آفتابنیوز : وطن امروز نوشت:
«مطالباتی که نومحافظهکاران - که ائتلافی از الیگارشی و اصلاحطلبان است - تلاش کردند به جامعه تحمیل کنند، با هوشیاری اکثریت پس زده شد. در این فضای مجازی و خبری، از جریان روشنفکر تا رسانههای وهابی طرفدار داعش و بهائیت نیز از آنان حمایت میکردند.»
1- در تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی، 7 اسفند ایرانیان شاهد تجربه جدید و متفاوتی از گذشته بودند. برای نخستینبار در انتخابات مجلس شورای اسلامی مردم نامزدهایی را برای مجلس برگزیدند که در مجموع به جریان سیاسی منتقد دولت (اصولگرایان) تعلق دارند. اگر تاریخ گذشته را بنگریم درمییابیم که وقتی دولت چپ دهه 60 روی کار آمد مردم در انتخابات بعد مجالس سوم را با ترکیبی برگزیدند که همسو با دولت وقت بود. این اتفاق برای دولتهای بعد نیز رخ داد به طوری که مجالس چهارم و پنجم با دولت پنجم و ششم همسو بود؛ مجلس ششم با دولت هفتم و مجلس هشتم با دولت نهم. اما در انتخابات 7 اسفند براساس اخبار رسمی و موثق، اکثریتی که مردم برای مجلس برگزیدند به جریان منتقد دولت تعلق دارد. این تجربه جدید بسیار مهم و قابل تأمل است و بیتردید نقش مهمی در تحولات آینده سیاسی کشور برجا خواهد گذاشت. بهطوری که این جدید بودن میتواند در انتخابات بعدی به نحو دیگری رخ دهد! همانطور که وقتی مجالس هفتم و نهم متفاوت از دولت وقت شکل گرفت نتیجه انتخابات ریاستجمهوری بعد نیز گونه دیگری رقم خورد.
2- نومحافظهکاران - که ائتلافی از الیگارشی و اصلاحطلبان است - در یک سال گذشته بسیار به نتایج سیاسی و انتخاباتی «برجام» امیدوار بودند و گمان میکردند با برنامهریزی میتوانند آنچه را که خود برد سیاسی تلقی میکنند محلی برای جلب افکار عمومی و جذب جامعه به سوی خود قرار دهند. لذا با این تصور با تمام نیرو وارد عرصه انتخابات شدند تا مجلسی متشکل از همپیمانان الیگارشی و نومحافظهکاری را تشکیل دهند. آنها از تمام نمادها و نیروهای خود بهره بردند. از رسانههای خرد جدید مانند تلگرام و اینستاگرام گرفته تا رسانههای بینالمللی! همه را به استخدام گرفتند و معتقد بودند با این ائتلاف الیگارشیک، محال است شکست بخورند! اما نتیجه انتخابات سراسر کشور گونه دیگری رقم خورد. به گونهای که اکنون به جای مجلس ششم به چیزی شبیه مجلس پنجم میاندیشند. یعنی جریانی که آمده بود به پشتوانه گفتمان ساختارشکن و با کمک رسانههای سلطه جهانی مجلس ششم بسازد امروز به مجلس پنجم هم قانع است! روز شنبه پس از انتخابات این حس شکست به اندازهای بود که نومحافظهکاران حتی نمیتوانستند آن را پنهان و آثار آن را از چهره پاک کنند.
3- واقعیت این است که نومحافظهکاران همانند جریان دوم خرداد به جای آنکه در پی شناخت دقیق و محقق ساختن مطالبات مردم برآیند، دست به مطالبهسازی کاذب زدند. آنها تلاش کردند خواستههای خود را به عنوان خواستههای مردمی به آنان تحمیل کنند اما به هر حال هر خواستهای یک حس است که از واقعیت نشأت میگیرد. آن را که نمیتوان تغییر داد. زمانی که مطالبات اقتصادی جامعه درباره برخورد با فساد اقتصادی، مبارزه با تورم، چارهاندیشی برای بیکاری و بسیاری از مسائل عینی روی زمین مانده است و نومحافظهکاران به آن توجهی نداشته و ندارند چگونه میتوانند انتظار داشته باشند مردم به آنان اعتماد کنند؟ درست است که در جامعه طبقات مختلف با مطالبات مختلف زندگی میکنند و طبقه لاغر اشراف و مرفه نیز در میان آنها هست که مطالبات دیگری دارند اما چنانکه این انتخابات نیز نشان داد مساله اکثریت جامعه چیزی است که در گفتمان نومحافظهکاران نیست.
نومحافظهکاری ایدئولوژی و گفتمان اشرافیت و الیگارشی است که تلاش میکند با اجیر کردن سلبریتیها (چهرههای مشهور) و روشنفکران خریداریشده منافع الیگارشی را به عنوان منافع توده جا بزند! مطلبی که در یادداشت دیگری باید به آن پرداخت و در اینجا به آن اشاره میشود این است که جهان کالاییشده و پولزده امروز به قدری به ابتذال رسیده است که سلبریتیها و روشنفکران خریداریشده توسط الیگارشی میخواهند برای سرنوشت توده تعیین تکلیف کنند! درحالی که نسلهای پیشین آنان همسو با مردم و مستقل از الیگارشی بودند.
به هر طریق مطالباتی که نومحافظهکاران تلاش کردند از طریق این وابستگان به خود به جامعه تحمیل کنند با هوشیاری اکثریت پس زده شد. زیرا شناخت نیازهای واقعی از نیازهای کاذب دشوار نیست. به هر حال همه اینها موجب میشود آنها در آینده وزن سیاسی خود را در کشور بشناسند و اسیر فضای مجازی نشوند. در این فضای مجازی و خبری، از جریان روشنفکر تا رسانههای وهابی طرفدار داعش و بهائیت نیز از آنان حمایت میکردند.
اینهایی که وطن امروز نوشته جرم و خلاف قانون است. ایشان به انتخاب اکثریت مطلق تهرانی ها توهین کرده و حتما بایستی با این بی ادبی ها و خیره سری ها برخورد شود. اینها مبلغین آنارشیسم و ماکیاولیسم و البته سوپر پرروئیسم هستند.