آفتابنیوز : روزنامه ایران ادامه داد: رسول نوری کارگر 38 ساله که تاکنون دوبار کیف پر از پول و جواهرات و اسناد را به صاحبشان بازگردانده است در گفتوگو با «ایران» ماجرای پیدا کردن کیفها و همچنین صاحبان آنها را تشریح کرد.
وی با اشاره به اینکه از 10 سال قبل در شهرداری کوهسار مشغول به کار شده است، گفت: پدرم کارگر کوره آجرپزی بود و همیشه به ما تأکید میکرد که کسب روزی حلال بسیار سخت است. از اینکه پدرم با تلاش زیاد و کار کردن در کنار آتش زندگی را اداره میکرد به او افتخار میکردیم. بعد از خدمت سربازی از آنجا که شغلی نداشتم به محلی که کارگران فصلی جمع میشدند میرفتم و به عنوان کارگر ساختمانی کار میکردم.
نوری افزود: یکی از روزها وقتی منتظر کار بودیم شهردار وقت کوهسار به میان ما آمد و پیشنهاد کار داد. بلافاصله پذیرفتم و از آن روز به بعد در مجموعه فضای سبز شهرداری کوهسار مشغول به کار شدم. از همان روز نخست با خود عهد کردم که باید یک کارگر امانتدار باشم و چیزی را که پدرم همیشه به من تأکید میکرد اجرا کنم. روزهایی که مشغول به کار شدم پسر دومم به دنیا آمد 13 سال قبل از آن پسر اولم به دنیا آمده بود. زندگی را در خانه پدریام آغاز کردیم و سالها است که هر روز صبح زود از نظرآباد به کوهسار میآیم و مشغول به کار میشوم.
وی ادامه داد: دو سال قبل در پارک شهربازی کوهسار وقتی مشغول کوتاه کردن چمن بودم چشمم به کیف زنانهای که زیر یکی از صندلیهای پارک قرار داشت افتاد. چند دقیقهای منتظر ماندم ولی کسی سراغ کیف نیامد. وقتی در آن را باز کردم متوجه شدم مقدار زیادی طلا و پول و یک گوشی تلفن همراه داخل آن است. دو کیلو طلا و جواهر و بیش از 30 میلیون تومان پول و تراول چک داخل کیف بود. در آن لحظه به هیچ چیزی جز پیدا کردن صاحب کیف فکر نکردم. میدانستم او نگران است و بهطور حتم این همه سرمایه زندگیاش بوده که ناغافل آن را گم کرده است. موضوع را به مسئول خدمات اطلاع دادم و با بررسی شماره تلفنهایی که داخل گوشی موبایل بود صاحب کیف را پیدا کردیم. این زن به همراه همسرش به شهرداری آمدند و وقتی کیف را تحویل گرفت از شدت خوشحالی اشک میریخت. آنها چند دسته اسکناس را به طرفم گرفتند و از من خواستند هرچه قدر که دوست دارم بردارم اما قبول نکردم. من برای پول این کار را نکرده بودم و گفتم پاداشم را از خدا میگیرم. آن زن با اصرار زیاد مبلغ دو میلیون تومان پول داخل پاکتی گذاشت و به من داد. وقتی این پول را گرفتم آن را به دو خانوادهای که فرزند بیمار داشتند و نیازمند پول بودند بخشیدم.
این کارگر امانتدار درباره کیف دومی که پیدا کرده و آن را به صاحبش بازگردانده بود گفت: چندی قبل من و تعدادی از همکارانم از سوی شهرداری برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) به قم رفتیم. در اتوبوس که نشسته بودم متوجه یک کیف دستی شدم که زیر صندلی افتاده بود با پرس و جویی که از راننده کردم متوجه شدم کیف برای یکی از مسافرانی است که به احتمال زیاد روز قبل سوار این اتوبوس شده بود. موضوع را به کسی نگفتم و از همان روز تلاش کردم تا صاحب کیف را پیدا کنم. بعد از زیارت وقتی به خانه بازگشتم کیف را بازکردم. مقدار زیادی دلار و اسناد داخل آن بود. تنها نشانهای که میتوانست به من برای یافتن صاحبش کمک کند بیمه نامه خودرو و همچنین عکس صاحب کیف بود. همسرم هم برای پیدا کردن صاحب کیف به من کمک کرد و هر روز وقتی به خانه باز میگشتم شروع به تلفن زدن میکردیم تا بتوانیم ردی از صاحب کیف پیدا کنیم.
وی ادامه داد: از آنجا که این اتوبوس از میدان آزادی مسافر سوار کرده بود احتمال دادم صاحب کیف در میدان آزادی تهران در جستوجوی گمشدهاش باشد. به همین دلیل به تهران آمدم و چند اطلاعیه در دیوار ترمینال اتوبوسرانی و همچنین اطراف میدان آزادی نصب کردم. در این مدت نیز چند نفری با من تماس گرفتند اما مشخصاتی که میگفتند با کیف گمشده مطابقت نداشت. سرانجام بعد از گذشت یک ماه از طریق بیمهنامه ماشین شماره تماس صاحب کیف را پیدا کردم. با او تماس گرفتم و با او در میدان آزادی قرار گذاشتم. با توجه به عکسی که در کیف بود او را براحتی پیدا کردم و کیف را تحویلش دادم. از خوشحالی مرا در آغوش کشید. میگفت یک ماه آرام و قرار نداشته است و تصور نمیکرده کسی حاضر شود این همه پول و مدارک و اسناد را به او بازگرداند. همه پولهای داخل کیف را جلوی من گرفت و گفت هرچه قدر دوست داری بردار. با وجود اصرارهای او قبول نکردم و گفتم من برای رضای خدا این کار را انجام دادم و هیچگاه به مژدگانی و گرفتن پول فکر نکردهام.
رسول نوری در ادامه با بیان اینکه افتخار خدمت در بارگاه امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) را داشته است و این خدمت را بهترین پاداش زندگیاش میداند، گفت: سال گذشته از سوی شهرداری برای خدمت به زائران حسینی به مدت سه ماه در نجف و کربلا بودیم و به آنها خدمترسانی میکردیم. برای اینکه بتوانم خدمت بیشتری به زائران امام حسین(ع) بکنم 13 روز در خدمت جانبازان قطع نخاعی بودم و آنها را به زیارت میبردم و در همهجا آنها را همراهی میکردم.
وی با تاکید بر اینکه هیچگاه تسلیم وسوسههای شیطانی نمیشود، اظهار کرد: وقتی کیفهای پول را پیدا کردم با خود گفتم پول مردم برای مردم است و به خود اجازه ندادم که یک لحظه به برداشتن این پولها فکر کنم. مهمترین داشته و سرمایه زندگی ام را داشتن خانواده سالم میدانم و همیشه سعی کرده ام به فرزندانم درستکاری بیاموزم. من امانتداری را در کلاسی که معلمان آنها پدر و مادرم بودن آموختم و خوشحالم که توانستهام بهخوبی از این امتحانها سربلند بیرون بیایم.
بر اساس این گزارش، شهرداری کوهسار از این کارگر امانتدار قدردانی کرده است.