آفتابنیوز :
داوود گنجهای آهنگساز و نوازنده در یادداشتی به تجلیل از مقام معنوی و هنری استاد خرم پرداخت و در روزنامه شهروند نوشت: من با استاد خرم، دوستی عمیق و رمزآلودي داشتم. استاد خرم از دوستان صمیمی من بود و همیشه مرا از دانش و معرفتش بهرهمند میکرد. رضا پسر استاد خرم میداند که ما هر پنجشنبه به صورت تلفنی هم که شده، صحبت میکردیم.بنا به یک عشق معنوی پنجشنبه هر هفته را درباره عشقی عمیق و معنوی گفتوگو میکردیم. ما عاشق یک عشق واقعی بودیم و در این راه همیشه از استاد خرم بهعنوان یک استاد بزرگتر استفاده میکردم. استاد خرم همیشه بزرگ من بودند و حق استادی به گردن من داشت.
هرگاه که ایشان برایم خاطرهای میگفت یا من از پدرم که دوست آقای خرم بود، چیزی نقل میکردم صحبتمان به درازا میکشید و با لذت به صحبتهای هم گوش میدادیم. البته من آنچنان به لحاظ سنی از استاد خرم کوچکتر نبودم اما همیشه جایگاه استادی را برایشان قایل بودم.
مهندس خرم در محضر استاد ابوالحسن صبا شاگردی كرده بود. او به شیوه نوازندگی من علاقهمند بود و میگفت طوري ساز ميزني كه انگار شما هم نزد استاد صبا نوازندگی را آموختهاي. من كه تحصیلات آکادمیک موسیقی دارم درعینحال با تاثیرپذیری از اساتیدی مثل آقای خرم و تجویدی شیوه نوازندگی صبا را فرا گرفتم و همیشه خودم را شاگرد همایون خرم میدانم. به تازگي مطلع شدم قرار است به ياد استاد خرم جشنوارهاي تحت عنوان نواي خرم برگزار شود. با توجه به طیف گسترده هنرجوياني که قرار است در جشواره خرم اجرای برنامه داشته باشند، کشش نام خرم را دلیل جمع شدن این هنرمندان آينده در کنار هم ميدانم. با توجه به اينكه قرار است آثار آقای خرم در جشنواره نواخته شود، بايد بگويم هر کاری بوی خرم را بدهد، برای فرهنگ این مملکت قابل استفاده است. خرم علاوه بر اینکه موزیسین قابلی بود، یک انسان با کمال و خوب بود. من در طول زندگیام از کودکی در جامعه موسیقی حضور داشتم اما در طول اینسالها کمتر کسی را به انسانیت و روحانیت همایون خرم دیدم. چیزی که اصلا برای خرم مطرح نبود، ساز بود. او به ساز به چشم یک وسیله برای رسیدن به حق نگاه میکرد و درنهایت به حق رسید. انسان بسیار وارستهای بود و همین عامل باعث شد بیام و در موردش صحبت کنم. مدتهاست تمایل چندانی به صحبت کردن ندارم اما تا نام همایون خرم و برگزاری همایشی برای بزرگداشت مقام هنریش به میان آمدم، خوشحال شدم و با شوق نوشتن درباره او را آغاز كردم.
مناسبت روحانی همچون ماه محرم مزید بر علت شد تا حس اندوه و غم ناشی از نبود همایون خرم را دوباره احساس کنم. باید بگویم علاقه ما به هم خانوادگی بود. او یک انسان و هنرمند واقعی برای این کشور بود. از نظر من به کار بردن واژه مرگ برای فردی بزرگ مثل خرم اشتباه است، چون او همیشه بین ما حضور دارد و اقدامات مهم و کارگشایی که در زمینه هنر این مملکت انجام داده تا ابد باقی خواهد ماند. همايون خرم هنرمند متواضعي بود. او در رشتههای زیادی سیر آموزشی را طی کرده بود و درجه استادی را برای خرم نهتنها در نوازندگی که در چند رشته مختلف باید قایل شد.
خیلی از کسانی که ادعای استادی دارند حتی به انگشت کوچک او نخواهند رسید. من این موضوع را هر وقت و در هر مکانی که بخواهید با صراحت تکرار خواهم کرد.وقتي كسي مثل خرم تصنيف ماندگاري چون «امشب در سر شوری دارم» را ميسازد، دارد از یک شور واقعی حرف میزند نه از شورهاي الکی. شما به افرادی که با سازشان بالا و پایین میروند، نگاه نکنید. خرم اصلا اهل پز دادن نبود. خرم یک مهندس برق، موسیقیدان برجسته و یک عارف به تمام معنا بود. او یک انسان معنوی بود و شاید یکی از دلایل ماندگاری آثارش در موسیقی ایران همین باشد. ساقی خرم در«ساغرم شکست ای ساقی» همان حضرت حق بود و هیچگاه پا جایی نمیگذاشت که یک ذره تاریکی باشد. هرچند ممکن است حمل بر خودستایی شود اما او به من علاقهمند بود. فرزندان بسیار خوب و برخوردار از اخلاقی نیکو تربیت کرده بود و این عبارت که «آدم هرچه بگوید کم گفته است» دقیقا برای تعریف در مورد آن موقعيتي است که استاد همایون خرم در آن حضور داشت.