آفتابنیوز : اعتماد در سرمقاله خود آورده است:کافی است کمی از مجادلات سیاسی فاصله بگیریم تا عمق شکاف و ناهمسازی برخی نیروهای سیاسی را با منافع ملی کشور به وضوح ببینیم.
نيروهاي سياسي درباره امور داخلي رقابت ميكنند ولي هيچگاه مسائلي را كه در حوزه منافع ملي است، وارد مجادلات سياسي گروهي و حزبي خود نميكنند. اگر قرار بود كه گروههاي ديگر هم اين شيوه را برگزينند، معلوم نبود كه آيا امروز از جامعه ما چيزي باقي ميماند يا خير؟ واكنش برخي تندروهاي مخالف دولت نسبت به اظهارات اخير رييس بانك مركزي درباره عدم انجام تعهدات طرف مقابل به ويژه ايالات متحده، مصداق روشن اين نوع خودزنيهاي ملي است. در سيره امام علي آمده است كه روزي مشاهده ميكند فردي به مخالفت بيمحابا و غيرمنطقي با ديگري پرداخته است. ايشان اين مخالفت را چنين توصيف ميكند كه؛ كار او در مخالفت با فرد ديگر مثل كسي است كه بخواهد يك دشمن خود را كه پشت خودش قرار دارد بكشد، لذا با شمشير به شكم خود ميزند تا پس از بيرون آمدن از پشت خودش آن فرد ديگر را زخمي كرده و بكشد (قريب به مضمون). اكنون مخالفت تندروهاي داخلي با دولت و برجام از اين نوع است. حاضرند براي زدن برجام و دولت، گلوله را بر شكم خود شليك كنند، تا از پشت خودشان بيرون رود و بلكه، دولت را زخمي كند!!
مشكل كجاست؟ به دليل فقدان نهادهاي حزبي سياسي قدرتمند در داخل كشور و پراكندگي نيروها و نيز فقدان رقابت سياسي و غلبه ستيز سياسي بر كنشهاي جاري در عرصه سياست.
دولت ايران به ويژه وزارت امور خارجه از اتخاذ مواضعي كه ميان موضوعات داخلي و خارجي موازنه برقرار كند، عاجز است. براي فهم ماجرا اجازه دهيد مثالي زده شود. فرض كنيد كه يك گروه براي خريدن جنسي با خارجيها وارد گفتوگو و معامله شوند. طبيعي است براي پايين آوردن قيمت بر ايرادات جنس مقابل تاكيد و حتي آن را برجسته و بزرگنمايي كنند؛ حتي ميتوان مشكلات احتمالي يا غيرواقعي را هم مطرح كرد تا جنس را ارزانتر خريد. اگر جنس خريداري شد، آيا يكي از ما ميتواند به استناد ادعاهاي طرح شده هنگام مذاكرات و از طرف خريدار ايراني، اين خريد را ناموجه معرفي كند؟ روشن است كه اين كار صحيح نيست. ما بايد بتوانيم ميان مواضعي كه در برابر ديگران ميگيريم با مواضع واقعي ميان خودمان تمايز قايل شويم. اين كاري است كه ديگران هم ميكنند. اگر قرار باشد كه ايران به مقامات غربي و امريكا فشار آورد كه تعهدات خود را بهتر انجام دهند، به ناچار بايد به گونهاي سخن بگويد كه آنان را در موقعيت ضعف قرار دهد، نه آنكه از ترس نيروهاي داخلي بگويد خيلي ممنون كه كارها خوب پيش ميرود! در واقع اگر چنين كند از ترس نيروي داخلي بايد مطابق ميل خارجيها سخن گفت تا مبادا رقباي داخلي بهرهبرداري كنند!! از سوي ديگر مخالفتها با دولت در جهت اجراي برجام يا حتي فشار آوردن به دولت نيز بد نيست، مشروط بر اينكه جهت استيفاي هرچه بيشتر حق ايران باشد، نه اينكه لبه تيز حملات به سمت داخل تغيير كند و ماجرا به كلي عوض شود. در زمان مذاكرات نيز مقام ارشد كشور برخي اظهار مخالفتها را ميكردند كه به وضوح معلوم بود براي تقويت گروه مذاكرهكننده جهت كسب امتيازات بيشتر است نه آنكه قصد تضعيف گروه مذاكرهكننده در ميان باشد. اينكه برخي نيروهاي داخلي از اظهارات رييس بانك مركزي در ديدار با طرف مقابل اظهار خوشحالي و پيروزي ميكنند، در بهترين حالت ناشي از ناآگاهي آنان نسبت به موقعيت زمان و مكاني گوينده اين سخنان و ماهيت مخاطب و شنونده آن است. از سوي ديگر موضوعي كه از جانب تندروهاي داخلي مورد توجه قرار نگرفته اين است كه مساله مورد اعتراض آقاي سيف در اصل نقل و انتقال حوالههاي دلاري ايران بوده است كه اصولا ربطي به تحريمهاي اخير نداشته و پيش از آن برقرار شده بود و رييس بانك مركزي سعي كرده از اين طريق و با استناد به آنچه روح برجام است اين مشكل كهنهتر را نيز حل كند. فارغ از اين نكات و اين مساله كه چنين حدي از ستيزهجويي سياسي در موضوعات كلان و مرتبط با منافع ملي كشور، عوارض شديدي براي منافع مردم و كشور دارد، يك نكته مثبت از اين برخوردها ميتوان استنتاج كرد و آن اينكه حكومت ميتواند اين حد از اعتراضات و حتي تخريبها را در موضوعاتي مهم تحمل كند و دچار مشكل حادي نشود. نه تنها اين موضوع سطح تحمل ساختار را در برابر انتقادات حتي تخريبي بالا خواهد برد، بلكه جامعه نيز خود را با چنين سطحي از مخالفتها انطباق خواهد داد و پس از اين نميتوان با طرح هرگونه اعتراض ولو كوچك و به بهانههاي گوناگون مخالفت كرد و مانع از طرح آنها شد. نكته ديگر هم اين است كه برخي از مخالفان تندرو دولت به ظاهر در وضع بسيار بد و بغرنجي قرار گرفتهاند كه تا اين حد غيرمنطقي و غيرمسوولانه به تخريب منافع ملي كشور اقدام ميكنند. بايد نتيجه گرفت كه ديگر براي آنان هيچ چيزي باقي نمانده است. هيچ!!