آفتابنیوز : یک سال قبل زنی به مأموران پلیس خبر داد شوهرش خود را حلقآویز کرده و جانش را از دست داده است. وقتی مأموران به خانه این زن رفتند متوجه شدند صحنه جرم بههم خورده و جسد این مرد روی زمین افتاده است. زن جوان گفت: «صبح که بیدار شدم شوهرم را در خانه ندیدم بعد که از اتاق خواب بیرون آمدم، دیدم جسد حلقآویز شدهاش در حیاط است، بلافاصله به خانه برادرشوهرم رفتم که از او کمک بگیرم، اما او درخانه نبود بعد به خانهام برگشتم و جسد را از بالای طناب پایین آوردم در این هنگام همسر برادرشوهرم هم آمد و بعد من موضوع را به مأموران خبر دادم».
وقتی جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و بررسیهای لازم انجام شد، متخصصان گزارش دادند کیومرث -٣٥ساله- به قتل رسیده است. آنها گفتند این مرد ابتدا خفه شده و سپس جسدش را حلقآویز کردهاند. با توجه به این گزارش بود که مأموران کبرا - همسر کیومرث - را بازداشت کردند. هرچند این زن قصد مقاومت داشت، اما بعد از چند روز لب به اعتراف گشود و گفت: من و شوهرم به خاطر اعتیادی که شوهرم داشت، مشکل داشتیم. مدتی بعد از ازدواجمان و درحالیکه دو فرزند کوچک داشتم، با مردی که میوهفروش محل بود آشنا شدم. او هم اعتیاد داشت اما اعتیادش آنقدر شدید نبود که همه بفهمند و تفریحی از مواد استفاده میکرد. رابطه ما خیلی خوب شده بود و من مرتب او را میدیدم. تا اینکه شوهرم متوجه این ماجرا شد و از شدت ناراحتی از من خواست هاشم را به خانه بیاورم او گفت اگر این کار را نکنی تو را میکشم. من هم بدون اینکه به هاشم بگویم برای چه او را به خانه دعوت میکنم، گفتم یک شب به خانه بیاید و مدعی شدم شوهرم در خانه نیست. کیومرث در اتاق مخفی شده بود. وقتی هاشم وارد شد و نشست از من خواست تا برایش منقل آماده کنم کمی تریاک بکشد. سیخ را هم گرم کرده و مواد را روی آن چسبانده بود که شوهرم از اتاق بیرون آمد و با هاشم درگیر شد او با سیخ داغ قسمتهای حساس بدن هاشم را سوزاند و بعد هم او را از خانه بیرون کرد. من هم کتک مفصلی از شوهرم خوردم. متهم گفت: بااینحال، به رابطهام با هاشم ادامه دادم. چون دیگر شوهرم را دوست نداشتم. در این مدت هاشم روزبهروز کینهاش از شوهرم بیشتر میشد. دو سال از این ماجرا گذشته بود، اما او نتوانست خودش را راضی به گذشت کند. تا اینکه شب حادثه به من مقداری پودر سفیدرنگ داد و گفت آن را داخل غذای شوهرم بریزم. وقتی این کار را کردم و شوهرم غذا را خورد از هوش رفت. هاشم وارد خانه شد و شوهرم را خفه کرد و بعد هم جسدش را از طناب آویزان کرد تا قتل را خودکشی جلوه دهیم.
بعد از اعترافات این زن، هاشم هم بازداشت شد او گفت: من و کبرا با هم نقشه قتل را طراحی کردیم. وقتی من گفتم میخواهم شوهرت را بکشم هیچ مخالفتی نکرد، او خودش راضی به این کار بود. اعترافاتی هم که کرده درست است و من هم آنها را قبول دارم.
با توجه به این اعترافات و سایر مدارک بهدستآمده پرونده تکمیل و با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد. متهمان روز گذشته برای پاسخگویی به اتهام قتل عمد در دادگاه حاضر شدند. بعد از اینکه کیفرخواست از سوی نماینده دادستان خوانده شد و اولیایدم که دو فرزند صغیر مقتول و پدر و مادرش بودند درخواست قصاص را مطرح کردند. ابتدا هاشم متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من اصلا نمیدانم شوهر کبرا چطور کشته شد. البته منکر اختلافم با او نیستم. دو سال قبل وقتی که او فهمید من با همسرش رابطه دارم، ناراحت شد و من را سوزاند، اما دلیلش فقط این نبود که روی زنش تعصب داشت. او به من گفت باید ٣٠ میلیون تومان بدهی تا گذشت کنم؛ چون من این پول را نداشتم من را سوزاند و بعد رهایم کرد. راستش من اصلا میلی به رابطه با کبرا نداشتم. کبرا خودش تلاش میکرد با من رابطه داشته باشد و بارها گفته بود اگر قبول نکنم با من رابطه داشته باشد. بلایی سرخودش میآورد. سپس نوبت به متهم ردیف دوم رسید او نیز اتهام را رد کرد و گفت: شوهرم فهمیده بود من و هاشم رابطه داریم، اما میدانست رابطه ما در حد صحبت تلفنی است و بیشتر از آن رابطهای نداشتیم من شوهرم را دوست داشتم. هرچند از او ناراحت بودم. شوهرم به دلیل مشکلاتی که داشت خودکشی کرده است و من دلیل دیگری برای مرگ او نمیدانم.
به گزارش روزنامه شرق،او درباره اینکه چرا چنین اعترافاتی کرده است گفت: برادرشوهرم من را وادار کرد اعتراف کنم. او گفت باید بگویی چون با مرد میوهفروش رابطهداشتی هاشم شوهرت را به قتل رساند. من اعترافات قبلیام را قبول ندارم. با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات برای تصمیمگیری درباره پرونده وارد شور شدند.
اگر کوچکترین رحمی از جانب قاضی ،غیر اعدام این دو حیوان اعمال شود ، مردم باننگ ونفرت از او یا خواهند کرد . چقدر تاثیر خوبی گذاشته این سریالهای ترکیه ای واسراعیلی !!!!!
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر انکه هست گیرند.
چقدر راحت ما قاضی میشویم وحکم مرگ برای زمین و زمان میدهیم و بعد اولین متهم ماهواره و سریال ... ..
چشمهارا باید شست
جور دیگر باید دید