آفتابنیوز : دستکم وقتی در موتورهای جستجو عنوان معلم فداکار را بنویسید به فهرست بلند بالایی دست پیدا میکنید از آنهایی که کارشان تدریس زندگی بوده است. به مناسبت امروز، روز معلم، در این گزارش فقط به تعداد محدودی از آنها اشاره می کنیم.
علی بهادری نمونهای از معلمان فداکاری است که با اهدای نیمی از کبد خود به شاگردش علاوه بر سواد خواندن و نوشتن سواد انسانیت را نیز به او آموخت.
این معلم فداکار زمانی که متوجه افت تحصیلی و تغییر وضعیت جسمانی شاگردش میشود او را به بیمارستان منتقل میکند و متوجه میشود علیرضا دچار تحلیل شدید کبد شده و باید در لیست انتظار قرار بگیرد به همین دلیل تصمیمی میگیرد که نتیجه آن منجر به اهدای نیمی از کبدش میشود. در حال حاضر این معلم و شاگرد هر سال دو بار برای معاینه و بررسی بیشتر سلامتی کبدشان به پزشک مراجعه میکنند.
معلمی که سرپرست 54 دانش آموز شد
همیشه کمک به دیگران در ساخت مدرسه، مرکز درمانی و یا خرید کیف و کفش برای نیازمندان خلاصه نمیشود، افرادی هستند که با جیب خالی بیشترین کمک را به نیازمندان میکنند و «ثریا مطهری»، معلم فداکار و دلسوز روستای بیجار گروس از توابع استان کردستان نمونهای از خیرین بزرگ است.
او 54 دانشآموز بیجاری را که سخت درگیر بیماری بوده اما خانوادههای آنها به دلیل فقر مالی قادر به درمان نیستند، تحت پوشش قرار داده و از خیرین برای درمان آنها کمک میگیرد و در حال حاضر بسیاری از دانش آموزان این مدرسه تحت درمان قرار گرفتهاند و برای ادامه تحصیل در کلاس حضور پیدا کردهاند.
آقا معلم جانش را فدای دانشآموز کرد
28 مهر سال 93 روزی است که «کاظم صفرزاده» معلم خرمآبادی نوع دیگری از فداکاری را رقم زد. در این روز باران شدیدی آغاز به بارش کرد طوری که آب رودخانه شور آباد لحظه به لحظه بالا می رفت و شرایط جوی نامساعد میشد طوری که رفت و آمد وسیله نقلیه و هرگونه ترددی به علت بارش مسدود شده بود؛ در این میان یکی از دانش آموزان خوابگاه دبیرستان امام جعفر صادق(ع) دچار مشکل می شود و نیاز به پزشک پیدا میکند.
کاظم صفرزاده با مشاهده این صحنه به کمک دو دانش آموز دیگر او را به نزدیکترین مرکز درمانی منتقل میکنند اما به دلیل نبود امکانات کافی تصمیم میگیرد دانش آموز بیمار را به بیمارستانی با امکانات بیشتر منتقل کند.
اما بارش شدید باران، مسدود شدن راهها و طغیان آب رودخانه آینده دیگری را برای آنها رقم می زند . آب رودخانه به قدری افزایش یافته بود که اتومبیل آقای معلم را می بلعد و آنها در رودخانه غرق میشوند و متاسفانه همه آنها جان خود را از دست میدهند. جسد سه دانش آموز فردای آن روز توسط نیروهای امدادی هلال احمر پیدا میشود اما تا دو هفته از پیکر آقای معلم خبری نمیشود و امدادگران پس از جستوجوهای طولانی پیکرش را پیدا میکنند.
شجاعت خانم معلم ماندگار شد
شاید اخبار مربوط به غرق شدن یک نفر در رودخانه و نجاتش توسط یک شناگر بارها به گوش رسیده باشد اما نجات جان دانش آموز غرق شده توسط معلمی که شنا کردن را نمیداند خبری است که همه را تنها به یاد «فاطمه مولوی» میاندازد.
دانشآموزان یکی از مدارس ابتدایی روستای شهرستان نهاوند برای برگزاری اردوی سالانه خود به همراه معلمان و رئیس مدرسه به سراب گاماسیاب نهاوند میروند که آتنا زرینی یکی از دختران پایه دوم ابتدایی که برای شستن دستهایش به کنار رودخانه گاماسیاب میرود دچار حادثه شده و به داخل رودخانه سقوط میکند. فاطمه مولوی معلم فداکار این دانشآموز ناگهان متوجه فریاد زدن وی در رودخانه میشود و با وجود آنکه میدانست ممکن است حتی جان خود را از دست بدهد اما منصرف نمیشود و برای نجات جان دختر خود را به داخل رودخانه گاماسیاب پرتاب میکند و اول جان کودک و سپس خودش را از آب نجات میدهد.
کلاس درس در منزل خانم معلم
غیبت از مدرسه به دلیل بیماری برای هر دانشآموزی یک خاطره تکراری و یا بهانهای برای شیطنتهای کودکانه بوده اما معلمانی هستند که با وجود بیماری سخت در کلاس حاضر شدند تا تعلیم و تربیت خدشهدار نشود و یا معلمانی که با داشتن ناراحتی کلاس را به خانه آوردهاند.
«هاجر مفیدی» نمونهای دیگر از یک معلم فداکار است. این معلم 29 ساله در سه ماه پایانی سال تحصیلی به دلیل شکستگی پا از تدریس باز ماند، اما از آنجا که نمیخواست دانش آموزانش را تنها بگذارد و شاهد افت تحصیلی آنها باشد با وجود تمام سختیهایی که داشت منزلش را به کلاس درس تبدیل کرد و با نهایت فداکاری دانش آموزان را همراهی کرد تا در امتحانات آخر سال با موفقیت ظاهر شوند.
معلمی که مرهم درد شد
معلم فداکار یزدی «علیرضا هادی نژاد» فداکاری را از جنس دیگری تجربه کرده است. هادی نژاد در دبستان توحید در روستای دولاب خضرآباد که با خانهاش ۶۵ کیلومتر فاصله دارد به آموزش کودکان میپردازد. او تنها پرسنل این مدرسه دورافتاده است.
یکی از شاگردان این کلاس دچار معلولیت جسمانی بود برای همین باید هر روز به کمک پدر یا مادرش به مدرسه می آمد. یک روز وقتی آقای معلم از پنجره کلاس مشقتهای مادر ابوالفصل را می بیند که به سختی او را به کمک ویلچر به مدرسه میآورد تصمیم می گیرد هر روز خودش شاگردش را به مدرسه بیاورد و ظهرها نیز به خانه ببرد. این معلم فداکار تمام امور شخصی، آموزشی، پرورشی و بهداشتی دانشآموز معلولش حتی بردن او از خانه به کلاس درس و دیگر امور او در مدرسه را نیز بر عهده میگیرد.
فداکاری آخرین درس آقا معلم بود
فداکاری «حمیدرضا گنگوزهای» و « عبدالرئوف شهنوازی» نمونهای از ایثار و از خودگذشتگی معلمان بود. این دو معلم زمانی به هنگام وزش گردباد متوجه میشوند دیوار مجاور مدرسه که سه دانشآموز در جوار آن قرار گرفتهاند به دلیل بارشهای چند روزه باران در حال فرو ریختن است. آنها بلافاصله اقدام به نجات دانش آموزان میکنند که متاسفانه دیوار بر سر آنها آوار میشود و حمیدرضا گنگوزهای جان خود را از دست میدهد.
به گزارش آنا، مرور فداکاری این معلمان تاکیدی بر این موضوع میشود که اغلب شخصیت افراد در دوران کودکی شکل میگیرد و رفتار معلم و عملکرد مسئولان مدرسه میتواند در بهبود روند آن تاثیر بسزایی داشته باشد که فداکاری و ایثار معلم میتواند علاوه بر سواد خواندن و نوشتن سواد ایثار را نیز به انسان بیاموزد، همانطور که رفتارهای نامناسب برخی از اولیای مدرسه نیز میتواند موجب سرخوردگی و حتی ترک تحصیل دانش آموزان شود.