آفتابنیوز : انتشار خبر قرارداد فروش «آب سنگين» ايران به آمريكا كه ذيل تعهدات برجام به امضا رسيد، در كانون خبرهايي نشست كه مناسبات تهران- واشنگتن را بعد از حل چالش هستهاي به صورت ويژهاي رصد ميكند.
به گزارش آفتاب، اين توافق فارغ از آنكه نشان دهنده پايان يافتن يك چالش دامنه دار هستهاي و به رسميت شناختن جايگاه جديد ايران در باشگاه هستهاي جهان است، مؤيد اين نكته بود كه بهرهگيري از ابزار ديپلماسي تا چهاندازه در مسير تحقق منافع ملي اهميت دارد.
با سخنگوي سازمان انرژي اتمي درباره جزئيات اين قرارداد گفتوگو كرديم. بهروز كمالوندي فروش مازاد آب سنگين ايران به امريكا را در حاليكه مقامهاي امريكايي درصدد متوقف كردن فعاليت «رآكتور اراك» بودند، واجد اهميت سياسي و ارزش تاريخي بالايي توصيف كرد. مشروح اين گفتوگو از نظر ميگذرد.
درباره جزئيات توافق اخير ميان ايران و امريكا توضيح دهيد؛ توافقي كه بر مبناي آن ايران 32 تن آب سنگين مازاد خود را به امريكا فروخته و به نوبه خود نخستين همكاري تهران و واشنگتن در چارچوب برجام را رقم زده است.
اين توافق در حالي ميان ايران و امريكا به امضا رسيده است كه مصرف آب سنگين جديد رآكتور اراك تا 5 سال آينده تنها 65 تن است و براي تأمين نيازهاي اضطراري در شرايط خاص، 65 تن مازاد بر اين مقدار نيز كنار گذاشته شده است و مابقي آن به كشورهاي متقاضي فروخته ميشود.
جمع اين دو 130 تن ميشود كه ما خيلي بيشتر از اين 130 تن و چيزي در حدود 200تن در اختيار داشتيم. بنابراين با در نظر گرفتن ملاحظات برجام كه تعيين ميكند ايران مازاد يكصد و سي تن آب سنگين توليدي خود را به بازارهاي بينالمللي عرضه ميكند براي فروش آن اقدام كرديم. اين در حالي است كه با توجه به حساسيت و استراتژيك بودن آب سنگين و در نظر گرفتن مسائل امنيتي و تعهدات بينالمللي نميتوان اين ماده را به هر كشور يا هر جايي صادر كرد و ما بر اساس قوانين تجاري و بينالمللي در اين حوزه به فروش اين مواد اقدام كرديم. طبيعتاً به همين دليل وارد مذاكره با كشورهاي مختلف دنيا شديم امريكاييها علاقهمندي خوبي نشان دادند البته همه ملاحظات حقوقي و مالي بررسي شده است تا مطمئن شويم اين كشور بازار تجاري قابل اعتمادي است.
براي ما بازار امريكا يك هدف بود اينكه ما محصول يك كارخانهاي را كه آنها بنا داشتند تعطيل كنند به خود همان كشور ارسال كنيم به لحاظ سياسي و ماندگاري در تاريخ ارزش بالايي دارد به همين دليل با آنها وارد مذاكره شديم و چندين دور مذاكرات فشرده صورت گرفت و به قراردادي در وين بين يكي از شركتهاي وابسته به سازمان انرژي اتمي كشورمان با مؤسسه «UT-Battelle» از امريكا منتهي شد.اين شركت به نمايندگي از طرف مؤسسه اوكريچ طرف قرارداد شركت ايراني است.
اوكريچ يك مؤسسه تحقيقاتي است كه هم براي مصرف خود و هم براي ديگر شركتهاي امريكايي نياز به آب سنگين دارد واين توافق از طريق اين مؤسسه صورت گرفت. به اين ترتيب با قراردادي كه ميان ايران و امريكا به امضا رسيده است تكليف 32 تن از مازاد آب سنگين ما مشخص شده است و بقيه هم بايد بتدريج در بازارهاي جهاني فروخته شود.
اين توافق ميتواند سبب دستيابي ما به بازار بهتر صادراتي و قابل اتكا باشد. نبايد فراموش كرد كه امريكا به تنهايي 90درصد از بازار جهاني غيرهسته اي(يعني حوزه تحقيقاتي و داروسازي) اين ماده را در اختيار دارد بنابر اين براي ما بازار امريكا يك بازار هدف عمده محسوب ميشود.
رايزني براي دستيابي به اين توافق از طريق چه كانال ها و مجاري صورت گرفته است؟ از طريق سازمان انرژي اتمي بوده يا از طريق كانالهاي سياسي؟
موضوع از طريق شركتهاي وابسته به سازمان انرژي اتمي به عنوان يك بحث جدي تجاري دنبال ميشد البته ملاحظات سياسي هم با در نظر گرفتن موانعي كه ممكن بود به دليل همين مسائل سياسي به وجود آيد مورد توجه بود طبيعتاً پيگيري اين موضوع با هماهنگي وزارت خارجه بوده است كه در ماههاي گذشته اين موضوع را دنبال كرده و فضا را مهياي اجراي چنين قراردادي كرده است.
برخي از منتقدان دولت با انتقاد از رقم اين قرارداد مدعياند كه ايران آب سنگين را بسيار پايين تر از قيمت جهاني به فروش رسانده است و در واقع ارزان فروشي كرده است... نظر شما در اين رابطه چيست؟
قيمت آب سنگين به شرايطي مانند نوع آب سنگين و شرايط توليد آن و نيز برخي متغيرهاي ديگر بخصوص ميزان و مقدار آن بستگي دارد بسته به عوامل ياد شده ميتواند حتي تا چند برابر افزايش يابد به اين دليل نبايد در موضوع قيمت بدون ملاحظات بازار و كارشناسي اظهارنظر كرد.ما درباره قيمت، مذاكرات بسيار مفصلي با امريكاييها داشتيم و حتي يك دور مذاكراتمان بلا نتيجه باقي ماند و دو طرف ميز مذاكره را ترك كردند. خواسته ما اين بود كه قيمت پرداختي امريكا حتماً با قيمت روز و متناسب با قيمت آب سنگيني كه اين كشور از كشورهاي مختلف بخصوص محصولي كه از كانادا وارد ميكند،متناسب باشد. بنابراين اطمينان يافتيم كه قيمت فروش ما به امريكا عادلانه و مناسب است. ما براي حفظ بازار بايد بر سر قيمتي توافق ميكرديم كه به نفع هر دو طرف باشد بسيار طبيعي است كه قيمتهاي ما ميبايست با قيمت تأمين كنندههاي سنتي آنها مثل كانادا نسبتي داشته باشد. ميزاني كه خريدار سفارش ميدهد مهمترين عامل است مثلاً چنانچه كشور يا شركتي تنها پنج كيلو نياز داشته باشند شما ميتوانيد آن را به چندين برابر قيمت عمده فروشي عرضه كنيد ولي بناي ما اين نبوده كه خرده فروشي كنيم و اصولاً بدليل ملاحظات مختلف چنين كاري عملي نيست.ما با در نظر گرفتن شاخصهاي اقتصادي دنيا متناسب با قيمت روز اين توافق را نهايي كرديم حتي ممكن بود امريكاييها بتوانند براي اين مقدار از جاي ديگر با قيمت پايين تر آب سنگين مورد نياز خود را تأمين كنند اما آنها هم با در نظر گرفتن ميزان كيفيت درجه آب سنگين ايران،علاقهمند بودند كه اين آب سنگين مورد نياز خود را از ايران تهيه كنند.
آيا ميتوان گفت كه با امضاي اين توافق، همكاريهاي ديگري نيز ميان ايران و امريكا در زمينه فعاليتهاي هستهاي (همان طور كه فصل سوم برجام پيشبيني كرده است) شكل بگيرد؟ و آيا صحبتي درباره آن مطرح شده است؟
ما در حوزه همكاريهاي علمي مانع جدي نداريم مگر بر اساس قوانين و مقررات دو طرف. امريكاييها بنا به دلايلي براي خودشان در رابطه با برخي كشورها يكسري محدوديتهايي وضع كردهاند ولي همكاري ما با آنها فعلاً در قالب برجام انجام ميشود. ضميمه سوم برجام زمينه اين همكاريها را مشخص كرده است. مثلاً درباره «رآكتور بازطراحي شده اراك» كشورهاي 1+5 متعهد شدهاند كه در قالب يك مشاركت بينالمللي با ايران همكاري داشته باشند كه هر كدام در يك الي دو حوزه، همكاري خود با ايران را تعريف كردهاند؛ به طور مثال امريكاييها دراين حوزه «مرور طراحي»را براي خود در نظر گرفتهاند و بقيه كشورها مثل آلمان و انگليس هم علاوه بر پذيرش اين مورد، تأمين تجهيزات را هم قبول كردند. شايد اگر قوانين و مقررات امريكاييها اجازه ميداد بدشان نميآمد كه به ايران تجهيزات هم بفروشند. اما حالا اين تعامل در راستاي برجام تعريف شده است و اهداف آن مشخصاً در حوزه رآكتور آب سنگين است.
آيا روند كاري كه قرار است كارگروه ويژه«ايران و امريكا و چين» براي بازطراحي اراك پيش ببرند مطابق زمانبندي صورت گرفته انجام شده است؟ انتقادهايي درباره تأخير در اجراي اين پروژه مطرح شده است...
فرآيند بازطراحي رآكتور اراك تا بهره برداري ازآن كاري 4 تا 5 ساله شامل مراحل مطالعاتي، طراحي اوليه،طراحي تفصيلي وساخت را شامل ميشود. انتقاد از اجرايي شدن پروژه بازطراحي اراك از آنجايي ناشي ميشود كه برخي قراردادهاي مربوط به اين كار را با فرآيند اجرايي شدن قراردادهاي تجاري يكسان ميدانند و البته از اين منظر به شروطي استناد ميكنند كه رهبر معظم انقلاب براي تضمين اجراي اين پروژه تعيين كردهاند. آنها به اشتباه قرارداد قوي را معادل قرارداد تجاري تلقي ميكنند اين در حالي است كه سند تضمين كننده بازطراحي رآكتور آب سنگين اراك يعني «سند رسمي» فراتر از يك قرارداد تجاري است و ضمانت اجراي سياسي و بينالمللي دارد اين سند مهم در سطوح بالا و به امضاي همه وزيران خارجه ايران و 1+5 رسيده است. بعد از آن هم بيانيه سه جانبهاي ميان امريكا و چين و ايران به عنوان نمايندگان مسئول پيگيري اين كار، صادر شد ضمن اينكه امضاي قراردادهاي تجاري مربوطه نيز در روند مناسب با سرعت مطلوب دنبال ميشود. اين در حالي است كه ما در مسير اجراي اين پروژه اصرار داشتيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و صاحب و مدير پروژه باشيم و ديگران با ما همكاري كنند. اما تعيين جزئيات اجراي اين قرارداد و تقسيم كار آن از جمله نحوه توليد و تأمين سوخت و مشخصات فني آن نياز به زمان دارد. در همين راستا رفت و آمدهاي زيادي انجام شده و كار با سرعت مطلوبي پيش ميرود بهطور مثال چينيها اصرار داشتند كه از همان سوخت توليدي قبلي خودشان براي رآكتور استفاده كنيم درحاليكه ما ميخواهيم آنرا به صورتي كه خود مطلوب ميدانيم توليد كنيم بنابراين اصولاً تا اين جزئيات فني مشخص نشود نميتوان قرارداد تجاري امضا كرد. اين درست نيست كه برخيها فقط مقصد و هدف را فقط رسيدن به قرارداد تجاري قرار دهند.
لزومي به عجله نيست بايد كارها به نحوي پيش رود كه شتاب لازم را داشته باشد ما الان در طراحي پايهاي خيلي جلو رفته ايم و ميتوان حتي جلوتر از برنامه تعيين شده طي سه تا پنج سال آينده و با سرعت بالا كار را پيش برد.
روسيه در روند همكاري هستهاي با ايران در چارچوب برجام چه نقشي ايفا ميكند؟ بويژه كه سابقه همكاري اين كشور با ايران در خصوص ساخت و راهاندازي نيروگاه اتمي بوشهر قدمتي طولاني دارد.
در چارچوب برجام براساس توافقي كه درباره فردو داشتيم، قرار شد كه در يكي از بال هاي آن همه تأسيسات حفظ شود و 1044 ماشين سانتريفيوژ در حال چرخش در آن وجود داشته باشد. يعني تجهيزات و زيرساختهاي آمادهاي وجود داشته باشد كه در صورت نياز بتوان بلافاصله آنها را به جريان بيندازيم. كار ديگر در فردو توليد ايزوتوپهاي پايدار است كه در اين رابطه با روسها همكاري خوبي را آغاز كردهايم و در حال پيشرفت خوبي هستيم. تبديل شدن به كشور توليدكننده ايزوتوپ پايدار هدف بسيار مهمي است كه با جديت توسط سازمان انرژي اتمي پيگيري ميشود.
با وجود پايبندي ايران به اجراي تعهدات هستهاي خود در چارچوب برجام شاهد بروز پارهاي مشكلات در روابط تجاري ايران و اروپا هستيم اين در حالي است كه يكي از اهداف كميسيون مشترك ايران و 1+5 كه بعد از اجرايي شدن برجام تشكيل شده است رسيدگي به مشكلات ناشي از اجرايي شدن برجام است، بفرماييد آيا مشكلات اخير مراودات بين بانكي ايران و اروپا به اين كميسيون ارجاع شده است؟ و آيا موضوع ديگري هم در جلسات اين كميسيون مطرح شده است؟
كميسيون مشترك مكانيزمي براي حل مشكلاتي است كه در فرآيند اجرايي شدن برجام رخ ميدهد. اين كميسيون هر چند وقت يك بار در سطح معاونان وزير جلسه ميگذارد و درباره موضوعهاي مورد اختلاف به بحث نشسته يا حتي درباره برخي مسائل تفاهمات تازهاي صورت ميدهند و درنهايت تصميمات جديد را مكتوب ميكنند. موضوع مشكل اخيري كه بر سر مراودات بين بانكي ايران و اروپا به دليل تحريمهاي اوليه امريكا عليه ايران به وجود آمده است به اين كميسيون ارجاع شد و بحثهاي بسيار جدي انجام شد. بر اين مبنا يك كارگروه ويژه براي بررسي اين موضوع تشكيل شد كه قرار است در سطح بانك مركزي با طرف مقابل جلسات دورهاي داشته باشند ومشكلات پيش آمده را مطرح و حل كنند. طرف مقابل هم توجيه خود را داشته و گفته مانعي براي ازسرگرفته شدن مراودات بانكي ايران و اروپا نميبيند.
در همين راستا قرار شد كه مقامهاي اروپايي در تماس مستقيم با بانكهاي خود، آنها را براي مبادله مالي با ايران توجيه كرده و ترس و نگراني آنها را به تدريج ازبين ببرند در عين حال خوب است اطلاعات تكميلي در اين زمينه را از جناب آقاي دكتر عراقچي جويا شويد.
منبع: ایران