کد خبر: ۳۲۸۰۵۷
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۶

تفسیر یک آسیب‌شناس از شیوع تلگرام: فیلتر راه‌حل نیست

رییس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران می‌گوید: کارهایی مانند فیلتر کردن تلگرام ساده‌ترین کار است، باعث می‌شود نوعی مقاومت در شهروندان ایجاد شود و این ممنوعیت را دور بزنند.
آفتاب‌‌نیوز :
فیلتر شدن یا نشدن؟ این بحثی است كه این روزها درباره ابزار ارتباطی «تلگرام» شنیده می‌شود. عده‌ای موافق آن هستند و عده‌ای دیگر مخالف. برخی به مضراتی كه چنین شبكه‌های اجتماعی دارد اشاره می‌كنند و عده‌ دیگری می‌گویند نباید صورت‌مساله را پاك كرد. اما از این فضاهای مجازی جدید كه هر روز نوع تازه‌ای از آنها وارد گوشی‌های همراه می‌شود، چقدر باید نگران بود؟ بهترین راهكارهای مقابله با پیامدهای ناخوشایند این فضاهای ارتباطی چیست؟ فیلتر كردن بهترین راه است؟ كوروش محمدی، رییس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران در گفت‌وگو با خبرآنلاین به این سوال‌ها پاسخ داده است كه در ادامه می‌خوانید:

مدتی است كه بحث شبكه‌های اجتماعی، تاثیرات مخرب و فیلتر كردن آنها دوباره مطرح شده است. شما فضاهای مجازی و شبكه‌های اجتماعی را، آسیب اجتماعی می‌دانید؟

در ابتدا باید ببینیم تعریفمان از شبكه اجتماعی چیست. افراد در یك جامعه مشترك اجتماعي، اهداف مشترك دارند،‌ انسجام دارند و افكار و حركات و ایده‌هایشان در یك راستا انجام می‌شود. امروز می‌بینیم كه این شبكه‌های مجازی، كه دیگر كوچك و بزرگ هم نمی‌شناسند و هر سنی را شامل می‌شوند، به این شبكه‌ها ورود پیدا می‌كنند اما حسی از اجتماعی بودن ندارند چراكه این فضاها همبستگی ایجاد نمی‌كنند. ما پیش از این شبكه‌های اجتماعی داشتیم كه كاملا افراد را در خود جذب می‌كردند؛ بازار، مساجد، خانواده‌ها و ... این فضاهای اجتماعی جدید با آن شبكه‌های اجتماعی كه پیش از این داشتیم و كاركردهای بسیاری داشت تفاوت دارد، به تبادل اطلاعات بسنده می‌شود و بنابراین بهتر است اصلا این فضاها را شبكه‌های اجتماعی ندانیم. در این فضاها، افراد همان تنهایی خودشان را دارند، تنها تفاوتش این است كه با اینترنت به مجموعه‌ای از افراد وصل شده‌اند كه آنها را به درستی هم نمی‌شناسند و حس مشتركی بینشان وجود ندارد؛ كافی است اینترنت قطع شود تا دوباره همان افراد بمانند و تنهایی‌شان.

در استفاده از اين شبكه‌ها به مرحله نگران‌كننده‌اي رسيده‌ايم؟

به نظر من دچار نوعی جنون در استفاده از تكنولوژی بویژه آنچه ما را در ارتباط با افراد دیگر قرار می‌دهد شده‌ایم. در خانواده‌ها به وضوح این جنون و اعتیاد به موبایل دیده می‌شود. هر كدام از افراد خانواده سرش را در گوشی‌اش فرو برده و تنها در ظاهر كنار همدیگر نشسته‌اند. ارتباطات غیرعاطفی و دورادور،‌ جای ارتباط‌های رودررو را گرفته و روز به روز هم بیشتر این اتفاق در حال رخ دادن است. در مهمانی‌ها و جمع‌های خانوادگی هم به وضوح این مساله پیداست. چنین اتفاقی صرفا هم به كشور ما مربوط نیست، در سایر جوامع هم كم و بیش چنین اتفاقی افتاده است. با افزایش جمعیت، راه‌های ارتباطی و دایره ارتباطات در لابلای چرخ‌های صنعت و مدرنیته تغییر شكل پیدا كرده و از شكل سنتی فاصله گرفته است. تمام كشورها در جریان چنین تغییراتی قرار گرفته‌اند و ما هم بخشی از این واقعیت هستیم.

می‌توان این فضاهای مجازی را حذف كرد؟

با تمام معایبی كه برای برنامه‌های جدید گوشی‌های همراه برشمردم، موافق حذف آنها نیستم. به نظر من نه می‌توان و نه باید به راه‌هایی مانند ممنوعیت دست زد. اینها وسایلی هستند كه بنا به نیاز روز بشر ایجاد شده‌اند. مساله این نیست كه آنها را حذف كنیم بلكه باید ببینیم چطور می‌توان از آنها استفاده كرد. با حذف آنها تنها صورت‌مساله را پاك می‌كنیم. كاری كه سال‌ها پیش هم انجام شد و نتیجه‌بخش نبود. سال‌ها پیش با ورود ماهواره به كشورمان، دیدیم كه راه حل سلبی ایجاد شد و قانون، استفاده از ماهواره را ممنوع كرد؛ اما آیا مردم از ماهواره دست كشیدند؟ خیر. با چنین تصمیمی تنها اتفاقی كه افتاد این بود كه مردم را به افرادی قانون‌گریز تبدیل كردیم.

 پس فیلتر كردن را يك راه حل منطقی نمی‌دانید.

راه‌هایی مانند فیلتر كردن ساده‌ترین كار است و همانطور كه گفتم به این منجر می‌شود كه نوعی مقاومت در مردم ایجاد شود و افراد جامعه از روش‌های دیگر این قانون را پشت سر بگذارند. مگر درباره سایت‌هایی مانند فیس‌بوك چنین اتفاقی نیفتاد؟ چه كسی پشت فیلتر ماند؟ امروزه استفاده از فیلترشكن كاری ندارد. تنها اتفاقي كه با فيلترينگ رخ مي‌دهد اين است كه با چنین راهكارهایی مردم خودشان را در مقابل مسئولان احساس می‌كنند.

ابراز نگرانی می‌شود كه چنین فضاهای ارتباطی باعث تهدید خانواده‌ها شده است.

اگر فكر كنیم با فیلتر كردن، افراد سرشان را از گوشی‌ها بیرون می‌آورند و به جمع خانواده برمی‌گردند كاملا در اشتباهیم چراكه راه جایگزینی پیدا می‌كنند كه تنهایی‌شان را با آن پر كنند مثلا از بازی‌های كامپیوتری استفاده می‌كنند كه به اینترنت هم نیازی نداشته باشد. این كارها هیچ توفیری به حال بنیان خانواده ندارد و آن را بهبود نمی‌دهد. مساله اصلی اینجاست كه ببینیم چه بر سر خانواده‌ها آمده كه افراد نمی‌توانند با همدیگر معاشرت كنند، حرف بزنند، مشورت بگیرند و ارتباط سالم و سازنده داشته باشند، باید دید چرا زوجین در طول روز چند ساعت هم با همدیگر حرف نمی‌زنند و هر كدام سر در كار خودش دارد. مگر همه اينها به شبكه‌هاي اجتماعي برمي‌گردد؟

محتوای نامناسبی كه در بعضی از این فضاها وجود دارد را چطور مي‌توان كنترل كرد؟

امروز در عصر رقابت رسانه‌ای قرار داریم، با امواج نمی‌توان مبارزه كرد و اقداماتی مانند این ممنوعیت‌ها باعث می‌شود انحرافات به جای كمتر شدن، بیشتر شود. به جای این كه از ظرفیت شبكه‌های مجازی استفاده كنیم،‌ افراد را به آن سوی مرز فیلترینگ می‌فرستیم و بعد دسترسی‌مان به آنها سخت می‌شود. آنها را پشت ویترینی می‌گذاریم و مدام از آنها دورتر می‌شویم. اگر موارد مفید و مبتنی بر ارزش‌های بومی و باورهای خودمان با جذابیت زیاد در دسترس استفاده‌كنندگان از فضاهای مجازی قرار بگیرد، طبیعتا آنها به سمت محتوای نادرست نخواهند رفت. باید به جای اقدامات سلبی، اقدامات ایجابی انجام دهیم، اگر فضاهای درست را در دسترس كاربران اینترنت قرار دهیم، از این فضا در جهت مناسب و مبتنی بر ارزش‌ها بهره خواهند برد. ايجاد ممنوعیت و محدوديت، فیلتر و ... شانه خالی كردن مسئولان از وظیفه اصلی‌شان است.

مهمترین اقدام مسئولان در این زمینه چه بايد باشد؟

باید به دنبال راهكارهایی باشیم كه جوابگو باشند نه این كه ساده‌ترین راه را انتخاب كنیم. اگر قرار است كاری كنیم، باید تولید محتوا كنیم. به تقویت بنیان‌های ارزشی بپردازیم و از این طریق نگرانی‌مان را درباره تهاجم به ارزش‌هایمان برطرف كنیم. به جای این كه از محتوای نادرست در این فضاها نگران و عصبانی باشیم، محتوای درست تولید كنیم. اگر رسانه ملی ما برنامه جذابی داشته باشد، مسلما مردم به استفاده از ماهواره علاقه نشان نمی‌دهند. به عقیده من لازم است همانطور كه برای مسائل سیاسی و نظامی هزینه می‌شود، برای مسائل فرهنگی و اجتماعی هم هزینه شود. لازم است پدافند فرهنگی داشته باشیم و با استفاده از نظر كارشناسان،‌ متخصصان و افراد صاحب‌نظر كاری كنیم كه این ابزارها به وسیله‌ای برای پیشبرد اهدافمان تبدیل شوند. دنیا به دنبال این است كه از هر ابزاری برای تعمیق هویت ملی و احساس همبستگی اجتماعی و ... برای خودش فرصت بسازد اما متاسفانه مسئولان ما طوری سیاستگذاری می‌كنند كه به جای این كه تهدیدها را تبدیل به فرصت كنند، فرصت‌ها را به تهدید تبدیل می‌كنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین