کد خبر: ۳۵۷۸۹۹
تاریخ انتشار : ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۰

زاها حدید؛ از بغداد تا درخشش در 6 گوشه جهان+تصاویر

« تو منبع الهام من بودی، تا همیشه بابت مرگ تو متاسف و غصه‌دار خواهم بود.» این تنها یکی از هزاران نوشته‌ای است که با هشتگ «زها حدید» در شبکه های اجتماعی منتشر شده است؛ معماری که از بسیاری جهات منحصر به فرد و الهام‌بخش بود و از چند روز قبل به دلیل مننژیت در بیمارستان بستری شده بود، او شب گذشته بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.
آفتاب‌‌نیوز :
«زاها حدید» را دایره‌المعارف‌ها "برتانیایی عراقی" و رسانه‌های عرب‌زبان، "عراقی بریتانیایی" معرفی می‌کنند، او در زمان حکومت پادشاهی در بغداد به دنیا آمده بود؛ جایی که پدرش در آن رییس حزب دموکرات ملی و مادرش هنرمندی مورد توجه بود.

عجیب نیست که چنین خانواده‌ای فرزندش را خیلی زود از درگیری‌های یک کشور جهان سومی خارج کند. زها تحصیلات ابتدایی را در انگلستان و سوییس پشت سر گذاشت و بعد راهی دانشگاه آمریکایی بیروت شد تا "ریاضیات محض" بخواند، اما در 22 سالگی تصمیم گرفت مسیرش را عوض کند، به انگلستان برگشت و معماری را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. خودش در این مورد گفته است: « من در عراق بزرگ شده‌ام، در زمانی که دوران ساخت یک ملت بود، پدر من به آینده بهتر برای عراق اعتقاد داشت و به همین دلیل به یک گروه بیروتی پیوست که پایه حزب دموکراتیک ملی عراق را گذاشت. ایده تغییر، لیبرالیسم، آزادی و تغییرات اجتماعی او برای من بسیار مهم بود. وقتی که شش سالم بود، یکی از دوستان پدرم که معمار بود و برای عمویم خانه‌ای در موصل می‌ساخت به خانه ما آمد با مدل‌ها و نقشه‌هایش، این موضوع واقعا من را تحت تاثیر قرار داد.»

امکان ادامه تحصیل در مدرسه معماری انجمن معماری بریتانیا، که یکی از مشهورترین مدارس معماری در جهان است و به عنوان پیشتاز در کشف عرصه‌های نو معماری و پژوهش در این زمینه شناخته می‌شود به زها فرصت داد تا با بهترین استادان معماری که در دسترس بودند تماس پیدا کند، "رام کولهاس"، "الیا زنگلیس" و "برنارد تسومی"، این جا از استادان او بودند. در همین دوران او فرصت پیدا کرد تا برای دو تن از استادانش، کولهاس و زنگلیس کار کند؛ مسیری که راه او را به دفتر معماری "متروپلیتن ندرلند" باز کرد و باعث شد به عنوان دستیار استادش کولهاس با "پیتر ریک" آشنا شود؛ معماری که حدید معتقد بود به او انرژی فراوانی برای کار داد و او را تشویق کرد که راهش را با جدیت دنبال کند. در پایان دهه 20 سالگی او توانست نخستین کارهایش را در لندن اجرایی کند.

در مورد این دوره از زندگی‌اش می‌گوید: « لندن در آن زمان غمناک بود، در دهه 60 تنها ساعت‌های محدودی برق داشتیم.» در این زمان او و گروهی دیگر از معماران در مورد چهره لندن در آینده تحقیق می‌کردند که سال‌ها بعد در جریان پروژه‌هایی برای آماده‌کردن شهر برای المپیک اجرایی شد.

از اواسط ده 30 زندگی‌اش، زها حدید تدریس در دانشگاه‌ها را هم شروع کرد، «مدرسه فارغ‌التحصیلان طراحی هاروارد»، « مدرسه معماری دانشگاه الینویز شیکاگو»، « دانشگاه هنرهای زیبای هامبورگ»، «مدرسه معماری نولتن دانشگاه اوهایو»، مستر استودیو در « دانشگاه کلمبیا»، « دانشگاه هنر وین» و خیلی جاهای دیگر.

جایزه‌های معماری که در طول عمرش گرفت شاید بیشتر از دانشگاه‌هایی که در آن‌ها درس داد به شهرت او کمک کرده باشد، تعدادشان از 20 تا بیشتر است و تقریبا شامل جایزه‌هایی در تمام کشورهای مهم شش گوشه دنیا می‌شود، او عضو افتخاری آکادمی هنر و ادب آمریکا بود، در 2005 او اولین زن و اولین مسلمانی بود که جایزه معماری بنیاد "پریتزکر" را برد که مهم‌ترین جایزه معماری جهان است و از آن به عنوان نوبل معماری یاد می‌شود.

در 2008 به عنوان شصت و نهمین زن قدرتمند جهان، در فهرست 100 زن قدرتمند جهان که توسط مجله فوربس منتشر می‌شود جا گرفت. زها حدید برای خیلی ها الگو بود، هم کارهایش در معماری که با هندسه نا اقلیدوسی طراحی شده بود، و هم خودش به عنوان یک زن در عرصه مردسالار معماری؛ به عنوان زنی از خاورمیانه در میان زنان قدرتمند جهان، و به عنوان هنرمندی که اگر چه در جهان سوم به ثمر ننشسته بود، حداقل در یک کشور جهان سوم به دنیا آمده بود.

او که در تمام زندگی‌اش ازدواج نکرد، برای خیلی از معمارها و فمینست‌ها نقش یک مدل مطرح و مورد قبول را داشت، در میان بازدیدکننده‌های سایت شخصی اش، اولین رتبه به مصری‌ها رسیده است، بعد از آمریکا و انگلستان، چهارمین رتبه بازدیدکننده‌های این سایت متعلق به ایرانی‌هاست. او علاوه بر طراحی ساختمان، پارک و موزه و استادیوم‌های بزرگ برای رقابت‌های مهم بین‌المللی، دستی هم در طراحی مد داشت و کالکشن کفش‌هایش نظر خیلی‌ها را به خود جلب کرده بود.

در مورد کارهای معمارانه و طراحی‌های او مقاله‌های زیادی چه در سطح دانشگاهی و چه در سطح عمومی نوشته شده است که به نقش «زن بودن» در دنیای معماری و طراحی و تاثیر آن بر این عرصه‌ها پرداخته است. خودش در مصاحبه‌ای که سال 2012 با گاردین انجام داد، گفته است: «عرصه معماری در حالی تغییر است، در حال حاضر نیمی از دانشجویان معماری در تمام جهان زن هستند، من هم زن، و هم عرب هستم، وقتی در عراق بودم با زنان معمار زیادی رو به رو شده‌ام، اما به هر حال نمی‌توانید تصور کنید که به خاطر عرب‌بودن و بعد از آن به خاطر زن‌بودن، با چه چیزهایی رو به رو شده‌ام، وقتی عرب‌بودنم را قبول می کنند، زن‌بودن مساله می‌شود و وقتی زن‌بودن را قبول می‌کنند، عرب‌بودن تبدیل به معضل می‌شود. اما به هر حال، به عنوان یک زن در معماری نیاز به اعتماد نفس دارید، علاوه بر این گاهی زن‌ها فکر می‌کنند که مجبور هستند همه کارها را خودشان انجام دهند، هم معمار باشند و هم در خانه کار کنند، به بچه‌ها برسند و کارهای خانه را انجام دهند، می‌خواهم بگویم که واقعا این طور نیست، می‌توانید به دیگران اعتماد کنید، بخشی از کارها را به دیگران بسپارید. باید خیلی زود یاد بگیرید که شما نمی‌توانید همه کارها را خودتان انجام دهید. برای من کار گروهی بسیار مهم است. »

او درباره تجربه معماری‌اش هم نوشته است: «معماری تماما در مورد خوب‌بودن است؛ فضاهایی که باعث شود مردم حس خوبی داشته باشند؛ چه مدرسه، چه محل کار و چه جایی که در آن زندگی می‌کنند، من به تمام پروژه‌هایی که طراحی کرده‌ام افتخار می‌کنم. این همیشه لذت‌بخش است که ببینی چیزی که طراحی کرده‌ای به واقعیت تبدیل شده است؛ اما آن چیزی که واقعا من را هیجان‌زده می‌کند این است که فرقی نمی‌کند یک چیز را چند بار طراحی و دوباره از اول شروع کرده باشی، همیشه دقایقی هست که کاملا غیرمنتظره است. در هر کار جدیدی من به دنبال آن حس واقعی ماجراجویی هستم؛ یک تجربه واقعا منحصر به فرد.»

با تمام این‌ها حدید با انتقادهایی هم رو به رو بود؛ عده‌ای کارهای او را بازتولید دیکتاتوری در معماری می‌دانستند، بعضی‌ها هم به او به خاطر طراحی یک استادیوم برای بازی‌های جام جهانی در قطر انتقاد وارد کرده و گفته‌اند که او به موضوع مرگ کارگران مهاجری که در پروژه‌های ساختمانی برای آماده‌کردن قطر برای میزبانی رقابت‌های جام جهانی کار می‌کنند بی‌توجه بوده است. حدید انتقادها در مورد بی‌توجهی‌اش به مرگ کاگران در قطر را رد کرده است، او از یک رسانه آمریکایی که او را متهم کرده بود به این مساله بی‌توجه است، شکایت کرد و در مصاحبه‌ای که با بی بی سی انجام داد در این مورد گفت: « آنچه من می‌دانم این است که کارگرانی که در پروژه استادیوم الوکره ( که توسط حدید طراحی شده بود) کار می‌کنند تا به حال به خاطر شرایط کاری جان خودشان را از دست نداده‌اند، اما به هر حال من نمی‌توانم در مورد تمام پروژه‌ها در تمام دنیا اظهار نظر کنم.»

او همچنین در پاسخ به «نیویورک ریویو اف بوکس» که اولین بار او را به نادیده گرفتن اخلاق به دلیل همکاری با قطر برای پروژه‌های جام جهانی متهم کرد، گفت: « من در مورد شرایط کارگران نگران هستم، اما در مورد مرگ‌ها در عراق هم نگران هستم، با این وجود، چه کاری از من ساخته است؟ من این موضوع را سبک نمی‌گیرم اما به هر حال این مشکل حکومت‌هاست . به عنوان یک معمار چه کاری از من بر می‌آید؟ من در این موارد قدرتی ندارم، علاوه بر این، این مشکلی است که در تمام دنیا وجود دارد.»

گفته می‌شود که خانم حدید در همکاری با یک معمار دیگر "پاتریک شوماخر"، طراحی هتلی در تهران را به عهده داشته است، همچنین او در سال 91 برنده رقایت برای طراحی فاز دوم پروژه برج میلاد تهران شد که شامل ساختمان یک هتل و یک مرکز تجاری بود؛ اما این پروژه با درگیری‌های بعدی و اعتراض شورای شهر به اغما رفت و خبری از اجرایی شدن آن نسیت.

او روز پنج‌شنبه درگذشت، اجرایی شدن پروژه‌هایش در تهران را ندید، همین طور چند پروژه نیمه‌تمام دیگرش را، اما به هر حال او باعث شد دنیا برای ما کمی زیباتر شود با باقی‌گذاشتن امضایش در خمش‌ها و خطوط راست ساختمان‌هایش، با شکستن طلسم حضور زنان در میان بهترین معماران جهان، با استفاده از معماری در طراحی مد و زیورآلات؛ همان طور که مصاحبه‌اش با گاردین تاکید کرده بود: «به عنوان یک زن، من دوست دارم همه چیز زیبا باشد، نه اینکه تنها ساختمان‌های زیبا طراحی کنم.»

نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
نمونه‌ای از کارهای زاها حدید
طراحی فاز دوم برج میلاد توسط زاها حدید که اجرایی نشد
طراحی فاز دوم برج میلاد توسط زاها حدید که اجرایی نشد
منبع: ایسنا
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین