آفتابنیوز : به گزارش خبرنگار «آفتاب» این روزنامه نگار و فعال سیاسی در اولین نشست از سلسله جلسات «چه باید کرد؟» که از سوی حوزه شمال تهران جبهه مشارکت ایران اسلامی برگزار می شود، به موضوع «نوسازی اصلاحات» پرداخت و افزود: پرسش از «چه باید کرد؟» تلاشی نظری برای دستیابی به یک استراتژی سیاسی است.
وی واژه استراتژی یا راهبرد را در عرصه سیاست به معنای «بسیج و سازماندهی نیروها و امکانات و تلاش برای تغییر شرایط در جهت مناسب برای رسیدن به هدف» تعریف کرد که از «تاکتیک» متمایز است.
وی اقدامات مرحله ای دستیابی به استراتژی را چنین برشمرد: «اول، ارایه تصویری از وضع موجود، به گونه ای که بسته به موضوع بخش هایی از آن برجسته تر شود. دوم، تعریف آرمان و سوم ترکیب این دو برای رسیدن به روش و راهکار.»
علوی تبار در ارایه تصویری از وضعیت موجود حکومت (State) در ایران، به سیر تحول آن در سال های پس از انقلاب اسلامی پرداخت. سیری که مرحله اول آن در سال های 57 تا 60 با دموکراسی ضعیف توام با هرج و مرج همراه بود. مرحله دوم آن در سال های 60 تا 67، حکومت کاریزماتیک (فرهمند) به همراه جنگ تمام عیار خارجی و یک سری شورش های داخلی شکل گرفت، تا به مرحله سوم آن در سال های پس از رحلت امام(ره) رسید.
وی این مرحله را دوره حذف جناح چپ سنتی از حکومت، فقدان کاریزما و شکل گیری الیگارشی دانست که تا دو سال مانده به پایان دوره دوم دولت هاشمی (سال 1374) ادامه داشت.
وی تصریح کرد: از آن پس تلاش برخی برای تبدیل اندک سالاری به یکه سالاری بود که البته با اشتباهی در محاسبه همراه بود. چرا که قرار بود در سال 76 خاتمی در انتخابات حضور یابد ولی رأی نیاورد که این طور نشد.
علوی تبار حاصل این اشتباه در محاسبه را شکل گیری حاکمیت دوگانه ای دانست که هشت سال طول کشید و منبع مشروعیت هر کدام از آنها و نوع نگاهشان به جامعه متفاوت بود.
وی انتخابات دور نهم ریاست جمهوری را پی گیری هدفی خواند که در دوم خرداد 76 ناکام مانده بود و گفت: «کسی باید رئیس جمهور می شد که حاکمیت را دوگانه نکند. حتی در بین کاندیداهای خودشان، همین که کسی از خودش حرف می زند یا نماینده طیفی مثل سنت گراها می شود، نباید انتخاب شود تا حتی به اقلیتی هم پاسخگو نباشند و هیچ شریکی در حکومت نباشد.»
این روزنامه نگار با بیان اینکه این شیوه منجر به افزایش سرعت در تصمیم گیری ها و انسجام در عمل می شود، اظهار داشت: اما عواقبی مثل کاهش پایه های مشروعیت حکومت هم در پی آن است.
وی در ادامه به بررسی وضعیت دولت جدید پرداخت و آن را متهم به مقابله با سه تقاضا کرد که عبارت بودند از: اول سرمایه داری مدرن (نوخاسته) که خواهان نوعی استقلال از حکومت و ضمنا مشارکت در تصمیم گیری ها بوده اند و حاضران در حکومت را هم نمایندگان خود نمی دانند.
علوی تبار دو تقاضای دیگر را متعلق به طبقه متوسط مدرن معرفی کرد و گفت: «در این طبقه دو گرایش وجود دارد. بخشی به دنبال مشارکت سیاسی و دموکراسی است و بخش دیگر مسأله اش کسب سبک زندگی متفاوت از سبک غالب است. اینها شاید جایی با هم یکی شوند ولی همیشه این طور نیست. مثلا ممکن است حکومتی بدون مانع تراشی برای سبک های مختلف زندگی، با دموکراسی و مشارکت سیاسی برخورد کند. اما دولت فعلی هر دوی این ها را رد می کند.»
وی شعارهای عدالت و امنیت دولت را در این راستا ارزیابی کرد و ادامه داد: عدالت خواهی شعاری است با هدف بسیج اقشار محروم علیه سرمایه داری نوخاسته و از سوی دیگر علیه گروهی که به سبک خوشگذارانی زندگی می کنند.»
وی تأکید دولت بر سربلندی در روابط خارجی و در خطر بودن امنیت کشور را با هدف سرکوب دموکراسی خواهی عنوان و خاطرنشان کرد: «باید دید نتیجه کار و کارکرد شعار چیست و چه کسی می خواهد از آن دفاع کند. ممکن است شعارهای زیبایی مثل عدالت و امنیت ملی در خدمت سرکوب باشد.»
عضو شورای سردبیری روزنامه توقیف شده صبح امروز سپس به تبیین جریانات محفلی و نظامی امنیتی پرداخت و تصریح کرد: «افراد و جریان های محفلی شباهت هایی با هم دارند، اما سازماندهی و ایدئولوژی مدون و اعلام شده ندارند و گاهی اوقات حتی رهبری و مواضع خود را پنهان می کنند.»
علوی تبار شیوه این جریان در سیاست خارجی را نیز «انجام معامله های بزرگ در پوشش شعارهای تندروانه» دانست و این مسأله را امکانی دانست که دولت قبلی فاقد آن بود.
بررسی وضعیت جنبش اجتماعی در ایران موضوع بعدی سخنرانی اولین سخنران نشست «چه باید کرد؟» بود.
وی ایران را دارای یک جنبش عام کلاسیک اجتماعی به نام جنبش دموکراسی خواهی دانست که در دل خود پویش های خاصی مثل پویش زنان، پویش های قومیتی، پویش تهیدستان و ... را دارد.
علوی تبار گفت: هر گاه این جنبش عام و آن پویش های خاص با هم یکی شوند، زلزله بزرگی در کل جامعه ما اتفاق می افتاد شبیه آنچه در دوم خرداد 76 حادث شد. اگرچه به مرور همراهی جنبش عام دموکراسی خواهی و پویش های خاص از دست رفت. وی در عین حال پیش بینی کرد که مجددا این حلقه ها با هم گره بخورند و هرم اجتماعی به جنبشی و حرکت در آید.
وی سپس با تقسیم بندی جبهه اصلاحات به دو دسته «طرفداران اصلاحات محافظه کارانه» و «طرفداران اصلاحات بنیادی»، تصریح کرد: اصلاحات محافظه کارانه به دنبال تغییر برخی افراد و خط مشی ها است، اما نمی خواهد وارد تغییر ساختار قدرت شود و اصلاحات را تا مرزی خاص می خواهد.»
وی اصلاحات بنیادی را در پی تغییر ساختار حقیقی و حتی حقوقی قدرت توصیف کرد و اظهار داشت که کندی جبهه اصلاحات هم ناشی از این تفاوت نظرها بود. در حال حاضر هم تفکیک بین این دو دسته ادامه دارد.
وی کسانی که بیشتر از اعتدال سخن می گویند را مصداق طرفداران اصلاحات محافظه کارانه خواند و آنگاه به بیان شواهد جدایی تدریجی در جناح مقابل اصلاحات پرداخت و گفت که به تدریج محافظه کاران از راست افراطی جدا می شوند.
وی با تأکید بر تفاوت های این دو جریان، روزنامه «رسالت» را سخنگوی راست سنتی و روزنامه «کیهان» را سخنگوی راست افراطی خواند و تصریح کرد: راست سنتی دنبال الیگارشی (اندک سالاری) است اما راست افراطی از حکومت توتالیتر (یکه سالار تمامت خواه) دفاع می کند.
علوی تبار با اشاره به اینکه طی سال های اخیر راست سنتی رهبری راست افراطی را پذیرفته است، اضافه کرد: «اما به مرور راست افراطی فکر کرد که چرا با آنها مصالحه کند، چرا آنها را چهره کند و این بار را به دنبال خود بکشد.»
وی تأکید کرد: قطار قدرت در ایران به هر ایستگاهی که می رسد عده ای را پیاده می کند و این بار نوبت راست سنتی است.
وی در ادامه به بیان ویژگی اجتماعی جدیدی در یاران پرداخت که از آن به «جابجایی دل مشغولیت ها» نام برد؛ یعنی «جایگزینی فردگرایی شدید به جای جمع گرایی شدید گذشت.»
وی با بیان این که «انتقام از گذشته به بهانه نقد، گاهی برای ارضای میل های نهانی و توجیه عقلانی برای فردگرایی است»، خاطرنشان کرد: «البته گاهی فردگرایی الزامی برای دموکراسی خواهی است ولی گاهی هم پوششی برای خودخواهی است. اما این بی تفاوتی دایمی نیست و دیر یا زود از این حضیض توجه به امر خصوصی خارج خواهیم شد.»
این پژوهشگر با اشاره به شکل نگرفتن طبقات اجتماعی در ایران علی رغم وجود طبقات اقتصادی به توصیف سه «جریان اجتماعی» در ایران پرداخت و گفت: «1- جریان فرادست که جریانی که از افراد صاحب ثروت و گاه دارای قدرت تشکیل شده و هدفش رشد در عرصه اقتصاد است. 2- جریان اجتماعی متوسط مدرن که خواسته اصلی اش مشارکت، دموکراسی و توسعه سیاسی است و 3- جریان فرودست که اقشار حاشیه ای و متوسط به پایین هستند و بیشتر در پی توزیع مجدد امکانات اقتصادی اند.»
علوی تبار تأکید کرد: «یک جریان سیاسی موفق در ایران اگر بخواهد کاری ملی کند، باید بتواند این 3 جریان را حداقل به صورت کوتاه مدت زیر یک چتر متحد کند. کاری مشکل که در ایران شدنی است.»
وی با اشاره به آمار اقتصادی کشور در سال های اخیر که نشان دهنده رابطه مستقیم بین رشد اقتصادی و توزیع برابرتر است، این همسویی را امتیازی ویژه برای ایران دانست و گفت که اگر بتوان این رابطه را به مردم ایران نشان داد، امکان این اتحاد وجود دارد.
علوی تبار سپس با تأکید بر اصلاحات بنیادی در ایران اظهار داشت: «اصلاحات محافظه کارانه در ایران جواب نخواهد داد و ما ناگزیر از اصلاحات بنیادی هستیم. اما این معنایش این نیست که طرفداران اصلاحات محافظه کارانه را از بین خود برانیم. هیچ کس را نباید از قطار اصلاحات پیاده کرد.»
وی همچنین در بخش پرسش و پاسخ با بیان اینکه صحبت از جبهه های سیاسی حرف غلطی نیست، اظهار داشت: «جبهه یعنی مجموعه ای از افراد و گروه ها که ضمن حفظ استقلال خودشان، ذیل یک استراتژی به توافق رسیده اند.»
وی نتیجه گرفت که اولا باید احزاب قوی داشت، ثانیا باید گفتگویی در مورد استراتژی صورت بگیرد و ثالثا ظرفیت مدیریت و رهبری این جبهه وجود داشته باشد. به همین دلیل در حال حاضر تقویت احزاب و سازمان هایی که در آینده از دل آنها جبهه های قدرتمند شکل بگیرد، مهم تر است.
وی در پاسخ به پرسشی که با ذکر شواهدی مثل دادن حق نظارت به مجمع تشخیص مصلحت نظام، به نقد دیدگاه علوی تبار در مورد حذف راست سنتی و یکه تازی راست افراطی پرداخته بود، خاطرنشان کرد: «بخشی از روحانیت سنتی قم که به طور سنتی پشت سر حاکمیت بود، درانتخابات اخیر مورد بی توجهی قرار گرفت و حتی به امام جمعه قم حمله ای صورت گرفت و این نشانه مهمی است.»
علوی تبار در خاتمه با بیان این که سیر حذف راست سنتی کند شده ولی حذف نشده است، تأکید کرد: یک نیروی سیاسی از پیش به نیروی دیگری اعلام نمی کند که قصد حذفش را دارد. اما زدن اطرافیان وی یا پرونده سازی برای نزدیکان او نشانه هایی بر رویکرد است.»