آفتابنیوز : فوتبال مدتهاست که ورزش مردم است و هواداران زیادی در سراسر جهان دارد. توجه رسانهها و مردم به این رشته ورزشی باعث شده است تا ورزشکاران آن نیز علاوه بر اینکه در تیررس عموم قرار میگیرند از شرایط مالی خوبی نیز برخوردار باشند ولی پیشینه همین بازیکنان فوتبال حقایق جالبی را نشان میدهد که خیلی از آنها در کودکی با چه شرایط سختی بزرگ شدند و از هدفشان که فوتبالیست شدن بود دست نکشیدند و توانستند داستانهای خواندنی از زندگیشان برای علاقهمندان به فوتبال خلق کنند و اکنون علاوه بر اینکه فوتبالیست بزرگی هستند با پول هم بازی میکنند.
به گزارش روزنامه سان، معمولا وقتی نام ستاره های فوتبال را می شنویم تصویر خانه های مجلل،ماشین های گران قیمت و هتل های لوکس در ذهن ما نقش می بندد.
ممکن است در اکثر موارد اینگونه باشد اما همیشه اینگونه نبوده بخصوص در دوران کودکی و پیش از ستاره شدن برخی ستاره های فوتبالی بوده اند که فقر و محرومیت درد آوری را تجربه کرده اند. امروز برعکس توجه همیشگی ما که به دنبال جستجوی پردرآمد ترین ستاره های فوتبال جهان هستیم با فقیر ترین ستاره های فوتبال دنیا آشنا می شویم.
7 فوتبالیستی که در زیر با آنها آشنا میشویم از شرایط خیلی سختی رنج میبردند ولی توانستند نامشان را به عنوان فوتبالیستهای بزرگ بر سر زبان بیندازند.
1- ریوالدو: او در زاغههای شهر رسیفه برزیل به دنیا آمد. این اسطوره برزیلی به دلیل سوء تغذیه شدید در دوران کودکی چندین دندان خود را از دست داد و پاهایش نیز هنگام راه رفتن میلنگد. او اکنون دندان مصنوعی در دهان دارد. پدرش وقتی که او تنها 15 سال داشت از دنیا رفت و او با دورهگردی توانست هزینه خانوادهاش را بدهد و فوتبالش را ادامه دهد. او بزرگ شد و توانست قهرمانی در جام جهانی و لیگ قهرمانان را کسب کند. دیگو مارادونا به او لقب برونکا داده است که به معنای احساس درونی عصبانیت و ناعدالتی در فرد است.
2- خوان رومن ریکلمه: یکی از تکنیکیترین هافبکهای تاریخ فوتبال آرژانتین که در شرایط بسیار سختی بزرگ شد. یک روستای خرابه در حومه بوینس آیرس در نزدیک سن فرناندو جایی که خشونت و اقدامات غیر اخلاقی بر زندگی مردم این شهر سایه افکنده است. شرایط مالی آنها به قدری وخیم بود که خانواده ریکلمه به خلافکاران معروفی در آن شهر تبدیل شدند و حتی ریکلمه را مجبور کردند که در یک سری از بازیها که از قبل تبانی شده و نتیجه آن از قبل معلوم بود بازی کند.
3- رونالدینیو: بازیکن همیشه خندان برزیلی نیز همیشه در زندگی شرایط خوبی که در زمین فوتبال داشت نداشته است. یکی از تکنیکیترین بازیکنان جهان در حومه پورتو آلگره به دنیا آمد. بعد از حمله قلبی و درگذشت پدر او، زندگی او دچار تغییر و تحول شد ولی این تنها تکنیک رونالدینیو بود که باعث شد خانواده او از نابودی کامل نجات یابد. او در گرمیو توانست قرارداد حرفهای امضا کند و خانوادهاش را از بحران نجات دهد و در نهایت به بازیکن بزرگی تبدیل شود که همه میدانیم.
4- لوئیس سوارس: وقتی او خیلی کودک بود خانوادهاش را ترک کرد تا با پرسه زدن در کوچه و خیابانها بتواند بدهیهای خانواده و پدر از دست رفتهاش را بدهد. او معمولا با توپ در خیابانها دیده شد و در نهایت توانست تکنیک فوتبالی خودش را بالا ببرد و به بازیکن بزرگی تبدیل شود. هرچند شرایط اخلاقی او به خوبی نشان میدهد که او در چه شرایطی بزرگ شده است.
5- ریاض محرز: این بازیکن الجزایری که به تازگی بهترین بازیکن لیگ برتر انگلیس شد و به اولین آفریقایی تبدیل شد که به این عنوان رسیده شرایط خانوادگی سختی را تجربه کرد. خشونت خانوادگی باعث شد تا موضوع گروگانگیری نیز روبهرو شود ولی توانست به تنها وصیت پدرش که تبدیل شدن به بازیکن بزرگی برای فوتبال بود عمل کند. احمد محرز با وجود تمام گرفتاریها و جیب خالی به پسرش کمک کرد تا به بازیکن بزرگی تبدیل شود. او البته زنده نیست که موفقیت پسرش را ببیند.
6- سیدو براهینو: پدرش را در جنگ داخلی بوروندی از دست داد و به عنوان یک مهاجر به انگلیس آمد تا فوتبالش را در این کشور ادامه دهد. به تانزانیا برگشت ولی در آنجا نتوانست به فوتبالیست بزرگی تبدیل شود ولی در نهایت همراه مادرش در انگلیس آنقدر تلاش کرد و در آکادمیهای مختلف شانسش را امتحان کرد تا توانست به تیم ملی کشورش برسد و به مهاجم موفقی نیز تبدیل شود.
7- کارلوس توس: شاید سختترین شرایط زندگی را در بین همه اینها کارلوس توس داشته باشد. او در یک تصادف رانندگی جان سالم به در برد و هنوز آثار آن تصادف بر سر و صورتش پیداست. او سپس در یک نزاع خیابانی در فورت آپاچی دندانهایش را از دست داد. بزرگ شدن در منطقهای که خشونت و قاچاق مواد مخدر در آن حرف اول را میزد، باعث شده بود همه انتظار داشته باشند توس نیز روزی یک خلافکار شود اما در خطرناکترین نقطه کره زمین به فوتبالیست بزرگی تبدیل شد. او یک بار در این باره گفت وقتی چراغها خاموش بود و از پنجره بیرون را نگاه میکردید، چیزهایی را در خیابان میدیدید که هر کس را میترساند. حتی بعد از چند ساعت جرات نمیکردید به خیابان بروید ولی من آنجا بزرگ شدم.
منبع: ایسنا