کد خبر: ۳۶۸۶۶۷
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۴

نقشه عجیب داماد برای فرار از پرداخت مهریه

داماد کینه‌جو وقتی متوجه شد که همسرش مهریه ١١٠ سکه‌ای خود را به اجرا گذاشته است، نقشه یک گروگانگیری عجیب را اجرا کرد. این مرد برای گرفتن سفته‌های میلیونی، با گریم صورت خود و اجیرکردن ٣ آدم‌ربا، پدرزنش را ربود.
آفتاب‌‌نیوز :
 هشتم بهمن‌ماه ‌سال گذشته بود که مرد کاشی‌کار با یکی از مشتری‌هایش قرار ملاقات گذاشت، ولی او نمی‌دانست که در تله بزرگی گرفتار شده و پس از رفتن به سر قرار، گرفتار آدم‌ربایان می‌شود. او که قربانی نقشه دامادش شده بود، ازسوی آنها ربوده شد. این مرد میانسال پس از رهایی از دست گروگانگیران، با مراجعه به پلیس پایتخت این پرونده را پیش‌روی پلیس قرار داد.

گروگانگیری با تغییر چهره

او که به‌ شدت هراسان بود، درشکایت خود به ماموران گفت: «دامادم به همراه سه نفر دیگر مرا ربودند و پس از ضرب و شتم من، مجبورم کردند که چند سفته را امضا کنم.»

این مرد در توضیح ماجرا به کارآگاهان گفت: «من بنا و کاشی‌کار ساختمان هستم. برای همین به واسطه شغلم مشتری‌ها با من تماس می‌گیرند و قرار ملاقات می‌گذارند تا محل ساختمانشان را بازدید کنم. آن روز هم مثل همیشه مردی با من تماس گرفت و ادعا کرد که مشتری است. او با من قرار گذاشت تا ساختمانی را در خاوران بازرسی کنم. من هم سر قرار رفتم. ساعت ٠٥: ١٩ بود که آن مرد به همراه یک مرد دیگر به مقابل خانه‌ام آمدند تا مرا به محل بازدید ببرند. وقتی سوار خودروی پراید آنها شدم، مردی میانسال را دیدم که در صندلی عقب نشسته بود. من هم روی صندلی عقب نشستم. ما به راه افتادیم که در راه دو مرد جوان دیگر سوار خودرو شدند. یکی از آنها کنار من در صندلی عقب و دیگری صندلی جلو نشست. جوانی که در صندلی جلو نشسته بود، به نظرم عجیب می‌آمد. او با کلاه و عینک دودی سعی داشت چهره‌اش را از من پنهان کند. ما مسیری را با هم رفتیم که ناگهان ٢ نفری که در صندلی عقب کنار من نشسته بودند، چاقویی روی گلویم گذاشتند و تهدید کردند که سکوت کنم و هرچه آنها می‌گویند انجام دهم. شوکه شده بودم. آنها سرم را زیر صندلی کردند که همان لحظه جوانی که در صندلی جلو نشسته بود، چند برگه به دوستش داد و خواست تا از من امضا بگیرند. وقتی صدایش را شنیدم، مطمئن شدم که او را می‌شناسم. برای همین سرم را بالا گرفتم و آن‌جا بود که فهمیدم این جوان، دامادم است. او چهره‌اش را با گذاشتن ریش، کلاه‌گیس، عینک و کلاه تغییر داده بود. از طرفی او به خاطر جدایی از دخترم با ما اختلافات زیادی داشت.»

این مرد ادامه داد: «آنها مجبورم کردند که ١٠ سفته سفید و ٤ مبایعه‌نامه را امضا کنم. من هم از ترسم همه آنها را امضا کردم. بعد از امضا آنها ٥٠٠‌ هزار تومان پولم را هم سرقت کردند و من آزاد شدم.»

ردیابی داماد فریبکار

شاکی در ادامه صحبت‌هایش گفت: «دامادم مرد فریبکاری بود. او به نام بهنام، یک‌ سال پیش به خواستگاری دخترم آمد و ادعا کرد که مهندس است و وضع مالی خوبی دارد، او روز خواستگاری ما را فریب داد و مدعی شد که تحصیلکرده است. درصورتی ‌که نه تحصیلات داشت و نه پول. ما هم این موضوع را بعد از عقد متوجه شدیم. دامادم تا سیکل بیشتر درس نخوانده بود، حتی مدتی که گذشت، متوجه شدیم که او اعتیاد به موادمخدر هم دارد. برای همین اختلاف دخترم با دامادم آغاز شد و در نهایت دخترم به دادگاه خانواده رفت و با اجرا گذاشتن مهریه ١١٠ سکه‌ای‌اش درخواست طلاق داد.»

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و به دستور سعید احمدبیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، تلاش برای شناسایی داماد کینه‌جو به همراه همدستانش آغاز شد. شواهد نشان می‌داد که داماد جوان برای انتقام از خانواده عروس، ‌نقشه گروگانگیری طراحی کرده است.

بازداشت داماد

تحقیقات در رابطه با شناسایی مرد جوان ادامه داشت تا این‌که سه‌ماه پس از این گروگانگیری بهنام در شهرستان کرج شناسایی شد. او هشتم اردیبهشت‌ماه امسال دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

او در بازجویی‌ها با اعتراف به جرم خود، به ماموران گفت: «خانواده همسرم درحق من نامردی کردند. من تنها درباره مدرک تحصیلی‌ام به آنها دروغ گفته بودم ولی آنها خیلی مرا اذیت کردند. مرتب سعی می‌کردند رابطه من و همسر عقدکرده‌ام را خراب کنند. از طرفی برادرزنم ٤٠ میلیون تومان به بهانه کار از من پول گرفت و پدرزنم هم پول سنگ‌هایی که برایش خریده بودم را پرداخت نمی‌کرد. همه اینها باعث شد تا از آنها کینه به دل بگیرم، ولی اذیت‌های آنها به اینجا ختم نشد. آنها آن‌قدر دخالت کردند تا همسرم به اصرار پدرش رفت و مهریه‌اش را به اجرا گذاشت. دیگر خسته شدم تا جایی که تصمیم به انتقام گرفتم. می‌خواستم از پدرزنم سفته با امضای خودش بگیرم تا با آن همسرم را مجبور کنم مهریه‌اش را ببخشد. همین شد که تصمیم به اجرای نقشه گروگانگیری گرفتم. از دوستم سامان که به ‌تازگی از زندان آزاد شده بود، کمک خواستم. او هم حاضر به همکاری شد و ٢ نفر از دوستانش را هم برای این آدم‌ربایی اجیر کرد.»

بازداشت دیگر اعضای گروه

با اعترافات این پسر، یکی دیگر از همدستانش روز ٢٢ اردیبهشت‌ماه در کرج دستگیر شد. او نیز در بازجویی‌ها با اعتراف به جرم خود گفت: «بهنام دوست چندین‌ساله من بود. تازه از زندان آزاده شده بودم که به من گفت با خانواده همسرش دچار اختلاف شده و می‌خواهد از پدرزنش انتقام بگیرد. او گفت اگر همکاری کنم، یک‌ میلیون تومان پول به من پرداخت می‌کند. من هم قبول کردم. برای همین خودروی پرایدی را در کرج سرقت کردم و در محل قرار حاضر شدم. از یکی از دوستانم هم خواستم تا با ما همکاری کند. در بین راه هم به صورت اتفاقی یکی از هم‌سلولی‌هایم را دیدم که او را هم سوار خودرو کردم. او یک‌ماهی می‌شد که از زندان مرخصی گرفته بود. برای همین با ما همکاری کرد.»

با اعترافات این پسر ماموران یکی دیگر از متهمان را هم روز ٢٧ اردیبهشت‌ماه در کرج دستگیر کردند. همدست دیگر این متهمان نیز که در راه سوار خودرو شده بود، بعد از گذراندن دوران مرخصی‌اش به زندان برگشته بود.

بنابراین تحقیقات از متهمان ادامه یافت تا زوایای پنهان این پرونده آشکار شود.

منبع:‌ ایسنا
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین