آفتابنیوز : مدیرمسئول کیهان در یادداشتی با عنوان «زنبورها به لانه برمیگردند!» درباره حملات تروریستی پاریس، نوشت: «1- این سخن از «برتولت برشت»، شاعر و نمایشنامهنویس آلمانی است که میگفت «میتوان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و میتوان برای یکبار به همه دروغ گفت، اما، هرگز نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت»... ماجرای این عملیات تروریستی که داعش مسئولیت آن را پذیرفته است، موج گستردهای از وحشت را در اروپا و آمریکا به دنبال داشته ...که خبر مشروح آن در گزارش امروز کیهان با عنوان «سگ هار داعش پاچه صاحبان خود را گرفت» آمده است.
به گزارش آفتاب، این روزنامه در ادامه مینویسد: «ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا - CIA - که افشای اسناد سری سازمان سیا از جانب وی، آمریکا و اروپا را با چالش شکننده و بیسابقهای روبهرو کرده است... در همان چند ماه آغازین عملیات تروریستی داعش، فاش کرد: «سازمانهای اطلاعاتی آمریکا (سیا)، انگلیس (اینتلجنت سرویس) و اسرائیل (موساد) در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام - ISIS - نقش داشتهاند و در پروژهای با نام «لانه زنبور - VESPIARY» این گروه را پدید آوردهاند».... و دهها نمونه دیگر از اعتراف صریح مقامات آمریکایی و اروپایی که فهرست آن نیز به درازا میکشد. گفتنی است اسناد فراوانی منتشر شده که نشان میدهد هزینه تشکیل و فعالیت گروههای تکفیری را آلسعود، قطر و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه تأمین میکنند.
شریعتمداری در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته است:...ساختار گروههای تکفیری و از جمله داعش شامل دو بخش «سران» و «بدنه» است. فرمان و دستورالعملها به سران دیکته میشود و سپس از سوی آنان در بستر بینش وهابیت که آلسعود اصلیترین نماد و اردوگاه آن است به «اسلام تکفیری» ترجمه شده و به «بدنه» ابلاغ میشود. بدنه را افراد عادی و عموما نادان و فاقد بینش اسلامی تشکیل میدهند که تحت نظر مفتیهای وهابی آموزش میبینند و برخی از آنها به روشهای ویژه که شرح آن فرصت دیگری میطلبد، شستوشوی مغزی داده شده و برای عملیات انتحاری آماده میشوند، با این توهم که بلافاصله پس از هلاکت به دیدار رسولخدا (ص) خواهند رفت! در آموزش این طیف، از نظرات و دیدگاههای چند گروه وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل، موسوم به «شیعه انگلیسی» استفاده فراوانی میشود. مأموریت تعریفشده شیعه انگلیسی، اهانت و فحاشی به مقدسات اهل تسنن است که با بهرهگیری از شبکههای ماهوارهای صورت میپذیرد. به عنوان مثال، شبکه ماهوارهای موسوم به «اهل بیت»! از مرکز ساندیگو در کالیفرنیای آمریکا با اجرای یک طلبه بهظاهر شیعه افغان روزانه چهار ساعت برنامه پخش میکند که پی در پی تکرار میشود. مأموریت این شبکه که «شائول بخاش» یهودی ایرانیتبار از جمله گردانندگان پشت صحنه آن است، فحاشی به مقدسات اهل تسنن است. این بخش از برنامه شبکههای مورد اشاره برای تکفیریهایی که تحت آموزش عملیات انتحاری هستند به نمایش گذارده میشود. بدنه داعش از مراجعه به رسانهها و کتابهایی که بیرون از دایره وهابیت هستند به شدت نهی میشوند و ... زد و بندها، دستورالعملها و ارتباطات بیرونی تکفیریها، از جمله داعش در سطح «سران» است و هرگز به «بدنه» راه پیدا نمیکند. بدنه بر اساس اطلاعات به دستآمده از دستگیرشدگان این گروه تروریستی، فقط دستورالعمل را دریافت میکند و «سران» با بهرهگیری از بینش وهابیت، آدرس کسانی را که دشمن تلقی شدهاند در اختیار آنان قرار میدهند. همین جا باید اشاره کرد در کنار سران، جمعی از آموزشدیدگان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و نمایندگان اعزامی آلسعود، قطر و ترکیه نیز حضور دارند که به هیچوجه در عملیات انتحاری شرکت نمیکنند و در جریان درگیریهای مسلحانه نیز عمدتا هدایت عملیات را بر عهده دارند که برخی از آنها در سوریه و عراق اسیر شده و اعترافات روشنگرانهای از هویت داعش داشتهاند. و اما فاجعهای که این روزها فرانسه با آن روبهرو شده و متاسفانه جان بسیاری از انسانهای بیگناه را گرفته است و آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی و عربستان و قطر و ترکیه نیز در نوبتهای بعدی قرار دارند، دقیقا از همین گُسل و فاصلهای ریشه میگیرد که میان دو بخش «سران» و «بدنه» داعش وجود دارد. بخوانید!
در پایان این یادداشت آمده است: در آدرس و مشخصاتی که سرویسهای اطلاعاتی غرب از «دشمن اصلی» به سران گروههای تکفیری دیکته کردهاند و از طریق سران با انواع ترفندهای شیطانی به «بدنه» قبولانده شده است، یک «فضای خاکستری»! و «نقطه کور» وجود دارد. این «فضای خاکستری» مانند هر فضای خاکستری دیگر نمیتواند برای همیشه خاکستری و مبهم باقی بماند و به قول برتولت برشت نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت. در آدرس یادشده، از «مقابله با اسلام»، «همراهی با کفار»، «غارت اموال ملتهای مسلمان»، «تلاش برای حذف اسلام از فهرست ادیان» و ... با عنوان «شاخصهها» و «نشانههای» دشمن اصلی یاد شده و همه مسلمانان غیروهابی را مصداق بیرونی این شاخصهها معرفی کردهاند. این، دقیقا همان فضای خاکستری است توضیح آنکه در «شاخصهها» اشکالی وجود ندارد، بلکه اشکال و انحراف در معرفی مصداقهاست. به بیان دیگر، آمریکاییها و سعودیها آدرس خود را به بدنه داعش دادهاند. در اینگونه موارد، اگر حریف با انجام چند عملیات برقآسا و موفقیتآمیز به نتیجه برسد، «فضای خاکستری» همچنان خاکستری باقی میماند و اگر هم بدنه، بعدها متوجه آدرس غلط شود، دیگر کاری از دستش برنمیآید و اما چنانچه حرکت تروریستی با مشکل جدی روبهرو شود - که شده است - بدنه فرصت مییابد تا در آدرسی که به دستش دادهاند دقت بیشتری کند، در این حالت فلش حرکت به سوی مراکز و کانونهایی بازمیگردد که با شاخصههای ارائهشده در آدرس همخوانی آشکار و غیرقابل تردیدی دارند ... و اینگونه است که طراحان و برنامهریزان پروژه «لانه زنبور» باید در انتظار بازگشت زنبورها به لانه اصلی باشند؛ زنبورهایی که به جای نیش، مسلسل و نارنجک دارند و با آدرس غلطی که از مثلث غربی و عبری و عربی گرفتهاند، به جان مردم بیپناه و مظلوم سوریه و عراق و لبنان و یمن افتادهاند. پاریس نقطه آغاز است و دولتهای آمریکا و اروپا و برخی سران عیاش و مسلمانکش منطقه نظیر آلسعود و قطر و ... حق دارند که شرایط اضطراری و حتی حکومت نظامی اعلام کنند. تروریستهای داعش مانند رزمندگان نجیب و خداجوی ایران اسلامی، حزبالله لبنان، جان برکفان عراق و سوریه و یمن نیستند که برای دفاع از جان و مال و ناموس مردم عادی، بدنهای پاک و مطهر خود را سپر بلا و آماج گلولهها کنند. داعشیها مشتی نادان کمشعور و دستپرورده صهیونیستها و دولتمردان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی جنایتکارند و پرورشیافته آلسعود مهمانکش هستند که هر جا امکان حمله داشته باشند دست به جنایت میزنند و علیه هر کس که فرصت شلیک پیدا کنند، دست به اسلحه میبرند. جنایت داعشیها در پاریس نیز از آنجا که علیه مردم عادی بوده است، شرمآور و پلید است و آنان تاوان جنایات دولتمردان تروریستپرور خود را میدهند.»
صادق زیباکلام نیز در یادداشتی با عنوان «همدردی با ملت فرانسه» نوشت: «همدردینکردن، تسلیتنگفتن و نرفتن به سفارت فرانسه برای امضاکردن دفتر یادبود قربانیان کشتار جمعهشب پاریس، نه توجیه اخلاقی و انسانی دارد و نه در جهت منافع ملی ایران خواهد بود. ممکن است ما با فرانسه و مجموعه غرب از دیرباز خردهحسابهای سیاسی داشته باشیماما رفتن به سمت پروندههای راکد بایگانی فقط به زیان منافع ملی ماست. نکته دوم درباره واکنش برخی رسانهها و جریانهای وابسته به طیف اصولگرا به این تراژدی اسفناک انسانی است. خلاصه واکنش بسیاری از آنان این است: «حقشان بود»، «آنان که باد کِشتهاند، حالا میبایست توفان درو کنند»، «بگذار غربیها یک مقداری از دستپخت خودشان بچشند و ببینند چه بلایی بر سر مردم سوریه و عراق و سایر کشورهای مسلمان آوردهاند» و مطالبی از این دست. خلاصه استدلال آنان این است که داعش را غربیها برای ضربهزدن به اسلام و ایران اسلامی درست کردند اما حالا خود آنها را گرفتار کرده است. مشابه استدلالی که درباره طالبان و القاعده هم میآوردند. القاعده و طالبان را خود آمریکاییها درست کرده بودند اما تیر آنها به سمت خودشان کمانه کرد.
از دیدگاه این گروه، تمام جریانهای رادیکال اسلامی ساخته و پرداخته خود غربیها هستند برای ضربهزدن به اسلام اصیل. همیشه هم برای اثبات این ادعا شواهد و دلایلی از خود غربیها آورده میشود. برای نمونه وزیر خارجه سابق آمریکا در مصاحبه یا خاطراتش گفته است داعش را خودمان به وجود آوردیم یا فلان تحلیلگر که عضو یک اندیشکده مطالعاتی در آمریکاست نوشته القاعده توسط کارشناسان پنتاگون به وجود آمده است. اما این فرضیههای رایج به کنار، جهان بیش از یک دهه است که با پدیده پیچیدهای به نام گروههای مذهبی رادیکال خشونتطلب روبهرو شده؛ گروهی که غیر از خود را کفر و شرک میپندارد و در نتیجه، جهاد علیه آن را وظیفهای الهی میداند. نه نگارنده ادعای تخصص پیرامون بنیادگرایی اسلامی دارد و نه پرداختن به آن در قالب یک یادداشت امکانپذیر است. آنچه میتوان گفت این است که ای کاش در عالم واقعیت فرضیههایی که در ایران به وجود آمده، درست میبودند و داعش و پدیده اسلام رادیکال خشونتطلب را سازمانهای جاسوسی آمریکایی و انگلیسی ساخته بودند زیرا در این صورت، اکنون میتوانستند خط تولید آن را متوقف کنند اما ظهور اسلام رادیکال، اسلام ضدغربی، اسلامی که بهکارگیری خشونت برایش کاملا حل شده است، اسلامی که هرکس به چیزی غیر از آن میاندیشد (از جمله کسر درخور توجهی از مسلمانان دیگر را) کافر و خونش را مباح میداند، بههیچروی مسئله سادهای نیست. صدها صاحبنظر غربی از ١١ سپتامبر به اینسو، درباره علل بهوجودآمدن این پدیده و استقبال بسیاری از جوانان مسلمان که برخی از آنها تحصیلکرده هم هستند تحقیق و بررسی کردهاند. این چه پدیدهای است که یک فارغالتحصیل دانشگاه لندن یا دانشآموزی آمریکایی یا فرانسوی که در قلب تمدن غرب متولد شده، در آنجا به مدرسه یا دانشگاه رفته، یکباره غرب را رها میکنند و از راه ترکیه یا اردن خود را به داعش در عراق و سوریه میرساند یا حاضر میشود مثل آبخوردن صدها نفر را در پاریس قتلعام کنند. آیا فقر آنها را بهسوی داعش میکشاند؟ بیکاری؟ افسردگی؟ احساس پوچی و ازخودبیگانگی از زندگی در غرب؟ احساس بنبست ایدئولوژیک و خلأ معنویت در غرب؟ چه چیزی یک جوان مسلمان متولد غرب را به سمت پیوستن به داعش سوق میدهد؟
البته پیوستن غربیها به داعش بخشی از صورت مسئله است، بخش بزرگتر، مسلمانان سنیمذهب عراقی، سوری، لیبیایی، چچنی، عربستانی و افغانی هستند که به این گروه میپیوندند. در اینجا به نظر میرسد ابهام و تاریکی کمتر است. سخنی به گزاف نرفته اگر گفته شود به نظر میرسد میان توسعه سیاسی یا نبودن آن از یک طرف و پیوستن به داعش از سوی دیگر نسبت مستقیمی وجود دارد. بیشترین نیروهای داعش از عراق، سوریه و عربستان میآیند؛ سه کشوری که از دیدگاه توسعه سیاسی کارنامه غمانگیزی دارند. برعکس در کشورهای مسلمانی که از حداقلی از توسعه سیاسی و جامعه مدنی به وجود آمدهاند تمایل پیوستن به داعش کمتر بوده و در مالزی، اندونزی یا ترکیه داعش خیلی کم توانسته سربازگیری کند. درعینحال در قفقاز که زیر سایه روسیه مانده و رشد دموکراسی در آن در حد صفر است، بسیاری به داعش یا القاعده پیوستهاند. از لایههای اجتماعی شهرنشین و تحصیلکرده افغانی طالبان خیلی کم توانستهاند نیرو بگیرند، در عوض از قبایل روستاها و مناطق محروم که کمترین توسعه سیاسی و اجتماعی را دارند بیشترین سربازگیری را کردهاند. هر طور که به این پدیده بنگریم نمیتوان عنصر توسعهنیافتگی سیاسی و اجتماعی را در شکلگرفتن و رشد آن نادیده بگیریم. آیا اگر در کشورهایی مثل عربستان حداقلی از دموکراسی به وجود آمده بود، داعش میتوانست این همه از این کشورها نیرو بگیرد؟ بههرحال مباحث جامعهشناسی و ریشهیابی اسباب و علل داعش و خشونت آن یک مسئله و محکومیت خشونت و همدری با قربانیان خشونت داعش اعم از آنکه ایزدیها در شمال عراق باشند یا هزارهها در افغانستان یا مردم بیگناه پاریس، موضوعی دیگر است.»
معاون رئیس جمهوری در امور زنان وخانواده نیز در صفحه اجتماعی خود، یادداشتی درمورد حوادث تروریستی پاریس منتشر کرد. شهیندخت مولاوردی در این یادداشت، اقدام تروریستی جمعه گذشته داعش در فرانسه را غروب اخلاق، معنویت و وجدان خوانده است.
در ادامه این یادداشت آمده است: در ادامه قربانی هایی که هر روز خشونت، افراطی گری و ترور کور در گوشه و کنار عالم می گیرد؛ جمعه شب با حملات انتحاری قلب اروپا نشانه رفت و دنیا یک صدا آن را محکوم و اعلان جنگ و حمله علیه بشریت و ارزشهای مشترک انسانی قلمداد کرد.
امروز ظاهرا داعش تصویر یکی از عاملان انفجارهای پاریس را لبخند به لب و قرآن کریم به دست منتشر کرد، گروهی که به نام خدا سال هاست انسان و دین را با هم به مسلخ می برند.
امروز بشریت سوگمندانه غروب اخلاق و معنویت و وجدان را به نظاره نشسته است و خدایی که در این نزدیکی است و بر مظلومیت بندگانش از افغانستان و عراق و لبنان تا فلسطین و سوریه و یمن و پاریس گواهی می دهد.
در نتیجه اقدام تروریستی در پنج نقطه از شهر پاریس در روز جمعه – ۲۲ آبان ماه – دست کم ۱۲۸ نفر کشته و ۲۰۰ نفر مجروح شدند که بر اساس اعلام منابع خبری حال ۹۹ نفر از مجروحان وخیم گزارش شده است. گروه تروریستی تکفیری داعش در بیانیه ای مسئولیت این اقدام را برعهده گرفته است.