آفتابنیوز : ناصر بزرگمهر در روزنامه «گسترش صمت» نوشت: یک دانشجوی افغان میگفت زمان تحصیلم در سوئیس با یکی از استادان دانشگاهمان رفتیم کافه نزدیک دانشگاه تا قهوه بخوریم. حرف از حکومت و اوضاع بد افغانستان شد و علتهای عقبافتادگی مردم، که استادم حرف جالبی زد و همواره توی ذهنم نقش بست.
استادم گفت: فکر نکن برای کشورها قرعهکشی کردهاند و مردم سوئیس به خاطر شانس خوب، این حکومت گیرشان آمده و مردم افغانستان بد شانس بودند و به این روز افتادند، بلکه به قول افلاطون هر ملتی لیاقت همان حکومتی را دارد که بر او حاکم است، زیرا مردم بهطور معمول حکومتی که سزاوارش هستند را خودشان با افکار و اعتقادشان میسازند. مردم سرزمینهای مختلف برای بهدست آوردن آنچه که میخواهند زحمت میکشند و انقلاب به راه میاندازند، مردم سوئیس بهطور حتم حقشان داشتن حکومتی اینچنین هست و افغانها هم لیاقتشان بیشتر از اینکه دارند، نیست.
دانشجوی افغان میگفت: کمی احساس تحقیر کردم، به همین خاطر پرسیدم: افغانها چه کاری باید انجام دهند تا تغییر کنند؟
استاد فنجان قهوه را از کنار دهانش پایین آورد و لبخندی زد و گفت: هر سوئیسی در سال 10 کتاب میخواند. تو اگر یک افغانی را دیدی از طرف من به او بگو چنانچه مردم کشورت سالی یک کتاب بخوانند کشورت تغییر خواهد کرد. این راهحل به کشورهای مشابه نیز قابل تعمیم است.
قانونی داریم که همیشه صادق است: «ما به محیطمان عادت میکنیم». اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخاست کنیم، کمکم به بدبختی عادت میکنیم و اگر با آدمهای خوشبخت رفت و آمد داشته باشیم، برای بهدست آوردن خوشبختی تلاش میکنیم.
تلاش کردن و خوب زندگی کردن وظیفه هر انسانی است که خداوند خلق و متولد میکند. بخشی از مردم جهان این را با همه وجود خود میفهمند و برای خوب زندگی کردن تلاش میکنند، کتاب میخوانند، سفر میروند، موسیقی گوش میکنند، فیلم میبینند، عکس میگیرند و هر روز برای خود برنامهریزی میکنند تا بهتر زندگی کنند و گروهی هم دل به تقدیر میسپارند و گذر عمر را نظارهگر هستند و بهطور معمول به نق زدن دل خوش میکنند.
مطالعه کردن و کتاب خواندن یک توصیه ساده نیست، راهحل اساسی و بنیادی در تغییرات اجتماعی است، ابزار مهم حاکمیتی جوامعی است که تصمیم گرفتهاند از مرحلهای به مرحله بالاتری دست پیدا کنند. توصیه استاد به دانشجوی افغانی، توصیهای مهم و در عین حال ارزان است، کتاب بخوانید تا سرزمینی که در آن زندگی میکنید رشد کند.
تلاش در به ثمر رساندن اهداف بزرگ با دانستن امکانپذیر میشود و برای رسیدن به این اهداف هیچ وسیله و ابزاری جز کتاب و رشد سرانه مطالعه در جوامع وجود ندارد؛ از کتاب کاغذی تا مطالعه کتاب الکترونیکی، جهان امروز این امکان را به همه مردم داده است که در همه حال و در هر شرایط مکان و زمان بتوانند روزنامه بخوانند، مجله بخوانند، کتاب بخوانند، مقاله بخوانند و بخوانند و بخوانند... تا خواندن جزئی از فرهنگ فردی و اجتماعی شود.
مردم غرب با همه پیشرفتهای خود و دستیابی به فناوری اینترنت و موبایل و دهها برنامه نرمافزاری، لحظهای از خواندن کتاب غفلت نمیکنند، اتوبوس و مترو و قطار و هواپیما بهترین زمانهایی است که کتابهایشان را بهدست گیرند تا به جهان نشان دهند که لحظهای از مطالعه کردن دور نشدهاند؛ مردمی که با برنامهریزی هم کتاب میخوانند و هم موسیقی گوش میدهند، هم موبایل اختراع میکنند و هم بیستوچهار ساعته سرشان را در تلگرام گرم نمیکنند، هم سفر میروند و هم در کنار یکدیگر تجربه میاندوزند، مردمی که به دین و آیینهای خود هم وابسته و دلبستهاند.
دانستن حق هر کودکی است که خداوند در هر گوشه جهان متولد میکند، دانش با سه راه اکتسابی خواندن، دیدن و شنیدن همراه آدمهاست.
ملت ما همان ملتی است که هزار سال قبل شاعر بزرگش سروده است: «توانا بود هر که دانا بود» و در طول تاریخ چند هزار ساله خود از دانایی و کتاب خواندن و... به عنوان وسیله دانایی، برای رسیدن به توانایی دفاع کرده است.
مردمی که با اعتقاد در چهار دهه قبل انقلاب میکنند و قادرند که هشت سال از مرزهای خود دفاع کنند و دشمن متجاوز را با همه امکانات جهانی که پشت آنها ایستاده، به عقب برانند؛ ملتی که در طول تاریخ نشان داده هرجا که لازم باشد از اعتقادات و شرف و فرهنگ خود دفاع میکند و امروز در گفتوگو با ابرقدرتهای جهانی به پیروزیهای بزرگ میرسد، باید خود را آماده دستاوردهایی کند که در روزهای آینده بعد از سالها تحریم جهانی بهدست خواهیم آورد. پیوستن به بازار جهانی و WTO باید با آمادگی بیشتری در حوزه اقتصادی همراه باشد، بازار پولی و بازار سرمایه ما باید طرحهای مشخصی را از هماکنون طراحی و عملیاتی کند.
آمادگی برای رسیدن به دنیای بهتر یا برتر، فقط و فقط با مطالعه در اوضاع و احوال جهان فراهم میشود، باید فرهنگ مطالعه را در سرزمینمان نهادینه کنیم، ما ملت اهل کتاب بوده و هستیم.