توقعات زیاد مادرشوهر، زندگی زوج جوان را از هم پاشید
هرچه به همسرم می گویم با مادرت صحبت کن و بگو که دیگر مستقل شده ای و خودت یک خانواده جدا تشکیل داده ای، فایده ای ندارد.
آفتاب‌‌نیوز : به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، توقعات بیجای مادرشوهرش از پسرش، باعث شد تا عروس جوان از دادگاه خانواده درخواست طلاق کند.
چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی تازه چند ماه است که با شوهرم ازدواج کرده ام، اما در این مدت مادرشوهرم زندگی را برای هردویمان جهنم کرده است.
وی افزود: او 6 پسر و دو دختر دارد، ولی وقتی کوچکترین مشکلی برایش پیش می آید به سراغ شوهر من می آید. او از شوهر من توقع دارد در همه شرایط و در همه لحظات کنارش باشد و مشکلاتش را برایش حل کند. انگار فقط همین یک پسر را دارد. من از وقتی ازدواج کرده ام حتی یک روز خوش هم نداشته ام. بارها شب و روز حتی زمان هایی که خودمان کار داشتیم و گرفتار بودیم، مادرشوهرم با شوهرم تماس گرفته و از او خواسته کاری را برایش انجام دهد. از طرفی شوهرم هم اصلا حرفی نمی زند و مشکلی و با این قضیه ندارد.
زن جوان ادامه داد: هرچه به همسرم می گویم با مادرت صحبت کن و بگو که دیگر مستقل شده ای و خودت یک خانواده جدا داری، فایده ای ندارد. بارها شوهرم مرا رها کرده و به سراغ مادرش رفته است. من هم وقتی دیدم که او این اخلاقش درست نمی شود، تصمیم گرفتم برای همیشه به این زندگی پایان دهم.
بعد از صحبت های این زن، قاضی شوهرش را هم به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود .
چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی تازه چند ماه است که با شوهرم ازدواج کرده ام، اما در این مدت مادرشوهرم زندگی را برای هردویمان جهنم کرده است.
وی افزود: او 6 پسر و دو دختر دارد، ولی وقتی کوچکترین مشکلی برایش پیش می آید به سراغ شوهر من می آید. او از شوهر من توقع دارد در همه شرایط و در همه لحظات کنارش باشد و مشکلاتش را برایش حل کند. انگار فقط همین یک پسر را دارد. من از وقتی ازدواج کرده ام حتی یک روز خوش هم نداشته ام. بارها شب و روز حتی زمان هایی که خودمان کار داشتیم و گرفتار بودیم، مادرشوهرم با شوهرم تماس گرفته و از او خواسته کاری را برایش انجام دهد. از طرفی شوهرم هم اصلا حرفی نمی زند و مشکلی و با این قضیه ندارد.
زن جوان ادامه داد: هرچه به همسرم می گویم با مادرت صحبت کن و بگو که دیگر مستقل شده ای و خودت یک خانواده جدا داری، فایده ای ندارد. بارها شوهرم مرا رها کرده و به سراغ مادرش رفته است. من هم وقتی دیدم که او این اخلاقش درست نمی شود، تصمیم گرفتم برای همیشه به این زندگی پایان دهم.
بعد از صحبت های این زن، قاضی شوهرش را هم به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود .
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید