آفتابنیوز : با حضور كارآگاهان پليس در محل، زن صاحبخانه به آنها مراجعه كرد و گفت: «ساعت ٢٠:٣٠ از محل كارم به خانه برگشتم. پس از پارك ماشين در پاركينگ، سوار آسانسور شدم تا به خانهام در طبقه اول آپارتمان بروم اما هنگام خارج شدن از آسانسور، ناگهان دو مرد نقابدار به سمتم حمله كردند و دهان و دستانم را بستند. آنها دسته كليدم را به زور گرفتند و وارد خانهام شدند. وقتي پاهايم را با طناب بستند، سراغ طلا و جواهراتم رفتند و پس از نيم ساعت جستوجو آنها را پيدا كردند و همهاش را دزديدند. آنها هنگام فرار خودروي امويام من را هم از پاركينگ سرقت كردند.»
با ثبت شكايت مالباخته، پروندهاي با موضوع «زورگيري» تشكيل شد و براي رسيدگي در اختيار پايگاه دوم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. با آغاز تحقيقات، كارآگاهان به محل كار شاكيه كه يك مطب پزشكي در خيابان آيتالله كاشاني بود اعزام شدند و پرس و جو از همكاران او را كليد زدند. در همان تحقيقات ابتدايي مشخص شد از دو سال پيش زني جوان به نام بهاره به عنوان منشي در مطب شاكيه كار ميكند و اطلاع دقيقي از ساعت ورود و خروج او از مطب و ميزان درآمدش دارد.
به اين ترتيب منشي مطب به عنوان مظنون اصلي پرونده تحت تعقيب نامحسوس قرار گرفت تا ساير همدستان او نيز شناسايي شوند. تحقيقات ثابت كرده بود بهاره از چند وقت پيش با يكي از مجرمان سابقهدار به نام مهدي دوست شده است. همزمان تصاوير دوربينهاي مداربسته خانه نيز تصوير زاغ زني مهدي و پسر جوان ديگري در اطراف خانه شاكيه را شكار كرده بود. با به دست آمدن اين مدارك، كارآگاهان، هفتم آبان، بهاره را بازداشت كردند. او در بازجوييهاي ابتدايي منكر آشنايياش با مهدي شد اما سرانجام به دوستي با او و طراحي نقشه سرقت اعتراف كرد.
با اعتراف او محل سكونت مهدي در منطقه جنتآباد شناسايي و او نيز هفتم آبان دستگير و به پايگاه دوم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد. متهم نيز ابتدا دوستي با بهاره و سرقت از خانه شاكيه را رد كرد اما پس از روبهرو شدن با بهاره و ديدن تصاوير دوربينهاي مداربسته به جرم خود اعتراف كرد و از اجراي نقشه سرقت با همكاري يكي از بچهمحلهاي خود به نام رضا پرده برداشت.
او درباره روز سرقت به كارآگاهان گفت: «چند وقت پيش با بهاره دوست شدم. او منشي دكتري ثروتمند بود و از جزييات زندگي خصوصي او خبر داشت. بهاره ميدانست من سابقه دارم. او مدام من را به سرقت از خانه شاكيه تشويق ميكرد. سرانجام وسوسه شدم و براي همين نقشه سرقت را با يكي از بچه محلهايم به نام رضا در ميان گذاشتم. با موافقت او، روز حادثه پس از هماهنگي با بهاره، خود را به خانه خانم دكتر رسانديم و منتظر مانديم تا از سر كار بيايد. وقتي آفتابي شد، در طبقه اول و هنگام خروج از آسانسور به سمتش حمله كرديم و با بستن دهان و دستهايش او را به خانهاش برديم. بهاره به من گفته بود شاكيه پول زيادي در خانه نگه ميدارد اما هرچه آنجا را زير و رو كرديم چيز زيادي نصيبمان نشد. طلا و جواهرات كمي هم در خانه بود، براي همين خودروي امويام دكتر را دزديديم و خانه را ترك كرديم. من و رضا صورتهاي خود را پوشانده بوديم تا شناسايي نشويم. اصلا فكر نميكردم لو برويم.»
به گزارش اعتماد، با ثبت اعترافات مهدي، رضا، متهم سوم پرونده نيز شناسايي و دهم آبان، با يورش ماموران به مخفيگاهش در منطقه اميرآباد دستگير شد. او در بازجوييها به سرقت و انتقال خودروي شاكيه به منطقه شهرآرا اعتراف كرد كه به اين ترتيب خودرو همراه مدارك شناسايي، دسته چك و گوشي همراهش كشف و تحويل او شد.