آفتابنیوز : خبرگزاری شفقنا در گفتوگویی با غلامعلی خوشرو، نماینده ایران در سازمان ملل متحد به انتخابات آمریکا و موضوعات مربوط به پیگیری توافق هستهای پرداخته است.
این مصاحبه را میخوانید:
امسال انتخابات آمریکا را پیشرو داریم؛ با توجه به مواضعی که نامزدهای (این انتخابات) درباره ایران میگیرند، مهمترین اقداماتی که ایران درباره اجرای برجام تا قبل از انتخابات آمریکا باید انجام بدهد، چیست؟
در مورد برجام به طور طبیعی ما باید به تعهدات خود پایبند باشیم که تاکنون به شهادت همگان بودهایم و از طرف مقابل هم قویا بخواهیم و مراقبت کنیم که واقعا و عمیقا به تعهدات خود پایبند باشد. توضیح اینکه ما در هر حال باید خواستار اجرای توافقات در اسرع وقت باشیم. ملاقات اخیر دکتر ظریف با وزیر امورخارجه آمریکا و نیز ملاقات دکتر سیف با وزیر خزانهداری آمریکا و جلسات دیگری که در راستای اجرای برجام در جریان است، در این رابطه قابل توجهاند.
البته این مهم است که ما بتوانیم در اجرای برجام تا آنجا پیش برویم که حتی اگر یک کاندیدای مخالف برجام در آمریکا به قدرت برسد، نتواند آب رفته را به جوی برگرداند. و شاید مهمترین مطلب در این رابطه این است که ما روابط خود را با جامعه بینالمللی به سرعت و با جدیت در حدی بازسازی کنیم و توسعه دهیم که هر گونه اخلال احتمالی رئیسجمهوری بعدی آمریکا موجب خسران این کشور شود و جامعه بینالمللی را رویاروی آن قرار دهد. ما این تجربه را داریم و در مقاطعی تا سال ۱۳۸۴ و از طریق برقرار رابطه خوب با جامعه بینالمللی مانع از اجرای مهمترین بخشهای قوانین ضد ایرانی کنگره توسط دولتهای آمریکا شدیم.
جمهوری اسلامی ایران از تجربه لازم برای مدیریت تحولات و مناسبات با هر دو دولت چه جمهوریخواه چه دموکرات برخوردار است. ما میدانیم هر یک از نامزدها از سوی بخشی از جامعه آمریکا حمایت میشوند.
بعد از توافق هستهای شاهد تردد روسای جمهوری و سفرای کشورها مختلف به ایران بودیم این موضوع چقدر میتواند در روابط بینالمللی ما تاثیر داشته باشد؟
همانطور که میدانید متاسفانه اتحادیه اروپا از مهرماه ۱۳۸۴ و به موازات تشدید حرکات ایذایی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی رشته خصومتهایی را علیه ایران آغاز کرد. این خصومتها با اعلام نابجای وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان در دیماه همان سال مبنی بر به بن بست رسیدن مذاکرات هستهای که نهایتا به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت انجامید، تشدید شد. در این دوره اقدامات متعددی توسط اتحادیه اروپا علیه کشورمان صورت گرفت. نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در دی ماه ۱۳۹۰ به تحریم نفت ایران و تحریم بانک مرکزی ایران در واقع اوج این اقدامات خصمانه بود. وجه تعیین کننده و مهم این تحول در واقع همسو شدن اروپا با آمریکا با هدف تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران بود. قبل از آن چنین همسویی بین دو سوی اقیانوس اطلس علیه ایران وجود نداشت و ایران توانسته بود که از طریق برقراری رابطه خوبی با اروپا مانع تلاشهای آمریکا برای بینالمللی کردن اقدامات یکجانبه و فشارهای اقتصادی علیه ایران شود. رابطه خوب با اروپا بطور مشخص مانع شده بود تا آمریکا بتواند قوانین منع سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی با مبلغ بیش از ۲۰ ملیون دلار در ایران را به اجرا بگذارد و در نتیجه روسای جمهور وقت آمریکا در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ با هدف احتراز از تخاصم دیپلماتیک با اروپا و خاور دور در هر مورد مشخص اقدام به تعلیق WAIVE اجرای قانون و اجتناب از تحریم شرکتهای بزرگ نفتی مانند توتال و.. میکردند.
به این ترتیب شروع خصومت اروپا با ایران از آن جهت تعیین کننده بود که متاسفانه به آمریکا امکان داد تا ضمن همراه کردن اروپا با خود، متفقا به همراه اتحادیه فشار بر دیگر کشورهای اثرگذار جهان را نیز افزایش داده و مشکلات بیشتری برای ما درست کنند. چنین پس زمینهای میتواند به خوبی نشان دهد که هر گونه گشایشی در روابط ایران و اروپا تا چه حد میتواند بر موقعیت بینالمللی کشور ما تاثیر مثبت بگذارد. بدیهی است که در آمریکا نیروهای افراطی و تندرو که عمدتا از منظر ایدئولوژیک به روابط بینالمللی و بویژه روابط آمریکا و ایران نگاه میکنند، همواره فعالاند. آنها نهایت تلاش خود را برای به شکست کشاندن برجام انجام دادند و شکست خوردند. اما این شکست پایان کار آنها نیست. امروز جناحی در کنگره و لابیهای ذیربط که آبشخور آنها در منطقه ماست، بسیار فعالاند. برخی از کاندیداهای ریاستجمهوری نیز بر ضد ایران فعالیت دارند. به این دلایل ضروری است که ما سیاست خارجی جامع الاطرافی داشته و قدم به قدم در جهت خارج کردن اهرمهای فشار بر ایران از دسترس آمریکا عمل کنیم. قطعا هیچ چیزی را نمیتوانیم به حسن نیت این یا آن یا بخت و اقبال واگذار کنیم. و قطعا نیز نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و انتظار داشته باشیم که برجام معجزه کند. برجام وظیفه و کارکرد خود را دارد و راه را گشوده، از جمله راه تفاهم با اتحادیه اروپا و حرکت در جهت منزوی کردن تندروهای آمریکا در ارتباط با ایران.
شاهد سفر خانم فدریکا موگرینی به ایران بودیم که بعد از توافق تاریخی که بین ایران و کشورهای قدرتمند صورت گرفت دومین سفر وی محسوب میشود مهمترین دستاوردی که از این سفرها برای ایران بوجود میآید، چیست و چقدر میتواند در روابط بینالمللی آینده ما تاثیرگذار باشد؟
دو سفر خانم موگرینی، بویژه سفر اخیر ایشان را باید نشانه اوجگیری روندی دانست که از سال ۱۳۹۲ آغاز شد.
در واقع شروع روند آب شدن یخها بین ایران و اتحادیه اروپا بر میگردد به نامه کاترین اشتون، مسوول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به جناب آقای روحانی جهت تبریک پیروزی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری و اظهار امیدواری وی به از سر گیری مذاکرات هستهای و بهبود روابط فیمابین.
شمار دیگری از رهبران کشورهای عمده اروپایی نیز طی پیامهای تبریکی، مطالبی کم و بیش مشابه کاترین اشتون عنوان کردند. ملاقاتهایی بین آقای روحانی و آقای ظریف و برخی از رهبران اروپایی در جریان سفر ایشان به نیویورک در شهریور ۱۳۹۲ صورت گرفت و برخی از شرکتهای بزرگ اروپایی نیز، مانند توتال، نسبت به از سرگیری فعالیتهایشان در ایران ابراز امیدواری کردند. در همین مقطع هیاتهایی از اتحادیه اروپا نیز به تهران سفر کردند و برگزاری کنفرانسها و سمینارهایی نیز با شرکت فعالان اقتصادی دو طرف آغاز شد. توافق اولیهای که در جهت نیل به توافق برجام در آذر ماه ۹۲ در ژنو حاصل شد، به سفرها و تعاملات بین ایران و اتحادیه اروپا شدت بخشید.
سفر خانم اشتون به تهران در اسفند ۱۳۹۲ یکی از این سفرها بود و در واقع نقطه شروعی برای اقدامات بعدی او و جانشینش، خانم موگرینی، برای رفع موانع از سر راه گسترش روابط ایران و اروپا. بعد از این مقطع هم اطلاع دارید که چه تحولاتی در روابط بین ایران و اتحادیه اروپا صورت گرفته، از جمله در این رابطه اشاره به سفرهای متقابل آقای روحانی به اروپا و شماری از رهبران اروپایی به ایران قابل توجه است. با مرور چنین روندی میتوانیم به اهمیت سفر دوم خانم موگرینی واقف شویم. ایشان در جریان این سفر ۷ کمیسیونر (که معادل وزیر برای اتحادیه اروپا است) در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، انرژی (از جمله انرژی هستهای) کشاورزی، نفت و محیط زیست و … را به همراه داشت و آنها در جریان اقامتشان در تهران با همتایان ایرانیشان دیدار و راجع به حوزههای همکاری دو طرف با هم مذاکره کردند. به گزارش وزارت نفت، در جریان این سفر قراردادی بین طرفین برای رساندن صادرات نفت ایران به ۷۰۰ هزار بشکه در روز طی چند ماه آتی به امضا رسیده است.
تحقق این امر در واقع به معنی رسیدن صادرات نفت ایران به سطح دوره قبل از تحریم خواهد بود.
و شما با توجه به سابقه تحریمها و صفر شدن واردات نفتی اروپا از ایران میتوانید متوجه اهمیت این امر بشوید. ضمن اینکه همانطور که مطلع هستید ظرف چند ماه بعد از اجرای برجام صادرات نفت ایران به اروپا به حدود ۳۵۰ هزار بشکه رسیده است. تحول قابل توجه دیگر ابراز علاقه اروپا به گشایش دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران است که مذاکرات در ارتباط با آن در جریان است.
بدیهی است که اروپا یکی از قطبهای اثرگذار، هم از بعد اقتصادی و هم از بعد دیپلماتیک، در روابط بینالمللی است. با توجه به این که شعار مرکزی اقتصاد مقاومتی «درونزا و برونگرا» بودن آن است، قطعا اروپا میتواند شریک معتبری برای اقتصاد ما باشد. به علاوه تردید نیست که رابطه اقتصادی عادی با اروپا به معنی متنوع شدن شرکای خارجی ما خواهد بود و در نتیجه چند کشور معدود دیگر چون گذشته قادر به محدود کردن انتخابهای تجاری ما نخواهند بود. از بعد دیپلماتیک نیز همانطور که در پاسخ به سوال دیگری اشاره کردم، میتوانیم از طریق رابطه قوی با اروپا و دیگر کشورهای جهان مانع از انجام اقدامات ایذایی جریانهای تندرو در داخل آمریکا علیه ایران شویم. به عبارت دیگر به جای اینکه این جریانهای تندرو و متحدان آنها در منطقه خاورمیانه بتوانند ما را در جهان منزوی کنند ما باید به انزوای آنها در جهان کمک کنیم.
کلینتون میتواند از برجام به عنوان فرصتی برای کاهش تنش و حلو فصل اختلافات با ایران استفاده کند. آنچه روشن است اینکه تضمین اجرای برجام در یک فضای تند و غیرسازنده کاری بسیار دشوار برای کلیه طرفهای ذی مدخل در برجام خواهد بود.
در حال حاضر ایران در تیررس کشورهای اروپایی قرار دارد این موضوع را چطور ارزیابی میکنید و اینکه ایران در این موضوع باید چه استراتژی را پیشرو بگیرد؟
استراتژی رژیمصهیونیستی و یک گروه مشخصی از همسایگان ما متاسفانه این است که در آمریکا حداکثر تلاش خود را برای به شکست کشاندن برجام و وادار کردن عناصر تندرو در کنگره و نیز کاندیداهای تندرو ریاستجمهوری به لغو برجام یا اختلال در اجرای آن انجام دهند. و برای این منظور مبالغ عظیمی در داخل آمریکا هزینه میکنند. این خطری است که برجام را تهدید میکند. اما آنچه را که ما هرگز نباید فراموش کنیم، این است که آمریکا تنها با کمک اروپا و دیگر کشورهای طرف معامله ما بود که توانست تحریمهای ظالمانه خود را علیه ما اعمال کند. لذا بویژه در این مقطع زمانی یعنی طی نه ماه آینده باید حداکثر تلاش را برای بهبود و گسترش رابطه با همه کشورها خصوصا کشورهای اثر گذار جهان به عمل آوریم، تا زمینه را برای یارگیری جریانهای تندرو آمریکایی در سطح بینالمللی علیه ایران به حداقل برسانیم.
البته قصد من صرفا تاکید بر این امر با توجه به مسایل خاص ما است؛ وگرنه این یک امر عادی و طبیعی است و جزو بدیهیات سیاستخارجی و حوزه تامین منافع ملی است که هر کشوری باید در هر مقطعی برای داشتن روابطی دوستانه و عاری از تشنج با بیشترین شمار کشورهای جهان بکوشد.
به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد، ایران بعد از پیروزی هستهای چه جایگاهی در جهان علیالخصوص در کشورهای اروپایی پیدا کرده است؟
روشن است که در پی انعقاد برجام و خصوصا لغو قطعنامههای تحریم ایران در شورای امنیت، تحولی محسوس در روابط نمایندگی ما با نمایندگی دیگر کشورها در سازمان ملل رخ داد و این از همان لحظات اول بعد از لغو قطعنامه های قبلی ضد ایرانی شورای امنیت محسوس بود. بعد از این جلسه حتی برخی از کشورها که در منطقه در مواردی با ما برخوردی خصمانه داشتهاند، جلو آمدند و با من و همکاران من دست دادند و تبریک گفتند. علت این بود که ایران و مذاکره کنندگان ایرانی در این زمینه توانایی کمنظیری نشان دادند. کسانی که در سازمان ملل کار کرده یا با نحوه کار شورای امنیت و اعضای دائم آن آشنا هستند میدانند که لغو تحریم یک کشور تا چه حد دشوار است.
به عنوان مثال، علیرغم سرنگونی رژیم صدامحسین و روی کار آمدن دولتی در عراق که روابط دوستانهای با آمریکا داشت، قطعنامههای تحریم عراق طی یک روند تدریجی طولانی که در سال ۲۰۱۳ تکمیل شد، لغو شدند. یعنی تنها بعد از گذشت ده سال از سقوط صدام امکان تکمیل روند لغو این تحریمها فراهم آمد. به هر حال این توفیق بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعتا کسب چنین توفیق بزرگی تحول مهمی در موقعیت بینالمللی کشور ما را موجب شد که طبعا بیشترین انعکاسش را در سازمان ملل شاهد بودهایم.
روابط ایران و آمریکا منوط به مذاکرات بود یا اینکه چشمانداز دیگری در آینده وجود دارد؟
اطلاع دارید که مذاکرات ما با ۱+۵ بود و نه با آمریکا، هر چند که آمریکا به عنوان عامل اصلی تحریمهای اعمال شده علیه ایران، مهمترین عضو گروه مذکور بود و به این دلیل نیز در بسیاری از موارد طرف اصلی ما در جریان مذاکرات نیز همین کشور بود. طبعا مذاکرات دو جانبهای با آمریکا ضروری بود که مطابق سیاست اتخاذ شده توسط نظام میبایست منحصرا در ارتباط با مساله تحریمها و برخی موضوعات فرعی ذیربط باشد. بعد از انعقاد برجام نیز مذاکراتی با طرفهای مقابل از جمله آمریکا برای تسهیل اجرای برجام و برداشتن موانع از سر راه ضروری بوده که در جریان است.
اما اینکه چشمانداز دیگری در آینده وجود دارد یا خیر، این قطعا بستگی به عملکرد دولت آمریکا در جریان اجرای برجام و رفع موانع از سر راه آن و خودداری از اخلال در روند آن و نیز دیگر سیاستهای آمریکا خواهد داشت. اینکه تحولی در این حوزه ممکن خواهد بود یا نه اولا بستگی به این امر و ثانیا بستگی به تصمیماتی خواهد داشت که در آینده باید توسط نظام اتخاذ شود
انتخابات آمریکا را چطور ارزیابی میکنید؟
دونالد ترامپ علیرغم نظر و خواست بزرگان حزب جمهوریخواه توانست همه رقیبان درون حزبی را از سر راه خود بر دارد و خود را به عنوان تنها نامزد به کنوانسیون حزب برای تعیین نامزد نهایی تحمیل نماید. ترامپ توانست در ۱۵ اردیبهشت ماه طی یک مبارزه چشمگیر در طول یازده ماه گذشته از یک پدیده سرگرم کننده انتخاباتی به تنها نامزد حزب بدل شود. این پدیده اکنون از طنز به تحیر تبدیل شده و پرسشهای بسیاری در رسانهها و نیز عرصه بینالمللی آفریده است. میلیاردری که با برجسازی به ثروت کلان رسیده و با اجرای شوهای تلویزیونی به شهرت دست یافته و تاکنون هیچ پست دولتی در سطح ملی و محلی نداشته است اکنون داعیهدار بالاترین مقام اجرایی در آمریکا و جهان شده است.
در صورت پیروزی خانم هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ و با توجه به مواضعی که درباره ایران میگیرند روابط آینده این دو کشور را چطور پیشبینی میکنید؟
جمهوری اسلامی ایران از تجربه لازم برای مدیریت تحولات و مناسبات با هر دو دولت چه جمهوریخواه چه دموکرات برخوردار است. ما میدانیم هر یک از نامزدها از سوی بخشی از جامعه آمریکا حمایت میشوند. در این میان، دیدگاهها و سوابق هیلاری کلینتون در قبال ایران تا حدی روشنتر است. وى در سیاستهای اعلامی خود هنوز ایران هراسی و مهار ایران به همراه حمایت از متحدین منطقهای آمریکا در مقابله با ایران را در سرلوحه کار خود دارد. البته کلینتون تاکنون سیاستها و اقدامات مختلفی در قبال ایران را تجربه کرده و در دور جدید اگر انتخاب شود و بخت با او یار باشد میتواند از تندروی و ستیزهجویی گذشته عبرت بگیرد و از ظرفیت برخی ابتکارات جدید و نیز گفتمانهای برنی ساندرز در تعامل با ایران که طرفدارانی در حزب دموکرات دارد، استفاده کند.
در مورد ترامپ، امکان ارائه چشمانداز دقیق، نیاز به زمان دارد. وی در برابر مسایل پیچیده جهانی پاسخهای ساده و سطحی ارایه میکند، وی عظمت آمریکا را در خود، یکهتازی ، درشتگویی و بیپروایی جستجو میکند. وی هنوز دیدگاههایش را درخصوص سیاستخارجی و دفاعی به روشنی ترسیم نکرده است. عدهای معتقدند در سیاستخارجی وقتی مساله ایران مطرح میشود، این لابی یهودی و جریان نومحافظه کاری است که خود را تحمیل خواهد کرد. با این حال، ترامپ دیدگاههایی را مطرح میکند که بیشتر مبتنی بر محوریت منافع اقتصادی و منطق تجاری است.
به عبارت دیگر دیدگاه تاجر ماب او ممکن است سبب شود تا وی تصمیمات سیاستخارجی را بر محور سود و زیان عینی تعریف کند تا عظمت خیالی آمریکا. توجه وی به جهان فعلا بر اساس منافع خاص آمریکاست. ترامپ نقش خود را نه در بینالمللی کردن تعاملات آمریکا با جهان بلکه در عظمت و اقتدار اقتصادی تعریف میکند. برغم اینکه هر دو دولت از حزب جمهوریخواه و دموکرات اختلافات جدی با ایران داشتهاند اما سابقه نشان میدهد در صورت مشاهده تغییر در رفتار و سیاست طرف مقابل، جمهوری اسلامی ایران متناسب با شرایط و منافع ملی و منطقهای خود تصمیمگیری میکند.
شکافی که بین ایران و عربستان ایجاد شده ناشی از اشتباهات راهبردی عربستان پس از انقلاب اسلامی در ایران است. مسیری که عربستان در ارتباط با ایران در پیش گرفت مسیر نادرستی بود که در حمایت از صدام در عراق و ایجاد طالبان در افغانستان و پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم از گروههای تکفیری و تروریستی بود.
در صورت انتخاب ترامپ در انتخابات آمریکا، آینده این کشور را چطور پیشبینی میکنید. با وجود مواضع غیر منطقی که در برابر مسلمانان،مهاجرانو کشورهای خاورمیانه میگیرد، فکر میکنید نقش ترامپ در صورت پیروزی چگونه خواد بود؟
ترامپ البته در مرحله مقدماتی رویکردی ملی گرایانه همراه با مایههای تبعیض را از خود نشان داده و به گفته تعدادی از تحلیلگران احتمال تعدیل این نگاهها در آینده بعید نسیت. این رویکرد برای جامعه متنوع و متکثر آمریکا خصوصا برای جامعه مسلمانان و مهاجرین نمیتواند امیدوار کننده باشد. چرا که تصویر آمریکا در نزد جهان اسلام در دوره دولت بوش به اندازه کافی مخدوش شده و آمریکا مخصوصا رییسجمهوری از حزب جمهوریخواه اکنون بیش از دموکراتها نیاز دارد تا این چهره را ترمیم کند.
هیلاری کلینتون یک دموکرات و طرفدار اقدامات دولت اوباماست ولی نگاهش نسبت به اوباما درباره برجام متفاوت است. آیا انتخاب کلینتون در آمریکا باعث تغییر رویکرد آمریکا نسبت به اجرای برجام میشود یا خیر؟ و آیا تهدیدی متوجه اجرای برجام خواهد شد؟
برجام هر چند دستاورد دولت اوباماست ولی در نگاه بزرگتر، یک دستاورد برای حزب دموکرات نیز به شمار میآید و هر نوع تلاشی برای تحت تاثیر قرار دادن آن باعث خواهد شد تا این دستاورد دموکرات ها بخطر بیفتد.
نگاه کلینتون به برجام در کلیت آن همانطور که قبلا اعلام کرده، نگاه مثبت ولی سختگیرانه است. کلینتون میتواند از برجام به عنوان فرصتی برای کاهش تنش و حلو فصل اختلافات با ایران استفاده کند. آنچه روشن است اینکه تضمین اجرای برجام در یک فضای تند و غیرسازنده کاری بسیار دشوار برای کلیه طرفهای ذی مدخل در برجام خواهد بود. کلینتون در بعد سیاست منطقهای نیز لازم است از سیاستهای تجربه شده گذشته فاصله بگیرد تا بتواند به تقویت صلح و ثبات منطقه خاورمیانه و خلیجفارس در مسیر تنشزدایی با سایر بازیگران موثر کمک کند.
با توجه به اینکه شما در سازمان ملل متحد هستید دلیل شکاف کشورهای مسلمان را چطور میبیند؟ با توجه به موضعگیریهای که صورت میگیرد.
مسلمانان که همگی دارای کتاب واحد، خدای احد و پیامبر وحدت آفرین هستند، متاسفانه وحدت امت را فراموش کردهاند. بسیاری از کشورها با تنگ نظری به منافع محدود خود، چشم دوختهاند.
مسلمانان اگر بدنبال عزت خود هستند باید برادری اسلامی را در روابط با یکدیگر ترویج کنند و به تحکیم همبستگی اسلامی بپردازند. در بخشی از جهان اسلام مشترکات دینی کم رنگ شده و اختلافات فرقهای و دیدگاههای تحجر آمیز و خشونت بار جای اخوت اسلامی و عقلانیت و دوستی را گرفته است. این وضعیت سبب شده جهان اسلام از توجه لازم به علم و پیشرفت باز ماند و خود را بیش از پیش وابسته به دیگران نماید. چالش امروز جهان اسلام، تفرقه، عقب ماندگی و تخریب منابع و امکانات انسانی و اقتصادی درون خود کشورهای اسلامی است. این شرایط باعث شده است که کشورهای غربی نیز با دامن زدن به اسلام هراسی وضعیت را برای مسلمانان بیش از پیش در جهان دشوار کنند. جهان اسلام همزمان به بازسازی درونی خود و تجدید روابط عزتمندانه با بیرون نیاز دارد.
اختلاف و شکافی که بین ایران و عربستان بوجود آمده است را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید این شکاف به ضرر کدام کشور تمام شود؟
شکافی که بین ایران و عربستان ایجاد شده ناشی از اشتباهات راهبردی عربستان پس از انقلاب اسلامی در ایران است. مسیری که عربستان در ارتباط با ایران در پیش گرفت مسیر نادرستی بود که در حمایت از صدام در عراق و ایجاد طالبان در افغانستان و پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم از گروههای تکفیری و تروریستی بود. عربستان در صدد مقابله با نفوذ ایران در منطقه است غافل از آنکه نفوذ ایران به دلایل تاریخی و جغرافیایی و مهمتر از همه سیاست عدم مداخله در امور کشورهای همسایه حاصل شده است. ایران با عراق و افغانستان دوستی و همکاری گستردهای دارد. ایران حضور شبکه جهانی تروریستی تکفیری در منطقه را خطرناک میداند و با کشورهای منطقه در توسعه اقتصادی و نیز حفظ ثبات و امنیت همکاری میکند. ایران نه عربستان را رقیب خود میداند و نه از سیاستهای تنگ نظرانه و ایدئولوژیهای تکفیری حمایت میکند. عربستان با صرف پول هنگفت هم به خود زیان میزند و هم جهان اسلام را دچار تفرقه میکند و هم به بی ثباتی کمک میکند. حال آنکه همکاری ایران و عربستان در مقابله با چالشهای اساسی جهان اسلام راهی مقرون به صرفه و مسوولیتی دینی و وظیفهای ملی است.