آفتابنیوز : کامبیز نوروزی در پاسخ به پرسشی دربارهی لزوم انتشار اخبار حوادث و به ویژه برجستهنمایی آن توسط رسانهها با در نظر گرفتن ویژگی تحلیل گفت: متاسفانه در گزارشها و اخباری که از حادثه قتل ستایش منتشر شده است، هیچکدام از رسانهها قواعد دقیق و حرفهای روزنامهنگاری در حوزه حوادثنگاری را مورد توجه قرار ندادهاند و باز هم متاسفانه در اخبار این نوع جنایات، هیچگونه قدرتی از تجزیه و تحلیل رسانهها و مطبوعات مشاهده نمیشود.
نوروزی در گفتوگو با ایسنا، درباره ویژگیهای اخبار حوادث یادآور شد: اخبار حوادث به مجموعه وقایع و اخباری گفته میشود که معمولا یا محصول ارتکاب جرایم عمدی است یا هم محصول جرایم غیرعمدی؛ اما بیشترین حجم اخبار حوادث مربوط به وقایع مجرمانه است، از قبیل تجاوز قتل، کلاهبرداری، ارتشاء و مانند اینها.
وی ادامه داد: معمولا جرم قتل عمد جزو مهمترین اخبار حوادث محسوب میشود و برخلاف چیزی که در ظاهر امر میبینیم، حوادثنویسی سختترین و پیچیدهترین بخش روزنامهنگاری است و صفحه حوادث دشوارترین و مهمترین صفحه مطبوعات تلقی میشود، علاوه بر اینها پرخوانندهترین صفحه روزنامهها صفحه حوادث هستند.
این مدرس حقوق ارتباطات این نکته را حائز اهمیت دانست که معمولا نوع مواجههای که افراد با صفحهی حوادث دارند، ناشی از آن میتواند باشد که همه افراد میتوانند خودشان سوژهی خبر حوادثی باشند؛ به همین دلیل کنجکاوی روی اخبار حوادث بیشتر است.
وی دربارهی شرایط و ویژگیهای روزنامهنگار بودن در حوزه حوادث مطرح کرد: برای حوادثنویسی یک روزنامهنگار باید علاوه بر اینکه روزنامهنگار است، از حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، جرمشناسی و حقوق هم آگاهی داشته باشد؛ چرا که حوادثنویسی در این خلاصه نمیشود که یک روزنامهنگار صرفا خبری مرتبط با آن حادثه همچون قتل، اسیدپاشی و غیره را منتقل کند. این نوع خبررسانی سادهترین شکل انتقال خبر است.
او سپس تاکید کرد: باید دقت شود حادثه و گزارشهای حادثهای قابلیت تحلیل داشته باشند و بتوانند به مخاطب اطلاعات فراتر از یک خبر ساده را بدهند. اخبار حوادث باید ویژگیهایی داشته باشند که مخاطب از آن به عنوان تجزیه و تحلیل اولیه استفاده کند.
این حقوقدان سپس با تاکید بر اینکه گزارشهای حوادث نباید هدفشان تحریک احساسات باشد، یادآور شد: در روزنامهنگاری حوادث نباید تمرکز اصلی بر روی تحریک احساسات و عواطف شکل بگیرد؛ این اتفاق منجر به این میشود که از عمق حادثه فاصله بگیریم؛ چرا که احساسات قدرت تحلیل و شناخت را از بین میبرد یا حداقل کاهش میدهد. به ویژه در اخبار حوادث که همیشه یک نفر بزهکار یا متهم به ارتکاب جرم است و معمولا در انتشار اخبار حادثهای احساسات به نفع قربانی جرم تحریک میشود. در این صورت ما با خطر قلیان احساسهای کینهتوزانه و انتقام جویانه در جامعه روبهرو میشویم که این حس برای جامعه خطرناک است.
او با اشاره به اخباری که درباره قتل فجیع ستایش قریشی در رسانهها و مطبوعات منتشر شد، گفت: متاسفانه در گزارشها و اخباری که از این حادثه منتشر شده است، اغلب رسانهها قواعد دقیق و حرفهای روزنامهنگاری در حوزه حوادثنگاری را مورد توجه قرار ندادهاند؛ در حالی که در حوادثنگاری باید سعی شود که حداقل اطلاعاتی که برای تجزیه و تحلیل حادثه مناسب است عرضه شود که متاسفانه در اخبار این نوع جنایات تجزیه و تحلیل رسانهها و مطبوعات مشاهده نشد.
او سپس تحلیل یک حادثه را منوط به دریافت میزان اطلاعات لازم عنوان کرد و گفت: اگر قرار است یک حادثه تحلیل شود، این تحلیل باید محدود به سطح میزان اطلاعاتی که در اختیار است، شکل بگیرد. در قتل ستایش اظهارنظرها و گزارشهایی که میبینیم مستند به هیچگونه اطلاعاتی نیست و هم از نظر اخلاق حرفهای و هم از لحاظ قواعد حاکم بر متدولوژی جامعهشناسی، حقوقی و ... کاملا غلط است.
نوروزی در ادامه گفتوگوی خود دربارهی انتشار گزارشهایی از حوادث پیشآمده درباره قتل ستایش قریشی مطرح کرد: روزنامهنگار مجاز نیست پیش از تحقیقات لازم یک متهم را در حد جنایتکار نمایش دهد. حتی در دستگاه قضایی هم پیش از پایان مراحل تحقیقات و محاکمه و صدور رأی قطعی، متهم را به عنوان یک مجرم تلقی نمیکنند. این اقدام یک اقدام غیرانسانی است؛ چراکه روزنامهنگار مجاز نیست تنها به قاضی برود و احساسات و عواطف عمومی را تحریک کند. حتی گاهی اوقات وضعیت برعکس میشود و مداخله احساسی روزنامهنگار، جنگ را مقلوبه میکند و این اشتباه به دلیل عدم رعایت اصول روزنامهنگاری حرفهای است. در حالی که قانون به قربانی اجازه میدهد که از حق خود دفاع کند و مجرم را به سزای عملش برساند.
او سپس در همین زمینه تاکید کرد: این شیوه حوادثنویسی که مبتنی بر احساسات است، خطرات زیانباری از جمله نتایج معکوس در جامعه به بار میآورد.
این مدرس حقوق ارتباطات در ادامه گفت: نکاتی در اخبار مربوط به قتل ستایش برایم شگفتانگیز بود و آن اینکه نویسندگان یا روزنامهنگاران این حادثه، قتل این کودک را به ملیت افغانی او نسبت دادهاند؛ در حالی که هنوز هیچ اطلاعاتی از وضعیت شخص یا انگیزههای متهم حادثه وجود ندارد، عجیب است که عدهای این حادثه را به چنین موضوعی نسبت میدهند. این روش از نظر روزنامهنگاری بسیار غیرمسئولانه است که بدون داشتن هرگونه اطلاعات چنین حوادثی را این گونه تحلیل کنند. این اتفاق از مصادیق برجسته کردن ناروا و غیرانسانی است؛ چنین تحلیلهایی غیرمسئولانه تلقی میشوند.
او در همین زمینه با اشاره به عقبگرد تلویزیون در مسائل مهم اجتماعی با تأکید بر واکنش منفعلانه این رسانه بیان کرد: نمیدانم به چه دلیل یک رسانهی مهم به این میزان از مسائل روز جامعه کشور دور است و کمترین توجهی به ویژگیهای کاری یک رسانه به عنوان تلویزیون ندارد و عملا در این موضوعات نقشی ایفا نمیکند؛ در صورتی که نقش تلویزیون بسیار حائز اهمیت است.
نوروزی همچنین در ادامهی گفتوگو با ایسنا حادثهی اخیر قتل کودک شش ساله را در عین حال که بسیار دردناک و غیرانسانی خواند آن را حادثهای که بینظیر و استثنایی بوده ندانست و گفت: همانگونه که مخالف این هستم که نباید با انتشار نکردن اخبار حوادث از یکسری واقعیتها چشمپوشی کرد، مخالف این هم هستم که یک حادثه بیش از ظرفیت واقعیاش بزرگ جلوه کند؛ چرا که هر حادثهای ظرفیت مخصوص خود را دارد. بنا بر اخباری که منتشر شد متهم این حادثه هم نوجوان 17 ساله است و در حال حاضر نیز در سطح رسانهها هیچ اطلاعی از نحوه ارتکاب جرم و انگیزههای متهم در اختیار نیست. طبیعتا انگیزه او هر چیزی که باشد رافع مسئولیت او نیست اما تحلیل یا واکنش کارشناسی و مدنی نسبت به این حادثه حائز اهمیت است که با کمال تأسف در گزارشاتی که تاکنون در این مورد پرداخته شده است این اصل رعایت نشده است.
این مدرس حقوق ارتباطات تأکید کرد: برای آنکه در رسانهها و جامعه واکنش مدنی داشته باشیم و این حادثه را از نظر جامعهشناسی و حقوقی تجزیه و تحلیل کنیم، نیازمند اطلاعات مهم هستیم.
نوروزی در بخش دیگری از گفتوگوی خود وضعیت روزنامهنگاری حوادث در کشورمان را این گونه عنوان کرد: روزنامهنگاری حوادث سختترین و حساسترین حوزه روزنامهنگاری است اما با بررسی اجمالی بر صفحات حوادث روزنامهها بر صفحات حوادث نشریات متوجه میشویم که بسیار ضعیف هستند و از معیارهای حوادثنویسی حرفهای فاصله زیادی دارند.
او تأکید کرد: متأسفانه روزنامهنگاری حوادث ما بیشتر به روزنامهنگاری زرد نزدیک است تا حرفهای. بسیاری از روزنامهنگاران در این حوزه به شاخصههای روزنامهنگاری زرد نزدیک هستند که هدف اصلی آنها تحریک احساسات محض است و تمام اهداف خود را تحتالشعاع این هدف قرار میدهند.
این حقوقدان همچنین درباره اطلاعاتی که در قتل ستایش قریشی از رسانهها منتشر شده است، مطرح کرد: رسانهها از کمترین اطلاعات بیشترین حجم مطالب را تولید کردهاند؛ در حالی که اطلاعاتی که از این حادثه وجود دارد بیش از 20، 30 کلمه نیست و حجم مطالبی که تولید شده است قابل مقایسه با این حجم اطلاعات نیست.
او استنتاجهای غیرحرفهای را یکی از عوامل ناشی از ضعف رسانهای حوادثنویسی دانست و گفت: در انتشار گزارشهای قتل ستایش قریشی حتی رسانههای خیلی مدعی خارج از کشور هم مرتکب چنین شیوههایی در روزنامهنگاری شدند و با این اطلاعات ناچیز، غیرحرفهای عمل کردند.
نوروزی سپس گفت: اگرچه هیچ چیزی موجب این نمیشود که رنج بیپایان پدر و مادر قربانی که یک دختر شش ساله است، به پایان برسد، اما برخورد قانون با مرتکب این جنایت میتواند به عنوان یک اقدام قانونی در ترمیم اجتماعی این جنایت موثر باشد. حتی رسانهها هم چنین شیوهای را میتوانند پیش بگیرند و با این نگاه قلم بزنند و توجه کنند که این همدردی نباید منتهی به بروز خصلتهای انتقامجویانه و کینهتوزانه شود. کسانی که این حادثه را بدون داشتن هر نوع اطلاعاتی به موضوع ایرانی افغانی وصل میکنند، حرفهای نیستند، بلکه آنها دردنگار هستند نه روزنامهنگار.
کامبیز نوروزی در پایان این گفتوگو درباره این حادثهی رخ داده که در آن، قربانی یک دختر بچه شش ساله است، بیان کرد: به عنوان یک انسان با خانواده محترم ستایش ابراز همدردی میکنم و یقین دارم که این خانواده رنجدیده درد بیپایانی را با خود حمل میکنند. مسلما انتظار همگان این است که قانون به شکل عادلانه با این واقعه برخورد کند.