کد خبر: ۳۳۸۵۲۵
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۲

روایت سیمئونه از روز هایی که با مارادونا و همسرش غذا می‌خورد

دیگو سیمئونه در یک مصاحبه جالب به صحبت درباره خود و البته رابطه اش با مارادونا پرداخته است.
آفتاب‌‌نیوز :
 دیگو سیمئونه در گفت‌وگویی مفصل با روزنامه اسپانیایی «ال‌پائیس» از جایگاه خودش در اتلتیکومادرید حرف زده است، همین ‌طور از چالش همیشگی‌‌اش به عنوان مربی. مربی آرژانتینی در این مصاحبه به غیر از این از دوران همبازی بودنش با مارادونا و تأثیراتی که از او گرفته نیز حرف زده است...

با توجه به اهميتي كه شخص شما براي اتلتيكو داريد، نمي‌ترسيد در آن تبديل به يك بت شويد؟
در گفت‌وگويي كه با گوارديولا در اين باره داشتم، به من گفت بارسلونا به عنوان يك باشگاه است كه به همه اعتبار و اهميت مي‌دهد. من هم اين را از او ياد گرفتم. هيچ كس نمي‌تواند فكر كند كه اهميتش از باشگاه بيشتر است. من احساس احترام و دوست داشته شدن مي‌كنم، حتي گاهي اوقات طرفداران تيم رقيب هم به تو سلام كرده و كارت را تحسين مي‌كنند. واقعيت اين است كه اين برخوردها براي من اهميتي مضاعف دارد، چون خيلي آسان نيست كه نكات مثبت رقيبت را ببيني ...

ولي شما نماد ضدرئالي هستيد ... 
از وقتي بازيكن بودم، از كلمه «ضد» خوشم نمي‌آمد، چون وقتي از ضد حرف مي‌زني، اهميت خودت را زير پا مي‌گذاري. اعتقاد من هميشه بر بالقوه كردن توان‌هاي خودمان بوده است نه اينكه ضد چيزي باشيم.

با بازگشت دوباره‌‌تان به اتلتيكو، اين بار در سمت مربي تحولي در اين تيم به وجود آورديد، اين يك چالش براي شما به حساب مي‌آمد؟
از روز بيست و پنجم دسامبر 4 سال و نيم پيش كه سوار هواپيما شدم تا به اينجا بيايم، هميشه يك چالش داشتم و آن هم قرار دادن اتلتيكو در ميان بهترين‌هاي دنيا بود.

سخت‌ترين بخش رسيدن به اين هدف كدام بود؟
سخت‌ترين كار در زندگي اين است كه خودت را از نو بسازي و اين شرايط را حفظ كني. در فوتبال هم سخت‌ترين كار پيدا كردن جايي است كه مي‌خواهي در آن باشي. ما بازيكنان زيادي داريم كه جايگاهي كه در آن هستند را دوست دارند. گودين و خوانفران خواستند بمانند، گابي دارد رو به جلو حركت مي‌كند، فيليپه، اوليور و تورس خواستند برگردند و گريزمان هم حالا بخشي از اين خانواده شده است ... اتلتيكو بيشتر از يك تيم، يك خانواده به حساب مي‌‌آيد و ما واقعاً يك خانواده هستيم. هيچ شكي نيست كه بين خودمان مشكلاتي داريم، بازيكناني هستند كه ناراحت مي‌شوند و خواهند شد، چون فرصت بازي به آنها نمي‌رسد ...

برگرديم به دوران بازي‌ات؛ زماني كه در كنار مارادونا بازي مي‌كردي... 
از او شور و هيجاني را آموختم كه به فوتبال زندگي مي‌بخشد. چيزي كه خيلي توجه من را جلب مي‌كرد، اين بود كه هيچ ‌وقت هيچ كدام از هم‌تيمي‌ها در موردش بد نمي‌گفتند و اين يعني كه او هميشه رابطه خوبي با آدم‌هايي كه با آنها در ارتباط بود، داشت؛ يك رابطه به شدت آقامنشانه. وقتي در سويا با هم بازي مي‌كرديم، تقريباً هر روز هفته من را براي غذا خوردن به خانه‌‌اش مي‌برد. آن موقع با كلائوديو (‌همسر اولش) زندگي مي‌كرد. من 22 سالم بود و اينها چيزهايي است كه هيچ ‌وقت فراموش‌شان نخواهم كرد.

خودتان چطور آدمي هستيد؟ 
آدم شفافي هستم. چهره‌ام من را لو مي‌دهد. از بدشانسي هر وقت با چهره‌اي گرفته و ناراحت به جايي مي‌روم، ديده مي‌شوم و وقتي به من مي‌گويند قيافه‌ات را درست كن، برايم سخت است.

منبع: خبرآنلاین

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین