبح تا ده شب در طی این روزها در تمام برنامه های کاروان ورزشی و تیم ورزشی حضور داشتم. من قبلا آمریکا رفته ام و آمریکا را دیده باشم. این نبود که آمریکا را ندیده باشم و بخواهم به خاطر این سفر با تیم همراه شوم و برایم جاذبه ای نداشت. از من خواسته شد که با این کاروان همراه شوم. از وزیر ورزش هم استعلام کردیم...
نظر خود آقای وزیر این بود که شما بروید؟
با وجود حساسیت این تیم و این سفر ایشان هم تایید کردند که من بروم.
یعنی از طرف فدراسیون از شما خواسته شد؟
بله.
الان خود آقای وزیر خیلی از سفر گریزان هستند و نمی روند.
ایشان از سفر گریزان نیست. می گوید سفر دارای توجیه انجام شود. سفری که توجیه ندارد و هزینه بار می کند به سیستم باید حذف شود. من هم برای این سفر با اجازه و موافقت ایشان رفتم.
فرهاد عشوندی