کد خبر: ۳۲۶
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۸۳ - ۱۴:۳۱
جان‌كري نامزد شكست‌خورده انتخابات آمريكا:

«مي‌خواهم چيزي ياد بگيرم»

آفتاب‌‌نیوز :

ساعت از 7 بعدازظهر روز انتخابات آمريكا گذشته بود. آراي شمارش شده نشان مي‌داد جان كري هم در فلوريدا و هم دراوهايو از بوش جلو افتاده است. كري و مشاورانش مطمئن بودند كه وي مي تواند آراي اين ايالت‌هاي مهم را به خود اختصاص دهد. بوش نتوانسته بود ميزان 48 درصدي آراي كري در نظرسنجي‌ها را بشكند. مشاوران او نيز نمي‌خواستند در ميان مصاحبه‌هاي كري در تلويزيون‌ها، مزاحم او بشود. 
هنوز هم نتايج آ
راء
در ساعت 7 بعدازظهر، قابل اطمينان بود. زمان آن رسيده بود كه اخبار خوش را به اطلاع كري برسانند. او شب گذشته، فقط دو ساعت خوابيده بود. او در اتاق كوچكي در وستين كاپلي (نزديك هتلي كه پدربزرگش يعني يك تاجر بزرگ، در زماني حدود 80 سال پيش خود را كشت) نشسته بود. باب شرام، دوست و مشاور نزديك كري، مي‌پرسيد: «مي‌توانم اولين كسي باشم كه شما را «آقاي رئيس جمهور» مي‌نامد؟» ديگران لحظه‌اي ترديد كردند. كري پاسخي نداد، در روزهاي بعد از انتخابات، كري به شوخي مي‌گفت: «تا ساعت 7 بعدازظهر آن روز، احساس خوبي داشتم، انگار كه چهل‌وچهارمين رئيس جمهور ايالات متحده باشم.» از شب انتخابات، جان‌كري به شدت در تلاش بود از اشتباهاتش درس بگيرد، پيروان نااميدش را خوشحال كند و از سقوط به اوج نااميدي نجات يابد و براي بازگشت خود تلاش كند.

كري هيچ مصاحبه رسمي از زمان شكست خود انجام نداده است. اما روز 11 نوامبر، نه روز پس از انتخابات، خبرنگار نيوزويك را به خانه‌اش در بوستان فراخواند. او مي‌خواست از شماره مخصوص نيوزويك در مورد انتخابات انتقاد كند. او مي‌گفت اين شماره، در مورد او، همكاران و همسرش، موضع چندان خوبي نداشته است.

كري مي‌خواست زير دستانش را مورد انتقاد قرار دهد و همه را غير از خودش سرزنش كند. اما در اين غروب مرطوب نوامبر، در خانه‌اش تنها به نظر مي‌رسيد. در را باز كرد و ملاقات كننده‌اش را به اتاقي راحت و پر از كتاب برد. چروك‌هاي صورتش عميق شده بود، چشم‌هايش گود رفته بود و مثل كسي بود كه دوسال نخوابيده باشد. اما رفتارش مصمم بود و حالت آرامي داشت.

چرا او شكست خورد؟ كري به گذشته اشاره مي‌كند، به ناكامي خود در برقراري ارتباط با رأي‌دهندگان،: يعني عاملي كه موجب شد بوش از او يك تصوير نامتعادل بسازد. كري گفت از برنامه تبليغات خواهد مغرور و راضي است و توانسته است بوش را كه سياست‌هاي خاص خودش را دنبال كرده تا حد زيادي مغلوب كند. او مي‌گفت رؤساي جمهور هيچ‌گاه در زمان جنگ، مغلوب نمي‌شوند (كه البته درست است، ليندون باري جانسون و هري ترومن هم در زمان جنگ ويتنام و كره، خواهان يك دوره ديگر رياست جمهوري نشدند). كري نمي خواست مستقيماً رأي جمع كند اما نمي‌خواست در عين حال، مثل آدم‌هايي كه از خود دفاع مي‌كنند يا بلوف مي‌زنند به‌نظر برسد.

او هيچگاه مستقيماً اين را نگفت، اما بسيار شبيه مردي بود كه واقعاً مي‌خواهد براي رياست جمهوري تلاش كند. او ليستي از 9/2 ميليون اسم دراختيار داشت و در هر ايالتي هم تشكيلاتي براي خود داشت. حاميان مالي او هم كنار نكشيدند.

كلاً كري به خاطر شكستش مورد سرزنش واقع نشد يا حداقل، شرايط او خيلي بهتر از شرايط ال‌گوردر انتخابات سال 2000 آمريكا بود. برخي از هواداران كري اكنون برنامه مي‌ريزند كه چگونه كري مي‌تواند هيلاري كلينتون را در انتخابات محلي آيوا در سال 2008 ميلادي شكست دهد و اكنون درست قبل از آغاز دوره دوم رياست جمهوري بوش، تصوير كري و كلينتون به‌عنوان افراد مهم جبهه دموكرات‌ها مطرح شده است.

اما همه حاميان كري اينقدر خوش بين نيستند. در روزهاي قبل از انتخابات، مشاوران ارشد كري به انتخاب كابينه هم توجه مي‌كردند ( يك برنامه آنها اين بود كه از كالين پاول بخواهند به‌عنوان وزير امورخارجه باقي بماند و به اين ترتيب از جنگ قدرت بين سناتور جو بيدن و ريچارد هالبروك مشاور دموكرات سياست خارجي جلوگيري كنند.) اكنون هم تيم سياست خارجي همچنان براين باور است كه براي انتخابات سال 2008 ميلادي بايد دوباره آماده شود. اما واقعيت، چيز ديگري است. مشاور او نيز مي‌گويد: «كري فكر مي‌كند اولين كانديدا براي سال 2008 است، اما تشخيص نمي‌دهد كه بايد تغييراتي را در اين راه اعمال كند اگر او مي‌خواهد برگردد، بايد به‌عنوان كانديداي متفاوتي برگردد، نه آن كسي كه راحت‌ترين و امن‌ترين راه را بر مي‌گزيند و از همه طرفين حمايت مي‌كند.»

برخي از سخنان كري شايد قابل توجيه باشد؛ مثل كسي كه براي مقابله با شكست احساس ناشي از عدم موفقيت عمومي تلاش مي‌كند. كري در برخي لحظات بسيار ناراحت است و مشاورانش مي‌گويند دراين مواقع به نواختن گيتار روي مي‌آورد. اما مي‌خواهد به راهش ادامه دهد. در آن بعدازظهر ماه نوامبر، كري به نيوزويك گفت: «نمي‌خواهم زخم‌هايم را بپوشانم يا خودم را پنهان كنم يا ناپديد شوم. مي‌خواهم چيزي ياد بگيرم. من بسيار مأيوس شده بودم و ياد گرفتم با آنها مواجه شوم. من خيلي چيزها را در زندگي‌ام از دست داده‌ام. مثل دوستان يا يك ازدواجم را.» زماني كه او صحبت مي‌كرد، تلفن‌هاي زيادي از سوي خانواده و مشاوران او انجام گرفت. كري در صحبت با آنها مثل آدم‌هاي آرامش‌بخش رفتار مي‌كرد. كري سعي كرده بود همسرش ترزا را آرام كند و از او حمايت كند، زير او از ميگرن رنج مي‌برد و در عين‌حال، انتقادات زيادي از نقش او در جريان انتخابات مطرح شده بود.

در روز انتخابات، كري صدها تلفن و ايميل به حاميانش زد تا فيلم دو دقيقه‌اي خود را كه در آن اميدهايش براي آينده را توضيح مي‌داد براي آنها بفرستد. يكي از مشاورانش مي‌گفت: «او از گور در سال 2000 درسي آموخته است. گور رفت و اصلاً از مردم تشكر نكرد» (البته يك مشاور گور، اين قضيه را نادرست مي‌داند). كري در مورد چشم‌انداز انتخابات سال 2008، واقع بين است و ديويد ويد سخنگوي او نيز مي‌گويد: «او مي‌داند كه پيش‌بيني امكان‌پذير نيست. در ماه دسامبر 2003، از او خبري نبود اما در ژانويه 2004، كانديدا بود.» در همين زمان، كري دارد نقش رهبر اپوزيسيون را ايفا مي‌كند. او هفته آينده، سفر خانوادگي خود به آيداهو را كنسل مي‌كند تا به خاورميانه و عراق برود. وقتي او بر گردد، دو لايحه را به سنا معرفي خواهد كرد كه يكي ايجاد بيمه سلامت براي كودكان در آمريكا و ديگري افزايش تعداد نيروهاي نظامي آمريكا به چهل هزار تن است.

مشاوران كري مي‌گويند او به شدت به بازسازي حزب دموكرات علاقه دارد. او يك برنامه‌ريز ماهر سياسي از بوستون به نام جان‌گيسر را به خدمت گرفته است كه مشاور مايكل وولي در سال 2004 نيز بوده است و حالا قرار است در كميته فعاليت سياسي مشغول به‌كار شود. گفته مي‌شود كري مي‌خواهد گيسر را به‌عنوان كارل روو (Rove) خود معرفي كند، هرچند كه گيسر هم بسيار كم‌ سروصداست و آماده ايفاي نقش مهارگري نيست.

كري كه مي‌خواست با انتقادات مطرح شده از سبك صحبت كردنش يعني حالت «خواب‌آور و كسل‌كننده» مقابله كند، اذعان كرد براي برقراري ارتباط با رأي‌دهندگان در سطح مشخصي، موفق نبوده است.

خوزه فريه را، برادر زاده كري هم به عمويش مي‌گفت: بعضي‌ها مي‌گويند نامزدي شما به خاطر تلاش بوش به فراموشي سپرده شده». كري پاسخ داد: «واقعاً اين‌طور فكر مي‌كني؟» فريه‌را هم گفت: «هر وقت مردم كري را شناختند، آنگاه خيلي هم وفادار مي‌شوند» آن وقت، كري گفت: «اينها مردمي هستند كه من نااميدشان كردم.» و خود ساكت شد. كري به هنگام مصاحبه با نيوزويك، بسيار علاقه‌مند به يافتن راهي براي صحبت با رأي‌دهندگان عادي بود، طوري كه سخنانش حالت «سياسي» پيدا نكنند. با وجود آنكه كري مستقيماً از شرام انتقاد نكرد، مشخص بود كه از سخنراني نويسان او دل‌خوشي نداشته است.

مشكل بزرگتر، شخصيت كري بود كه چندان مناسب جذب عواطف عمومي نبود. وقتي گزارشگر نيوزويك خانه او را ترك كرد، كري بيرون آمد و او را همراهي كرد. مي‌خواست نامه‌اي از يك دختر مدرسه‌اي را به او نشان دهد كه چنين شروع مي‌شد: «جان‌كري، تو بهتريني!» كري به چشمان خبرنگار نيوزويك نگاه كرد و گفت: «آدم‌هاي متخصص هيچ گاه مرا دوست نداشتند. آيا من اينطوري به‌نظر مي‌رسم؟» او براي لحظه‌اي شكننده شده بود و سپس خود را بازيافت، لبخندي زد و به خانه خالي‌اش بازگشت.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین