کد خبر: ۳۳۰۳۹۷
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۰

ببار باران خیس کن، سیراب کن

مدت‌ها بود دل‌هایمان در حسرت بود بلکه آسمان بغض چندین ساله‌اش را بشکند و لطفش را شامل حالمان کند. مدت‌ها بود دلمان برای یک باران خوب تنگ شده بود. برای چترهایمان که مانده بود گوشه اتاق برای روز مبادا.
آفتاب‌‌نیوز :
خوب شد که آمدی باران. کاش زودتر می‌رسیدی، زمین ما خیلی تشنه‌تر از آن است که حالا حالاها سیر‌آب شود. آسمان زمان داری تا هرچه دلت می‌خواهد بغض فروخورده‌ات را خالی کنی. خالی کنی روی شهری که دلش تنگ است. خوب شد که آمدی که نگاه منتظرمان را از آسمان برداریم. چشممان را به زمین دور و برمان بدوزیم. به زمینی که چقدر غمگین است.

اینجا شیراز است. شهری که چند سالی است خشکسالی رنگ زیبایی‌هایش را می‌گیرد. شهری که عطش دارد برای قطره قطره‌ بارانی که بی‌امان به سقف خانه‌های شهروندان ببارد و ضرب‌آهنگ زندگی را در رگ و پی آنان جاری سازد.

اینجا فارس است، دیاری که از پریشان تا بختگانش برای ذره‌ای آب له له می‌زنند. جایی که پیشترها آن‌قدر سرسبز بود که دلت نمی‌خواست اندکی از آن دور باشی و حالا از خشکی ترک خورده است و مدام فرو می‌ریزد!

ببار باران. بارش تو خوب است. برای شهر و دیاری که باران ندیده، خوب است. حتی اگر جاری شوی، جوی‌ها را لب‌پر کرده به خیابان سرازیر شوی، راه‌بندان کنی و گل‌آلود بر کف رودخانه‌ای که طعم خشکی را بیش از هر زمانی چشیده است، جاری شوی.

ببار باران، تو خوبی، حتی برای آنهایی که به دیدنت عادت کرده‌اند هم خوبی، هرچه احساس عاشقانه و عارفانه است از تو آغاز و به تو ختم می‌شود، در باران گل می‌کند و به بار می‌نشیند. شعرهای خوب، کلمات خوب، روزهای خوب، با تو شکوفا می‌شوند. پس ببار برای شادی سرزمین تنهایمان.

امروز از آن روزهایی است که کمتر تکرار می‌شود. رودخانه خشکی که آرام آرام آب آن را پر می‌کند، آبی که با تمام گل‌آلود بودنش، آن‌قدر آدم‌ها را خوشحال می‌کند که ساعت‌ها کنار پل‌ها بایستند و عکس یادگاری ثبت کنند.

آدم‌هایی که میان حجم ترافیکی از آهن‌ و آدم، پشت به رودخانه و آب و باران، ژست می‌گیرند. می‌خندند. رودخانه را به یک‌دیگر نشان می‌دهند و سلفی می‌گیرند، با هم و با رودخانه! برای اینستگرامشان که مثلا من و رودخانه خشک شیراز یهویی. بعد هم همه اینها می‌شوند خاطره!

امروز سه‌شنبه‌ای است که خاطره می‌شود، در ذهن سیال آدم‌ها، زمان و ... ببار باران، ببار به حرمت این زمین، حتی اگر مدرسه‌ها را به بهانه بارش تند و مداومت تعطیل کنند، ببار که اگر نباشی، زندگی نیست تا مدرسه‌ای باشد، روستایی نیست تا مزرعه‌ای باشد و محصولی.

اگر ما شهرمان را بد ساخته‌ایم، اگر در وظیفه‌هایمان کوتاهی کرده‌ایم،‌ تقصیر از تو نیست، تو ببار، بگذار قطره‌های تند و مداوم تو، ماشین‌ها را به‌صف کند، جدول‌های خیابان‌ها پر آب شوند.

بگذار درخت‌های همیشه سبز سرو و نارنج خیابان‌های شیراز که این‌روزها، سرشاخه‌هایشان پژمرده و غمگین است، برگ‌هایشان در هم پلاسیده و کمرنگ شده است، جان بگیرند، بگذار گنجشک‌ها نفس بکشند، دود و غبار بر زمین بنشیند و ریه‌هایمان پر شود از هوای مرطوبی که پر از طراوت باران است و زندگی می‌بخشد.

این‌که معابرمان که جوی‌هایش را درست نساخته‌ایم و مدام زباله‌هایمان را درون آنها می‌ریزیم، این‌که ما با رفتار و عمل‌مان نعمت‌ها را به مصیبت بدل می‌کنیم، گناه از تو نیست، تو بارانی، بر همه یکسان می‌باری، بی‌هیچ تبعیض و بغضی.

این‌که ما هنوز هم نمی‌دانیم که در این تنگنای بی‌آبی، این همه آب را کجا ذخیره کنیم، این آب‌ها بر آسفالت سیاه، با چرک و پلشتی‌هایی که آدم‌ها ساخته‌اند، درهم می‌آمیزد و جاری می‌شود، این‌که نمی‌دانیم در این روزها چه کنیم با نعمت، آب‌ها را کجا ببریم، چگونه ذخیره کنیم، در کدام دشت عطش گرفته، پای کدام گیاه در حال نابودی بریزیم و... این به مدیریت ما بازمی‌گردد، تو ببار باران،‌ خواهش می‌کنم ببار.

این‌که آیا اصلا قرار است پریشان دلش به این باران‌ها خوش باشد یا بخت بختگان را باز خواهی کرد یا نه؟ من هیچیک از اینها را نمی‌دانم. فقط میدانم که باران خوب است. امید بخش است و طراوت به ارمغان می‌آورد. می‌دانم که باران زندگی است.

می‌دانم که بعد از باران همه چیز دوباره برمی‌گردد به روز‌های گذشته. رودخانه خشک شیراز، باز هم خشک خواهد شد، عاقبت پریشان و بختگان به دست مدیران سپرده می‌شود و اکوسیستم فارس، روزهای انقراض را به شماره می‌نشینند و باز همه‌جا پر می‌شود از شعار کم مصرف کنید.

اما امروز، این روز بارانی از همه غم‌ها و غصه‌های زندگی می‌گذریم. با خود برای یک روز هم که شده بیا تا فقط به تو فکر کنیم.

باران از تو ممنونیم که می‌آیی. ممنونیم که گاهی آلودگی‌های شهرمان را می‌زدایی که چشم‌هایمان را بشوییم و جور دیگری به همه چیز نگاه کنیم، ممنون هستیم از هوایی که به ما می‌بخشی. ممنون هستیم...

نوشتار از: علی‌محمد پشوتن خبرنگار ایسنا منطقه فارس

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین