آفتابنیوز : افشاری ذر جایی از مصاحبهاش با رضا رشیدپور دربارهی ممنوعالکاریاش در سالهای 90 تا 93 صحبت کرد.
در ابتدا رشیدپور با اشاره به این نکته که افشاری در فاصلهی این سالها در سریالهای تلویزیونی ایفای نقش میکرده و تنها در سینما ممنوعالکار بوده است، این مساله را عجیب خواند و گفت که به نظرش این یعنی یک شخص خاصی در ارشاد از این بازیگر خوشش نمیآمده است.
به گزارش خبرآنلاین، افشاری نیز در پاسخ این صحبت رشیدپور گفت: «به من نگفتند که ممنوعالکاری ولی نخواستند که من کار کنم. به همین سادگی»
این بازیگر سینما و تلویزیون دربارهی جایگزینیاش در فیلم سینمایی «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» نیز گفت: « در حقیقت تا مرحلهی خیلی جدی برای بازی کردن در این کار پیش رفتم و دو سه هفته باقی مانده به کار به من گفتند بهتر است که تو نباشی.»
رشیدپور در قسمت از برنامه با اشاره به روحیهی «جنگندگی برای گرفتن حق» در بهاره افشاری، پرسشی دربارهی علت ممنوعالکاری او مطرح کرد: «چرا با آدمی که در وزارت ارشاد از شما بدش میآمد، نجنگیدید و نگفتید مدرک و دلیلی دارید؟»
افشاری نیز در جواب به این سوال گفت: «جنگیدم. پیش ایشان هم رفتم به من گفت این همه سال پول درآوردی، سه سال بنشین خونه و خرج کن.»
بازیگر «معراجیها» در قسمت دیگری از این گفتوگوی تصویری در رابطه با یکی از کارهای سینماییاش به نام «پایاننامه» توضیحاتی ارائه داد.
«پایاننامه» که به کارگردانی حامد کلاهداری و تهیهکنندگی روحالله شمقدری ساخته شده است، به موضوع انتخابات سال 88 میپردازد. در تبلیغات این فیلم که اولین بار در جشنوارهی فیلم فجر سال 89 نمایش داده شد، از آن به عنوان «جنجالیترین فیلم سینمایی جشنوارهی فجر» نام برده میشد.
پوستر فیلم سینمایی «پایان نامه»
بهاره افشاری که یکی از بازیگران این فیلم بوده است، در این رابطه گفت: «یک فیلم اکشن-پلیسی به من پیشنهاد شد. به خیلی از دوستان نزدیک آن دورانم در سینما گفتم و همه گفتند فیلم اکشن پلیسی است بازی کن و من این فیلم را بازی کردم.
من اگر بخواهم امروز صحبت کنم، باید دربارهی کسانی صحبت کنم که امروز مدعی روشنفکری در سینمای ما هستند و من دلم نمیخواهد پای آنها و پای خیلیهای دیگر وسط کشیده شود. بازیگر که امروز ادعای روشنفکری دارد، بیست سکانس بازی میکند و بعد میفهمد دارد چه چیزی بازی میکند و میرود و این خیلی به مراتب بدتر از این است که تو یک فیلمی را بازی کنی و سر تعهدت بمانی.
من هشتاد میلیون تومان و حامد کمیلی صد و بیست میلیون تومان به پروژه مقروض میشویم. برای اینکه اگر میخواستیم در آن لحظه کار را ترک کنیم باید این خسارت را به آقای شمقدری، تهیهکنندهی فیلم میدادیم.
در لحظه یک سری سکانسهایی جایگزین میشود برای اینکه یک خانم اعلام میکند که قرار است نقش خاصی را بازی کند و فکر میکند الان به یک قهرمان ملی تبدیل میشود و این اتفاق برایش نمیافتد.
من نمیخواهم دربارهی شخص خاصی صحبت کنم. چون اگر من امروز حرفی بزنم میشود دفاع از خودم. در صورتی که من دفاعی از خودم نمیکنم. من میگویم شما بدون آن که بدانید چه بر من گذشته، بعد من را قضاوت میکنید. چطور ممکن است من، مقابل مردمی بایستم که من را بهاره افشاری کردند. شما باور میکنید؟ حداقل من اینطور بزرگ نشدم. من آدم قدرنشناسی نیستم. به همین دلیل است که به افطاری آقای احمدینژاد نمیروم. به همین دلیل است که تن به خیلی چیزها نمیدهم.
وقتی به من یک سری سکانس اضافه میکنند و میخواهم از این پروژه بیرون بیایم، به من میگویند هشتاد میلیون بده و بعد برو و من ندارم که این پول را بدهم. نه این که به لحاظ مالی ندارم، چرا باید در یک پروژهای یک پولی هم بدهم و بیرون بیایم؟
من نمیتوانستم آن زمانها با آقای شمقدری دربیفتم. حالا درافتادم، نتیجه این میشود که سه سال خانهنشین میشوم. یک سری آدمها، شخص برادر ایشان و خیلی های دیگر. من امروز با آقای شمقدری مشکلی ندارم چون یاد گرفتم باید با دنیا به مصالحه برسم.
ولی کسانی که این سالها من را قضاوت کردند و من فقط سکوت کردم، چیزی را از من برای خودشان ساختند که من نبودم. من نمیتوانم وقتی بیست نفر نماینده مجلس نشستهاند، کاری کنم. وقتی بیست بار یک پلان را اشتباه بازی میکنم و به من میگویند ما میدانیم تو داری چه کار میکنی، درست بازی کن؛ من نمیتوانم بگویم بازی نمیکنم. و در نهایت من به عنوان بازیگر نماینده یک گروه چهل نفره هستم. اگر یک کاری را بخوابانم، این من هستم که باید به آن پروژه جواب پس بدهم.»
افشاری درباره اتفاقاتی که پس از بازی کردن در این فیلم برای او رخ داده بود نیز مسائلی را بازگو کرد و گفت: «شما نمیدانید پس از آن چه بر سر من آمد. این فیلم تمام میشود و من مجبور میشوم در یک دوره سکوت فرو بروم. تمام آدمهایی که ادعا میکنند، میتوانند یک فیلم اینطوری بازی کنند و مقابل این جریان در آن دولت بایستند، نمیتوانند این کار را انجام دهند. حالا اتفاقی که میافتد این است که شیشههای خانهی من را میشکنند، ماشین من را پنچر میکنند، تهدید میشوم و هزار اتفاق دیگر.»
این بازیگر سینما و تلویزیون در نهایت با گفتن این جمله به صحبت خود دربارهی این مساله پایان داد:
«من برای یک فیلم اکشن-پلیسی قرارداد بستم ولی در چیزی گیر کردم که نتوانستم از آن بیرون بیایم.»
رضا رشیدپور پس از این صحبتهای افشاری به او گفت: «شاید اگر از دید حرفهای نگاه کنیم، اگر از آن پروژه بیرون میآمدید باید به حرفهای بودن شما شک میشد.»