آفتابنیوز : تحقیقات میدانی نشان داد زن جوان پسری 11 ساله دارد که صبح جنایت وقتی میخواست به مدرسه برود بالای سر مادرش رفته و به تصور اینکه وی خوابیده، روی جسد مادرش پتویی انداخته است.این پسر دانشآموز گفت: «ساعت 7 صبح وقتی لباس مدرسه را میپوشیدم به اتاقی رفتم که جسد مادرم در آن قرار داشت اما در آن لحظه متوجه مرگش نشدم حتی برای آنکه مادرم سردش نشود، یک پتو روی او انداختم. حوالی ظهر بود که از مدرسه برگشتم اما کسی در خانه را باز نکرد به همین خاطر به خانه مادربزرگم رفتم. تا شب چند بار با شماره تلفن خانه و گوشی همراه مادرم تماس گرفتیم اما مادرم جوابی نداد تا اینکه با مادربزرگم به خانهمان رفتیم باز کسی در خانه را باز نکرد و به همین خاطر با کمک همسایگان، در ورودی خانه را شکستیم و وارد شدیم؛ زمانی که به اتاق مادرم رفتم، جسد مادرم درحالی که هنوز پتو روی آن قرار داشت را دیدم و آن زمان بود که فهمیدم صبح آن روز، من روی جسد مادرم پتو انداختهام و متوجه مرگ وی نشدهام.
کارآگاهان جنایی در بازرسی از خانه این زن فهمیدند مبلغ 5 میلیون و 600 هزار تومان از آنجا به سرقت رفته است و به احتمال زیاد وی با دزد آشنا درگیر شده بود که دزد با یک رشته پارچهای که به دور گردنش انداخته اجازه نداده زن جوان از همسایهها کمک بخواهد چون آثاری از شکستگی روی قفلهای خانه وجود نداشت هیچ شکی نبود که قاتل آشناست و همین کافی بود تا تجسسها روی کسانی که به خانه زن جوان رفت و آمد دارند، متمرکز شود.
تحقیقات نشان داد مرد 35 سالهای به نام «بصیر» و همسرش رفت و آمد خانوادگی زیادی با قربانی جنایت داشتهاند و همین سرنخ، پلیس را به سهراه طالقانی در خیابان شریعتی کشاند و مشخص شد بصیر که سرایدار و نگهبان یک ساختمان بود همزمان با حضور پلیس در روز هفتم دی ماه به طرز مرموزی محل کارش را ترک کرده است.
به گزارش ایران، وقتی کارآگاهان به بازرسی پرداختند ناگهان بصیر را درحالی که داخل کمد دیواری و به شیوهای ماهرانه در زیر لباسها پنهان شده بود یافتند و او را با 5 میلیون و 600 هزار تومان پول سرقتی زن آشنا که آنها را نیز در کمد دیواری پنهان کرده بود دستگیر کردند.بصیر که راهی برای دروغپردازی نداشت در بازجوییها گفت: چند روز پیش از جنایت با همسرم به خانه این زن رفته بودیم تا از وی قرض بگیریم. او نیز وعده داد تا قسمتی از این پول را برایمان تهیه کند. روز 10 آبان ماه برای گرفتن پول به خانه این زن رفته بودم؛ پسرش داخل یکی از اتاقها خوابیده بود، وقتی او برای آوردن پول به داخل اتاقش رفت در یک لحظه تسلیم وسوسه شیطانی شدم و به داخل اتاق رفتم اما زن جوان پس از اطلاع از نیتم با من درگیر شد؛ من نیز در آن شرایط برای آنکه کسی متوجه حضور من در خانه نشود، با رشتهای پارچهای او را خفه کردم و پس از برداشتن پولهای داخل اتاق بسرعت پا به فرار گذاشتم.