رقابت مرگبار بر سر دوستی با زن بیوه
پسر جواني كه پنج سال پيش در جريان رقابت بر سر دوستي با زني بيوه، دوست خود را به قتل رسانده بود از جنبه عمومي جرم محاكمه شد.
آفتاب‌‌نیوز : به گزارش جوان، صبح ديروز پس از رسميت پيدا كردن جلسه شعبه دهم دادگاه كيفري شماره يك استان تهران، متهم 25 ساله كه نادر نام دارد مقابل هيئت قضايي قرار گرفت و حادثه را شرح داد.
او گفت: حادثه قتل شانزدهم آبان ماه سال 89 در شهريار اتفاق افتاد. آن روز داشتم با زن مورد علاقه‌ام كه شهلا نام داشت قدم مي‌زدم. پس از اينكه شهلا از شوهرش طلاق گرفت خودم را به او نزديك كردم و با او دوست شدم. البته متوجه شده بودم كه دوستم يوسف هم به او نظر دارد و سعي مي‌كند خودش را به شهلا نزديك كند. به هر حال آن روز در حال قدم زدن بوديم كه تلفن همراه شهلا زنگ خورد. آن سوي خط يوسف بود.
او وقتي متوجه شد كه شهلا همراه من است عصباني شد و پشت تلفن به شهلا فحاشي كرد. بعد با تلفن همراه من تماس گرفت و تهديدم كرد و خواست از شهلا جدا شوم. گفتم كه ماجراي من و شهلا به او ارتباط ندارد. قرار دعوا گذاشت و آنقدر تحريكم كرد كه مجبور شدم سر قرار كه مقابل يك باشگاه ورزشي بود، بروم. پيش از رفتن شهلا را راهي خانه‌اش كردم و راهي محل قرار شدم. وقتي رسيدم دوستان يوسف جمع بودند اما از خودش خبري نبود.
ناگهان يك نفر از پشت سر حمله كرد و ضربه‌اي به سرم زد كه گيج شدم. وقتي برگشتم يوسف را مقابلم ديدم. چاقو كشيدم تا بترسد و جلو نيايد. به خاطر گيجي كه به من دست داده بود متوجه رفتارم نبودم. وقتي نزديك شد، چند ضربه چاقو پرتاب كردم كه يكي از ضربه‌ها به او برخورد كرد و زخمي شد. ترسيدم و از محل فرار كردم. پس از اينكه متوجه شدم فوت شده به مدت يك ماه فراري بودم تا اينكه به دام پليس افتادم.
متهم گفت: من در جلسه قبل به قصاص محكوم شدم اما با پرداخت 160 ميليون تومان رضايت اولياي دم را جلب كردم. خانواده‌ام براي تهيه اين پول به سختي افتادند اما پول را فراهم كردند و رضايت خانواده مقتول هم جلب شد.
متهم در آخرين دفاع از خودش گفت: از كاري كه كرده پشيمان است. او گفت: جواني‌ام را قرباني يك رابطه كردم، من از هيئت قضايي درخواست مي‌كنم از من اعلام گذشت كنند تا بتوانم اشتباهي را كه مرتكب شده‌ام جبران كنم.
قاضي قربان‌زاده پس از شنيدن آخرين دفاع متهم با اعضاي دادگاه وارد شور شد.
او گفت: حادثه قتل شانزدهم آبان ماه سال 89 در شهريار اتفاق افتاد. آن روز داشتم با زن مورد علاقه‌ام كه شهلا نام داشت قدم مي‌زدم. پس از اينكه شهلا از شوهرش طلاق گرفت خودم را به او نزديك كردم و با او دوست شدم. البته متوجه شده بودم كه دوستم يوسف هم به او نظر دارد و سعي مي‌كند خودش را به شهلا نزديك كند. به هر حال آن روز در حال قدم زدن بوديم كه تلفن همراه شهلا زنگ خورد. آن سوي خط يوسف بود.
او وقتي متوجه شد كه شهلا همراه من است عصباني شد و پشت تلفن به شهلا فحاشي كرد. بعد با تلفن همراه من تماس گرفت و تهديدم كرد و خواست از شهلا جدا شوم. گفتم كه ماجراي من و شهلا به او ارتباط ندارد. قرار دعوا گذاشت و آنقدر تحريكم كرد كه مجبور شدم سر قرار كه مقابل يك باشگاه ورزشي بود، بروم. پيش از رفتن شهلا را راهي خانه‌اش كردم و راهي محل قرار شدم. وقتي رسيدم دوستان يوسف جمع بودند اما از خودش خبري نبود.
ناگهان يك نفر از پشت سر حمله كرد و ضربه‌اي به سرم زد كه گيج شدم. وقتي برگشتم يوسف را مقابلم ديدم. چاقو كشيدم تا بترسد و جلو نيايد. به خاطر گيجي كه به من دست داده بود متوجه رفتارم نبودم. وقتي نزديك شد، چند ضربه چاقو پرتاب كردم كه يكي از ضربه‌ها به او برخورد كرد و زخمي شد. ترسيدم و از محل فرار كردم. پس از اينكه متوجه شدم فوت شده به مدت يك ماه فراري بودم تا اينكه به دام پليس افتادم.
متهم گفت: من در جلسه قبل به قصاص محكوم شدم اما با پرداخت 160 ميليون تومان رضايت اولياي دم را جلب كردم. خانواده‌ام براي تهيه اين پول به سختي افتادند اما پول را فراهم كردند و رضايت خانواده مقتول هم جلب شد.
متهم در آخرين دفاع از خودش گفت: از كاري كه كرده پشيمان است. او گفت: جواني‌ام را قرباني يك رابطه كردم، من از هيئت قضايي درخواست مي‌كنم از من اعلام گذشت كنند تا بتوانم اشتباهي را كه مرتكب شده‌ام جبران كنم.
قاضي قربان‌زاده پس از شنيدن آخرين دفاع متهم با اعضاي دادگاه وارد شور شد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید