آفتابنیوز : همان گونه که در مقاله ای هم زمان با انتخابات رياست جمهوری درايران نژاد نوشته بودم، آقای احمدی نژاد حرفهای زيبا زياد می زند ولی انتقاد اصلی من به ايشان اين است که برای رسيدن به اين اهداف «زيبا» سياست های مشخص ندارد. من در اين نوشتار به ادعاهای ديگرش در هنگام سخنرانی در نيويورک يا سخن رانی درباره مسايل ديگر کار ندارم ولی در حوزه اقتصاد، حداقل حرفهايش بسيار زيباست، يا به نظر من، حداقل زيبا می آيد، ولی هم چنان، اثر و نشانه ای از سياست های مشخص نيست. ناگفته روشن است که وضعيت در ايران اما به گونه ای است که حرف های زيبا کافی نيست. «کارهای» زيبا هم برای رسيدن به اين اهداف زيبا لازم است. رئيس جمهور در يکی دو مصاحبه ای که اخيرا از او خوانده ام کوشيده است به منتقدان خويش پاسخ بدهد. من در اين جا تنها به گوشه هائی از پاسخش خواهم پرداخت.
احمدی نژاد می گويد «فساد اقتصادی بزرگترين عامل فرار سرمايه هاست» و به گمان من درست می گويد. پرسش ولی اين است که برای مقابله با فساد و برای کاستن از آن چه برنامه ای دارد؟ در همين حوزه سوال من از ايشان اين است که وقتی کم کاری را در برخورد به «مفاسد اقتصادي» می بيند، چرا در اين رابطه دست به افشاگری نمی زند؟ چرا برای مردم روشن نمی کند که چه قدرت هائی پشت سر اين «مافيای اقتصادی» هستند که اولا، مانع برخورد جدی با مفاسد اقتصادی هستند و از سوی ديگر، به اين مفاسد اقتصادی هم چنان ادامه می دهند؟ نمونه ها بسيار زياد است ولی به شيوه ای که در ايران اطلاع دهی می شود کسانی چون من که دستشان به جائی بند نيست، تصوير روشنی از اين مفاسد نداريم. فقط می دانيم که گسترده است و متاسفانه فراگير.
احمدی نژاد می گويد «بايد کوشيد تا چرخش «ثروت» را از تمرکز در برخی شهرها و از حوزه ی دلالی و واردات به مناطق محروم و يا به حوزه ی کارهای توليد کشاورزی و صنعتی و صادراتی کشاند». به گمان من درست می گويد. ولی بايد ديد چه سياست هائی برای رسيدن به اين اهداف در پيش می گيرد؟ در همين جا، بايد بگويم و بگذرم که چنين تغيير چرخشی برنامه ريزی می خواهد و به علاوه، لازم است تا با جهان بيرونی تعامل بيشتری صورت بگيرد. پرسش اين است که حتی اگر ثروت به توليد کشاورزی و صنعتی و صادراتی کشانده شود، با موضع گيری های سياسی و سخن رانی های غيرهوشمندانه ديگرشان که باعث انزوای بيشتر ايران شده است، اين صادرات به کدام کشورها بايد صورت بگيرد؟ از آن گذشته، کدام بخش صنعتی مد نظر ايشان است و برای گسترش توليد، چه برنامه های مشخصی دارند؟ هم چنين خبر داريم که هياتی از صندوق بين المللی پول درتهران با مقامات دولتی ايران ديدار و گفتگو کردند. از خلاصه مذاکراتشان با رئيس اتاق تجارت تهران در روزنامه ها با خبر شده ايم که رئيس اتاق بازرگانی تهران به اطلاع هيات رسانيده اند که با بازنگری اصل 44 قانون اساسي، راه برای واگذاری «دانه درشتها» به بخش خصوصی هموار شده است. از آن سوي، آقای احمدی نژاد در يکی از مصاحبه ها می گويد که «در منطق بعضيها، تنها هرچه كه نهادهای پولی و مالی بينالمللی و وابسته به نظام سلطه دستور بدهند علمی است. شما ميدانيد كه با همين روشهای ظاهرا علمي! بود كه بسياری از كشورهای آمريكای جنوبی و آفريقا و آسيا، ورشكسته و مفلس شدند و زير بار صدها ميليارد دلار بدهی و ربا دادن به بانكهای غربی و سرمايهداران بزرگ نظام سلطه له شدند و از تار عنكبوت وابستگي، راه خروجی هم ندارند و به سوی وابستگی و فقر مطلق پيش رفتند. آيا جالب نيست كه رييس يكی از نهادهای پولی جهاني، معاون اول سابق وزير جنگ استكبار جهانی و از طراحان حمله به جهان اسلام است و اين پيام جالبی برای دنيا دارد.»
سوال اين است که چه کسی در اين جا دارد سياست اقتصادی دولت ايران را بيان می کند؟ اتاق بازرگانی که وعده واگذاری دانه درشتها را می دهد يا آقای احمدی نژاد که در اين جا مشخصا صندوق بين المللی پول و بانک جهانی را مسبب ورشکستگی و مفلس شدن بخش های عمده ای از جهان می داند؟
احمدی نژاد می گويد «اگر صحبت از نفی فساد اداری باشد و واقعا به اين شعار عمل كنيم، اين باعث جذب سرمايههای داخلی و خارجی ميشود چرا كه سرمايهگذار اگر احساس كند كه بايد به ده جا رشوه بدهد و يا هفت خوان غير قانونی بر سر راه اوست اموالش در چاه و چالههای مفاسد و انواع كمينهای مافياهای فساد ميافتد و اگر احساس كند كه مديريتها سالم نيست و آلودهاند و بايد باجهای غيرقانونی بدهند، آنگاه هيچ سرمايهگذار و كارآفريني، انگيزهای برای سرمايه گذاری و كارآفرينی در اقتصاد كشور نخواهد داشت. سرمايهها، وقتی فعال ميشوند كه دولت را سالمتر ببينند.». حرفشان در اين جا درست است. ولی به گزارش برخی سایت های اینترنتی ، شماری از نزديکان ايشان در کابينه، از جمله وزير امور خارجه، در اين عرصه «پرونده » درخشانی ندارند. در برخورد به اين «مفاسد» گزارش شده چه برنامه ای دارند؟
با آقای احمدی نژاد موافقم وقتی می گويد که «مبارزه با مفاسد، مبارزه با موانع سرمايهگذاری سالم و باعث امنيت اقتصادی و شفافيت و اعتمادسازی و سالم سازی دولت ميشود و عامل جذب سرمايه است و رواج فساد، اتفاقا باعث سلب اعتماد و سلب امنيت اقتصادی و عامل رفع سرمايه و كار ميشود. ثانيا هدف اصلی در مبارزه با مفاسد، اصلاح خود دولت است نه برخورد با بازار كار يا سرمايه. نبايد آقايان مغالطه كنند.»
اولين سوال در اين جا اين است که منظور احمدی نژاد از «اصلاح خود دولت» به واقع چيست؟ از سوی ديگر، در برخورد به نهادهای غيردولتی ولی قدرتمند و غيرانتخابی چه برنامه ای دارند؟ اگر بر اين گمان اند که تنها و تنها دولت - به معنای قوه مجريه- نياز به اصلاح دارد که خوب، اشتباه می کنند. ولی اگر منظورش از «دولت» در اين جا، کل ساختار سياسی جمهوری اسلامی است که آن داستان ديگری دارد و بايد اجزايش روشن شود. در سايت انصار نيوز می خوانيم که روحانيون پرقدرت از چپ و راست برای دولت تعيين تکليف می کنند با آنها چه بايد کرد و يا احمدی نژاد چه برنامه ای دارد؟ يکی خواهان «تصفيه» دانشگاه هاست و آن ديگری از کيفيت کتاب های درسی می نالد. در اين صورت، پرسش اين است که به عنوان مثال، بر سر سياست های آموزشی دولت در سطوح مختلف چه می آيد؟ چه نهادی اين سياست ها را تعيين می کند و چه نهادی در باره شان به مردم ايران پاسخگوست؟
در مصاحبه ديگري، احمدی نژاد حرفهای بسيار زيباتری می زند. در روزنامه دنيای اقتصاد- به تاريخ 6 دسامبر- رئيس جمهور در پاسخ انتقادی که از شعار ايشان شده است پاسخ می دهد. در اين جا، به «عدالت نفتي» اشاره می کند که نمی دانم منظورشان چيست؟ ولی اين سخن درست را دارد که «ما با اقتصاد نفتی - وارداتي، مخالفيم». من هم به دنبال شما هستم ولی تنها گفتن اين که مخالفم کافی نيست. برای اين که اقتصاد به نفت و به واردات وابسته نباشد، چه برنامه هائی داريد؟ براساس تازه ترين آمارهائی که ديده ام کسری تراز پرداختهای اقتصاد غير نفتی ايران سالی حدودا 35 ميليارد دلار است. يعنی اين مقدار کالاو خدمات که در ايران توليد نمی شود ولی در ايران مصرف می شود. برای جايگزينی اش چه برنامه ای داريد؟ به سخن ديگر، پرسش من اين است که از کجا قرار است آغاز کنيد. به عبارت ديگر، وقتی با اقتصاد نفتی وارداتی مخالف ايد- که اتفاقا خيلی هم خوب است- ولی به جايش چه اقتصادی قرار است ايجاد شود و چگونه؟ البته در همين مصاحبه، روشن می شود که بعيد نيست که آقای احمدی نژاد به درستی نداند و يا حداقل ابعاد آن چه که ادعا می کند را به درستی در نظر نگرفته باشد. چون می گويد، «اگر هم قرار است بر سر سفره مردم باشد، چرا تبعيض؟ چرا ولخرجی در مواردی و محروميت در مواردي؟» در اين جا، به طور مشخص نظرشان توزيع اندکی برابرتر درآمدهای نفتی است البته بلافاصله، به همان شعار جذاب پيشين خويش بر می گردند که «اولا ما معتقد به « نفت در خدمت توليد و كار و اشتغال» هستيم و نه «نفت در خدمت مصرف و واردات»!و ثانيا با تبعيض در نحوه هزينه درآمدهای نفتی مخالف هستيم». با اين نظر، احمدی نژاد هم موافقم که «ما اتفاقا مدتی بايد نوعی «تبعيض معكوس» را پيگيری كنيم تا به «عدالت» (نفتي)، نزديكتر شويم. يعنی بايد مدتی اين دلارهای نفتی را بيشتر در شهرهای محروم و روستاها و استانهای فقيرتر سرمايهگذاری كنيم تا فاصلههای طبقاتی را كمی مهار كنيم و اميد به زندگی و نشاط برای كار و توليد را در اقشار محروم، تقويت كنيم.»
آن چه که در اين مصاحبه، برای من حداقل بسيييار جذاب و قابل توجه است و منتظرم تا ببينم که برای تحقق بخشيدن به آن چه کارهائی صورت می گيرد اين است که « بايد مسير و نحوه هزينه و بودجه نفتی كاملا قانوني، شفاف و تحت حسابرسی باشد، يعنی متصديان نفت و دلارهای نفتی كاملا پاسخگو باشند و بعضی سوءاستفادههای حزبی يا شخصی در گوشه و كنار هم نبايد باشد و هيچ اتفاقی در تاريكی نيفتد».
این اقتصاد دان در پایان با لحنی تهدید آمیز نوشته است:
آقای رئيس جمهور، من کاری به باورهای مذهبی شما ندارم که رسيدن به اين اهداف را وظيفه «شرعي» خود دانسته ايد، ولی ما از شما در همين دنيا حساب خواهيم خواست