آفتابنیوز : روزنامه آفتاب یزد نوشت: حکایت گندیدن نمک است و واماندگی. زمانی رسم بود که میگفتند مراکز فرهنگی، اشاعهدهنده آداب هستند! ولی حالا در بازار مکاره سیاست کشور که محل گذر چند روزه خیلیهاست... رفت و آمد نااهلان و برو بیاهای کج مداران دشمن جو، آن قدر زیاد شده که رسم و رسومات گذشته را هم دستخوش تغییرکرده است. تا جایی که دیگر کسی برای به خاک مالیدن پشت رقیب از هیچ ابزار و وسیله ای ابا ندارد . اگر روزی بیان خردمندانه شخصیتهای سیاسی بود که با هوشمندی به رقیب ضربه میزد، این روزها علنی شدن توهینها مُد است و تهدید کردنها در بورس!
از این محفل و آن محفل، از این رسانه و آن رسانه، از این دلواپس و آن دلواپس، هر واژه غیر قابل پیش بینی و به دور از عرفی را باید انتظار داشت. دیگر کسی کلام خشن خود را در پشت هیبت مقام پنهان نمیکند و ذات هجومی اش را در پشت قلم مخفی .
یک نفر در صحن مجلس خطاب به وزیر خارجه کشور میگوید که " غلط زیادی کرده " و قصه خروس را وسط میکشد! آن یکی رودررو "صالحی" را تهدید به مرگ میکند، دیگری در فلان دانشگاه ، خط و نشان قلدر مابانه برای تیم مذاکره کننده میکشد و حالا هم در جدیدترین اتفاق، یکی در نوشتهاش در روزنامهای اصولگرا از لفظ "پدر سوخته بازی" برای رفتار صالحی در مجلس استفاده کرده .
جالب است که امروز حتی بعد از تصویب و اجرایی شدن برجام، دیواری کوتاهتر از تیم مذاکره کننده هسته ای ، یافت نمیشود و آماج حملات و تیغ تیزهتاکی، بر گردن باریک تر از موی ظریف و صالحی جا خوش کرده .
حال در آخرین حمله دلواپسان به تیم مذاکره کننده، رسانه متبوع آنان (تندروها) در بخشی از نوشته خود آورده است:" جناب صالحی رگ گردن کلفت میکند! که چی؟ که نماینده مجلس مرا تهدید کرده! عجب! سربازان خط مقدم دیپلماسی این همه نازکنارنجی بودند و ما نمیدانستیم؟! ...به تهدید خودشان که میرسد، این همه حساس میشوند و احساسی؟! ...باورم هست اگر یکصدم این غیرتی که روی خودشان داشتند، روی مملکت هم میداشتند، دیگر توافق هستهای این همه دلبخواه دشمن از آب درنمیآمد. همچین قپی در میکنند که نماینده مجلس مرا تهدید کرده کانّه نماینده مذکور با کارد سلاخی بالای سرش ایستاده! خجالت هم چیز خوبی است! ما را باش فکر میکردیم بعضی از این دیپلماتها اگر انقلابی نیستند لااقل با الفبای مردی و مردانگی حداقلی از موانست را دارند." (!)
هر چند تا اینجای کاراگرچه متن نوشته تند است و کمی غریب اما تنها بخشی که بتوان آن را هتاکی توصیف کرد قسمتی است که در باره انقلابی نبودن و البته دور بودن ظریف و صالحی از مردانگی! سخن گفته میشود،ولی ادبیات ناسالم توهین در ادامه این نوشته است جایی که آمده :" یادم آمد روزگار کودکی را، و نه حتی دبستان که آمادگی و مهدکودک! آنجا و آن روزها اگر پسربچهای در مواجهه با یک تهدید همکلاسی خود، قیصریه را میخواست به آتش بکشد، همه به آن همکلاسی نازکنارنجی میگفتند: «بچه ننر!» ...صدالبته در عالم سیاست نام چنین مواجههای دیگر «بچهننر بازی» نیست، بلکه بیتعارف ذیل عنوان «پدرسوخته بازی»!!! تعریف میشود!"
حقیقت آن است که هتاکان تیم مذاکره کننده ، امروز همان بازندگانی هستند که به قولی هم بازی سیاست را باخته اند و هم اخلاق را .
راستش را بخواهید ماهم در زمان بچگی وقتی بازی میکردیم و کسی بازی را میباخت یا میخواست تا به زور بگوید که بازی را نباخته جرزنی میکرد ! میشود شما که استاد تبدیل واژهها از کودکی به بزرگسالی در عرصه سیاست هستید بگویید، به جرزنی ای که امروز شما و یارانتان بعداز شکست، انجام میدهید، در عالم سیاست چه میگویند؟