آفتابنیوز : سيدمحمد خاتمي با قدرداني از نظرات ارائه شده در اين نشست همانديشي، اين نظرات را در باز كردن افقي در زمينه گفتوگوي فرهنگها و تمدنها موثر دانست و اظهار اميدواري كرد كه بتوان از نظرات ارائه شده در برنامهريزيهاي آينده استفاده كرد.
وي با استناد به اظهارات حاضران درباره مشكلات موجود بر سر راه گفتوگوي تمدنها و تاكيد بر اينكه از اين مسائل غفلتي صورت نگرفته است، تصريح كرد: گفتوگوي تمدنها از لحاظ عنوان، حاشيهاي است بر ستيز تمدنها؛ همانطور كه از برخي شاگردان معتبر حضرتآيتالله بروجردي شنيدم ايشان معتقد بودند كه فقه شيعه حاشيهاي بر فقه اهل تسنن است و بدون فهم اين موضوع دربارهي فقه شيعه دچار اشكال ميشويم. چون قبل از آن فقه اهل تسنن شكل گرفته و بر اساس آن مباحث، فقه شيعي شكل گرفته است.
خاتمي با اشاره به طرح تئوري "ستيز تمدنها" چند سال قبل از رياست جمهوري وي در دنيا اظهار داشت: براي استفاده از اين فضا درست اين بود كه گفته شود، در مقابل ستيز تمدنها ميتواند گفتوگوي تمدنها مطرح باشد و اگر از آن فضا استفاده نميشد؛ شايد به اين صورت از گفتوگوي تمدنها استقبال نميشد، حال نيز بايد توجه داشته باشيم که اگر مراد از تمدنها، نظير تمدن اسلامي، يوناني، رومي و ... همان باشد که روزگاري در تاريخ محقق شده است، آنها امروز از ميان رفتهاند ولي از ياد نبريم که آثار و رگههاي فرهنگ متناسب با آن تمدنها امروز هم در جهان ما وجود دارد.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با اعتقاد بر اينكه انسان چيزي جز پرسش و نياز نيست؛ اظهار داشت: نميدانم در عالم به اين گستردگي چه موجوداتي با چه خصوصيات و نيازهايي وجود دارند، اما به هر حال ما در روي كره زمين زندگي ميكنيم و اجمالا ميفهيم كه پرسش و نياز فقط براي انسانها وجود دارد. نه اينكه موجودات ديگر چون حيوانات نيازي نداشته باشند؛ ولي از پيش و با ساز و كار نهاده شده درون آنها اين نيازها رفع شده و انسان است كه به نياز خود آگاهي دارد و با آگاهي و اراده بايد اين نياز را برآورد.
وي ادامه داد: اگر پرسش و نياز، ذات انسان است -كه چنين است - تمدن پاسخي به اين پرسش و نياز ميباشد؛ بنابراين بسته به نوع پرسش و نوع نياز و نوع پاسخي که به آنها داده ميشود، تمدنهاي مختلفي خواهيم داشت.
طراح ايده گفتوگوي تمدنها اظهار داشت: همچنين نسبت ميان فرهنگ و تمدن را اينگونه تبيين كردم كه شان سخت پاسخ به اين نيازها و پرسشها تمدن و شان نرم آنها فرهنگ است. مشكل اين است كه بخش سخت تمدنها از بين ميرود و بخش نرم تمدنها كه فرهنگ است ديرپاتر بوده و تا مدتها باقي ميماند.
خاتمي با بيان اينكه تمدن غرب امروز تبديل به تمدن غالب شده است، تصريح كرد: ما در دنياي امروز به شدت تحت تاثير تمدن غرب قرار گرفتهايم و بسياري از موارد را در زندگي و در روابط اجتماعيمان و بسياري از معيارهايي كه تمدن غرب براي روابط اجتماعي و حكومت پذيرفته را پذيرفتهايم. براي مثال مساله Nation- State مسالهاي است كه در دنيا فارغ از اينكه در عمل چه چيزي محقق شده، پذيرفته شده است. مشكل ما جدا شدن وضع زندگي عيني ماست كه متاثر از تمدن غرب است و باقيماندههاي ذهني كه متناسب با فرهنگ و تمدن پيشين است و ما غير غربيها بايد اين تضاد را حل كنيم.
رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با تاكيد بر اينكه بايد مشخص شود ما از كدام اسلام و فرهنگ صحبت ميكنيم، عنوان داشت: اينكه گفته ميشود كه كدام اسلام را نمايندگي ميكنيم اصلا به معناي نمايندگي از ملت- دولت يا يك قوم نيست بلكه بحث اين است كه آيا صدايي هست كه بتوانيم بگوييم اين صدا را در دنياي اسلام در مقابل صداي ديگري كه وجود دارد، ميشنويم و قبول داريم؟ اينكه چه كساني اين صدا را پذيرفته يا ميپذيرند و يا نحوه پايدار شدن اين صدا در متن جامعه اسلامي چه بايد باشد؟ حرف ديگري است.
سيدمحمد خاتمي با تشيبه فرو رفتن تمامي بحثهاي فلسفي، فقهي، حقوقي و تاريخي در حفرهي تاريك سياست، به حفرههاي تاريكي كه ميگويند در فضا هست و ستارگان و اجرام سماوي را به خود جذب ميكند، تصريح كرد: در دنياي امروز هم به خاطر بلند بودن صداي خشونتطلبان و هم طراحي و برنامهريزي محافل قدرت غربي براي بلند نشان دادن اين صدا، بايد نشان داد كه صداي ديگري هم در دنياي اسلام وجود دارد. فضا به گونهاي است كه مساله "اسلام و فوبيا" و بزرگ و خطرناک جلوه دادن صداي خشونتگرا در دنياي اسلام نياز بخشهايي از قدرت دنياست و غرب براي تامين نيازهاي مادي و اقتصادي خود اين ترس را ايجاد ميكند.
وي با انتقاد از اينكه موضوع "اسلام و سكولاريسم" و "اسلام و پلوراليسم" مطرح ميشود و با طرح اين سوال كه چرا نسبت ميان "دين و سكولاريسم" و "دين و پلوراليسم" بررسي نميشود؟ اظهار داشت: گويا همه اديان مشكل خود را با سكولاريسم و پلوراليسم حل كرده و اسلام نميتواند مشكل خود را حل كند. آيا واقعا مشكل ما همين است كه سكولاريسم و پلوراليسم را بپذيريم؟ آيا اساسا تعميم سكولاريسم و پلوراليسم به همه جهان يك نظر ضد علمي نيست؟ چرا كه سكولاريسم يك پديده اجتماعي تاريخي متعلق به يك تمدن است. آيا اين غربمحوري و غرب را ملاك حقانيت دانستن، حذف همهي دنيا و پذيرفتن معيارهاي تجربه شده در غرب نيست؟ و يا اينكه اين خود يكي از موانع تفاهم ملتها و انسانها نيست؟
وي در ادامه افزود: نادرستي تعميم اين معيارها به دنيا، بدين معنا نيست كه چون مدرنيته و سكولاريسم متعلق به فرهنگ غرب است، پس دنياي اسلام بايد در دوران 700 -800 سال گذشتهي خود بماند و مسلمانان و شرقيها كه فرهنگي از نوعي متفاوت از فرهنگ متناسب با تمدن امروز دارند؛ نبايد در درون خود تحول پديد آورند. متاسفانه ما بخشهايي از آن فرهنگ را گرفتهايم و بخشهايي از تمدن امروز را با آن تركيب كردهايم و اين موضوع براي ما آشفتگي فكري، عملي، سياسي، اخلاقي و ارزشي ايجاد كرده است.
خاتمي با تاكيد بر اينكه دنياي اسلام بايد نوعي تجدد را بپذيرد و ملاكها و معيارهاي تجدد را بشناسد، گفت: قطعا مقدار زيادي از اين معيارها و ملاكها، متناسب با آنچه در دنيا تجربه شده است، خواهد بود. سوال اين است كه اين تجدد اسلامي چيست؟ چه كسي بايد دربارهي آن بحث كند؟ در كجا بايد مورد بررسي قرار گيرد؟ و آيا صدايي هست كه اينها را بيان كند؟ اگر سكولاريسم را نميپذيرم - به دليل اينكه به لحاظ فلسفي و فرهنگي ريشه در تاريخ و تمدن خاص خود، يعني تمدن غربي دارد و اينجا ريشهي آن نيست و نميتوان بدون ريشه آن را در جايي پرورش داد- آيا اين به معني بازگشت به عقب و نفي هر چيز كه براي انسان مقدر شده از جمله تحول و تغيير است؟ آيا پرسشهاي انسان امروز همان پرسشهاي زمان گذشته است؟ آيا احياي تمدنهاي گذشته امكانپذير و درست است كه ما بگوييم ميخواهيم همان تمدني كه قرن چهارم هجري در دنياي اسلام تحقق پيدا كرده را محقق كنيم و دچار توهم شويم و اسلامي كردن جامعه را به معناي پياده كردن يا پايدار کردن جهان اسلام كه در گذشته و مربوط به زمان ديگر بوده است؛ معنا كنيم؟ اينها بحثهاي درون اسلامي است كه بايد پرورش داده شود.
طراح گفتوگوي تمدنها با اعتقاد بر اينكه امكان گفتوگو وجود دارد و بايد نحوهي آن و اينكه چهطور به هم نزديك شويم، بررسي شود، اظهار داشت: شايد بهترين جايي كه ميتواند اين بحث مطرح شود، همين موسسه در ايران و يا مركزي باشد كه در خارج از كشور تشكيل ميشود.
خاتمي با طرح اين سوال كه آيا براي اهل فكر بدون انگيزهي سياسي در دنيا دغدغهي مشتركي براي گفتوگو وجود دارد؟ تصريح كرد: ميتوان بسياري از امور مشترك را براي گفتوگو شناسايي كرد و از اين طريق به راهحلهاي مناسبي رسيد. از محيط زيست گرفته تا خشونت، جنگ، تروريسم و مسايل ديگر. البته در مسالهي حقوق بشر، مطلق كردن حقوق بشر غربي و اينكه بايد تكليف خود را روشن كنيم مطرح است كه به نظر ما دنيا هم بايد تكليفش را با حقوق بشر روشن كند ولي يك سلسله بديهيات در اين دنيا وجود دارد و براي نمونه هيچكس در دنيا حداقل از لحاظ لفظي نميپذيرد كه گرفتن اقرار با شكنجه مشروع است. اينها نمونه هايي از موضوعاتي است که ميتوان درباره آن کساني که از درون تمدنها و فرهنگهاي مختلف آمدهاند به توافق برسند. اما اينکه اين راه حلهاي توافق شده ضمانت اجرا در عمل هم داشته باشد مساله و مرحله بعدي است.
رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها تاكيد كرد: اگر قرار است يك موسسهي غيردولتي بتواند در اين زمينه منشا اثر باشد، معتقدم همين موسسه بينالمللي گفتوگوي تمدنها از جمله در خارج از كشور است که با حضور شخصيتهاي برجسته دنيا و امكان نفوذ اجمالي در ارگانها و سازمانهايي است كه بتوانند در دنيا منشا اثر باشند و الان زمينهاش فراهم است. چون دنيا هم از لحاظ فكري آمادهي اين مساله است و هم از لحاظ عملي امكانات بيشتري براي اين كار اختصاص داده خواهد شد. همچنين ميتوان از طريق سازمان ملل، يونسكو و سازمانهاي بينالمللي ديگر به توافقها و ساز و كارهايي رسيد كه اين توافقها منشا عملي و اجرايي پيدا كنند و حتي ميتوان با بسياري از دولتها تعامل داشت كه برنامههايي براي آموزش و گسترش اين مفاهيم داشته باشند. اينكه با گفتوگوي تمدنها دنيا بهشت ميشود خيال باطلي است اما راهي جز اين وجود ندارد و اگر قرار است از لحاظ تئوري و عملي به نتيجهاي برسيم، از طريق همين راه و با تشكيلاتي است كه جنبه بينالمللي خواهد داشت.
طراح ايده گفتوگوي تمدنها با تاكيد بر ضرورت پرهيز از زبان تئولوژيك كه در آن زبان، سلاح است و براي اثبات حقانيت يا دفاع از آن چيزي است که صاحب تئولوژي دارد، يا زبان مراودات بازرگاني و همچنين زبان مذاكرات و محاورات سياسي براي گفتوگو، عنوان كرد: زبان ديالوگ بايد زبان تعارف باشد.
خاتمي در ادامه اين پرسش را مطرح کرد: آيا ميتوانيم اين زبان را به آينهاي تبديل كنيم كه هم ديگري خود را در درون آن ببيند و هم ما در آينهي زبان ديگري و گفتوگوي با ديگري خود را و نقاط مشترك را بيابيم؟ و بررسي كنيم كه آيا راهحلي براي رسيدن به نقاط اختلاف و راهحلهاي جديدي براي رسيدن به تفاهم وجود دارد؟
وي افزود: در ديالوگ نبايد كار را از نقاط اختلافي آغاز كرد؛ بهخصوص در آن بخش ديالوگ كه ناظر به عمل است. بلكه ديالوگ بايد از نقاط اشتراك آغاز شود و بعد بکوشيم تا به راهکارهايي برسيم كه ضمانت اجرايي داشته باشد.
خاتمي به عنوان مثال به مسالهي محيط زيست، كه مسالهي بحراني و مهم دنياي امروز است، اشاره كرد و گفت: ميتوان از ديدگاه فرهنگها و اديان مختلف، به جستوجوي راهکار و تفاهم براي يافتن راهحل پرداخت. هرچند دولتها هم اين كارها را دنبال ميكنند، ولي در مباحث اختلافي و بر سر منافع اقتصادي و سياسي همهي معيارها را كنار ميگذارند، اما فرهنگها با مشكلات کمتري ميتوانند با هم به تفاهم برسند.
رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با تاكيد بر ضرورت ايجاد زمينهي گفتوگو به تجربهي بنياد كوربر آلمان اشاره كرد - كه سالانه دهها دانشمند، متفكر و شخصيت علمي، فرهنگي و سياسي را براي گفتوگو بدون تعيين موضوع دعوت ميكند و از نتيجهي اين صحبتها مطالب خوبي استخراج ميشود - و افزود: همين كه عدهاي گفتوگو و تبادل نظر كنند مفيد است و ميتوان موضوعيابي كرد و از اين منظر به يافتن راهحلهاي مشترك رسيد. معتقدم كه ميتوان در اين زمينه كار كرد و اكنون زمينه به لحاظ جهاني و افكار عمومي مساعد است.
خاتمي با بيان اينكه كارهاي خوبي در هشت سال گذشته در زمينه گفتوگوي تمدنها انجام شده است، تاكيد كرد: كار از صفر شروع نميشود و كارهاي ارزندهاي انجام شده كه درحرکتهاي آينده از آنها بهره خواهيم گرفت.
در اين نشست چند تن از صاحبنظران به ارائهي ديدگاههاي خود درباره گفتوگوي فرهنگها و تمدنها پرداخته و پيشنهادات خود را دربارهي نحوهي رويكرد مطلوب؛ فرصتها و تهديدهاي پيش روي فعاليت موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها ارائه دادند.
صاحبنظران در اين نشست، بر مواردي چون؛ محوريت ايران در بحث گفتوگوي تمدنها، ضرورت بررسي علل رشد و تداوم بنيادگرايي ديني، مشخص شدن هويت گفتوگو كنندگان و برابري قدرت هويتها در فرآيند گفتوگو، استفاده از فضاي مجازي براي پيشبرد گفتوگوي تمدنها، ابهامزدايي از ايدهي گفتوگوي تمدنها، توجه بيشتر به گفتوگو در عرصهي داخلي، تبيين ارتباط گفتوگوي تمدنها و اصلاحات، تبيين تفاوت موضوعي و ماهوي گفتوگوي تمدنها و ستيز تمدنها، گفتوگو از سكوي اديان و مذاهب و نزديك كردن روشنفكران از همين طريق تاكيد كردند. همچنين گزارشي از سفر خاتمي به اسپانيا نيز در اين همانديشي ارائه شد.
نخستين همانديشي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها، آبانماه در تهران برگزار شد.