کد خبر: ۳۴۷۹۲
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۸۴ - ۲۱:۳۸

کارنامه‌ی سالِ2005 آمريکا در عراق

آفتاب‌‌نیوز : در سال ۲۰۰۵ افكار عمومیِ آمريكا بيش از گذشته نسبت به حضور نظامی در عراق انتقادآميز شد و محبوبيت جورج بوش در نظرخواهی‌ها تا ۳۶% پايين افتاد. تنها انتخاباتِ به نسبت موفقيت آميزِ پارلمانِ عراق (و همينطور انتخابات افغانستان) تاحدی در مردم ايجاد خوش‌بينی كرد، اما انتقاد به هيچ وجه كاهش نيافته و اكنون دولت آماده می‌شود كه سال آينده از تعداد نفراتِ ارتش‌اش در عراق بكاهد. مفسر روزنامه‌ی بانفوذِ «وال ستريت جورنال» می‌نويسد: «البته تهديدات عليه امنيت آمريكا در اين سال به هيچ وجه كم‌تر نشد و در سال آينده نيز وضع به همين منوال خواهد ماند.» مفسّر اين روزنامه اعتقاد دارد حضور آمريكا در عراق تاحدی جلوی موجِ فناتيزم و قشری‌گریِ اسلامی را گرفته اما برای برقراری صلحِ پايدار بايد دو كشور ديگر، يعنی ايران و سوريه، نيز به نحوی سرجای خودشان نشانده شوند. در دو مجلس كنگره‌ی آمريكا، نمايندگان حزب دموكرات بيش از پيش بدبينی شان را نسبت به نتايجِ حضورِ درازمدت در عراق ابراز كردند.

هم مدافعان و هم منتقدانِ اشغال عراق، در وهله‌ی نخست، از زاويه‌ی منافع آمريكا، به ويژه امنيت ملّی، به مسأله نگاه می‌كنند. آنها می‌پرسند سياستی كه زير عنوان «جنگ با ترور» (war on terror) پس از كشتار يازدهم سپتامبراز سوی كابينه‌ی بوش آغاز شد و ادامه پيدا كرد، طبق چه تعريفی يك «جنگ» محسوب می‌شود؟ ويژگی اين جنگ چيست و دشمن چه كسی است؟ افراد، سازمانها، يا دولت‌ها؟ معيارهای موفقيت يا شكست در چنين جنگی كدام‌اند؟ تا چه اندازه بايد هزينه پرداخت؟ چه تعداد كشته و زخمی و چند ميليارد دلار از ماليات مردم؟ آينده‌ی اين جنگ در سالها و دهه‌های آينده به كجا می‌انجامد؟ تأثير آن بر زيرساخت اقتصادی به ويژه اقتصاد نفت در سالهای آينده چه خواهد بود؟

منتقدان اشاره می‌كنند سياست يك جانبه‌گریِ كابينه‌ی بوش (unilateralism) و لحن و بيانِ پرخاشجو و تعرض‌آميز آن و اشغالِ عراق، نه تنها كمكی به امنيت نكرد بلكه آتشِ افراطی‌گریِ اسلامی را شعله‌ورتر ساخت و به لشكرِ دشمنان و بدخواهانِ آمريكا در منطقه افزود. سازمان «القاعده» از يك تشكيلات متمركزِ كوچك كه در يك منطقه‌ی جغرافيايیِ محدود حضور داشت، حالا تبديل شده به جنبشِ جهانیِ غير متمركزی با امكاناتِ تبليغیِ وسيع، كه مدام بخش‌های پراكنده‌ی خودش را در سراسر جهان بازتوليد می‌كند. اكنون عراق محل مناسبی شده است برای تعليماتِ چريكیِ اسلامِ راديكال و نيز محيط ايده آلی برای ترويج و تبليغ آن ايدئولوژی، به همراه تصاوير بی‌پايانی از رنج و تحقير مردمِ مسلمان برای رسانه‌های اسلامیِ منطقه. قدرت‌گيری شيعيانِ عراق، رژيم ايران را نيز پابرجاتر كرد.

مدافعانِ كابينه‌ی بوش عقيده دارند «جنگ با ترور» ثمر داده؛ يكی از مفسران نشريه‌ی «فارن افرز»، ارگانِ نظریِ ستادِ فكریِ «شورای روابط خارجی»، ياد آور می‌شود كه بخش مهمی از رهبری و كادرهای القاعده كشته شده‌اند و هزاران تن از سربازان آن نيز به اسارت درآمدند. رژيم طالبان ناكارا شد و جای‌اش يك مرحله‌ی انتقالیِ سياسی و يك دموكراسیِ جوان آمد كه ضمانت امنيتِ آن به تدريج به دست پيمانِ ناتو سپرده می‌شود. ديكتاتوری چون صدام پشت ميله‌های زندان است و رژيم‌های عربستان سعودی و پاكستان، كه پيش از يازدهم سپتامبرِ ۲۰۰۱ زمينِ بكرِ فناتيزم و تحجر اسلامی و پرورنده‌ی تروريست بودند با كمكِ سازمانهای امنيتیِ آمريكا، به ريشه‌كن كردنِ موفقيت‌آميزِ لانه‌های ترور و امكانِ زاد و ولدِ آن پرداخته‌اند.

به احتمال بسيار در سال آينده حضور نظامی آمريكا در عراق كاهش می‌يابد تا به تدريج در طول سه سالِ باقی مانده از رياست جمهوری بوش، از هزينه‌ها و تلفاتِ اين كشور آن اندازه كم شود كه شانس انتخابِ حزب جمهوری‌خواه در سال ۲۰۰۸ به مخاطره نيفتد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین