به گزارش تابناک، تعابیری که
میخوانید، پس از موفقیت فرهادی برای دریافت خرس طلای جشنواره برلین برای
فیلم «جدایی نادر از سیمین» مطرح شد: «به اصغر فرهادی کارگردان این فیلم به
دلیل دریافت جوایز ارزنده در جشنواره بین المللی فیلم برلین تبریک می
گویم. در طول یک سال گذشته، نقدهای بسیاری را شنیدیم و معتقدم که در این
زمینه، نیاز به آموزش بیشتری داریم، چرا که احساس می شود دچار آسیب های جدی
می باشیم. نگاه مطلق گرایی در حوزه نقد سینمای ایران وجود دارد که با
اغراق گویی موضوعات را مانند یک بهمن بر سر مخاطب خود خراب می کند. البته
سینماگران نیز باید در این حوزه آموزش ببینند. سینمای ایران برای همه ملت
ایران است و امیدواریم که دوره جدیدی برای سینماگران و مسئولان آغاز شده
باشد و سال آینده با افتخارات بیشتری سینمای خود را به سمت تعالی حرکت
کنیم».
اما این نوع تعابیر درباره فرهادی باز هم تکرار شد و پس از
درخشش اصغر فرهادی و کسب جایزه اسکار، پیام تبریکی با چنین متنی انتشار
یافت: «با موفقيت فيلم «جدايي نادر از سيمين» در اخذ اسکار، ذائقه جامعه
سينماي ايران که در جشنواره سيام فجر شيرين شده بود، کامل شد. اين جايزه
گواهي ديگر بر آغاز فصل جديد سينماي ايران است که در قالب سازمان سينمايي
به افقهاي بلندتري ميانديشد. قضاوت آمريکايي در مقابل فرهنگ ايراني سر
تعظيم فرود آورد و رأي دهندگان آکادمي اسکار در مقابل لابي صهيونيستي که بر
طبل جنگ ميکوبد، واکنش متفاوتي نشان دادند و اين ترک آغاز فروپاشي
استيلاي لابي صهيونيستي بر جامعه و همه نهادهاي آمريکايي است. امروز غرب
تشنه چشيدن معنويت و طعم اخلاق و تجربه محبت، عاطفه و رفتار انساني است.
زخمهاي شيطاني نياز به مرهم الهي دارد و سينماي ايران در پرتو فرهنگ
اسلامي، پاسخگوي اين نياز است. موفقيت آقاي فرهادي در دريافت جايزه اسکار
حلقهاي از موفقيتهاي ملت بزرگ ايران است که آن را به وي و گروه همکارش و
سينماي ايران و همه سينما دوستان ايراني تبريک ميگويم».
اشتباه
حدس نزدهاید؛ هر دوی این پیامها از سوی جواد شمقدری مدیر وقت سازمان
سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد؛ مسئولی که در یک شوخی آشکار
ادعا کرده بود، نقش مؤثری در آن موفقیتها داشته و خودش بدون ارائه هیچ
سندی ادعا میکرد: «زمانی که قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را بر عهده
بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم، اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید
چه میگویید، ایشان گفتند: برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم:
اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت: خوب اینکار را انجام بده و
این اتفاق افتاد. خیلیها در این سی سال تلاش کردند اسکار بگیرند اما موفق
نشدند اما الان شد. آن سال که جدایی نادر از سیمین جایزه اسکار را گرفت
میشد فیلم دیگری به جشنواره جهانی برود و اسکار نگیرد و جدایی نادر از
سیمین میتوانست در فجر انتخاب نشود و اگر انتخاب میشد میتوانست جایزه
نگیرد!»
شمقدری در ادامه ادعا کرده بود: «اینها یک برنامهریزی
بوده است. وقتی شما در عرصه بینالمللی میروی و میخواهی جایزه بگیری قطعا
نمیتوانی با شاخصهای خودت عمل کنی و طبیعی است که بتوانی با شاخصهای
آنها عمل کنی اما برای ما این مهم بود که با شاخصهای آنها عمل کنیم اما
منافع ملی مارا زیر سؤال نبریم. در فرآیندی فیلمی انتخاب شد رفت و حمایت
شد. برنامهریزی شد اما بعضیها منکر هستند و میگویند برنامهریزی شده
نبود، تصادفی بود. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند البته
آنها در خیالات خودشان سیر میکنند».
این مسئول وقت سینمایی این
گونه ادعایش را تکمیل کرده بود: «بیایند ببینند در کجا میتوان در راستای
خلقت تصادفی کار کرد و به جایی رسید. ممکن است بر حسب تصادف به نتایج اولیه
برسید؛ اما یک قله را هدف گرفتن و به آنجا رسیدن، هیچ وقت بر حسب تصادف
اتفاق نمیافتد و ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و
برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای
ما مهم نبود، بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد».
البته
شمقدری همواره روی حافظه ضعف مردم حساب باز کرده، چون پیش از اظهارنظرها و
موضعگیریهایی که خواندید و پس از اظهارات اصغر فرهادی در جشن خانه
سینما، دستور توقف تولید فیلم «جدایی نادر از سیمین» را صادر کرد و بر
ساخته نشدن این اثر تأکید داشت؛ اما هنوز آن نوشتهاش که با «انالله و
اناالیه راجعون» آغاز شده، فراموش نشده بود که او موفقیت فرهادی را مصادره
به مطلوب کرد!
حالا دیگر دوران حضور شمقدری در بهارستان نیست و
میتوان همان جوایزی که دریافتش را نتیجه تعظیم غرب در مقابل سینمای ایران
تلقی میکرد، سیاسی خواند و گفت: «کاملاً مشخص است که جشنوارههای جهانی با
چه اهدافی جایزه میدهند. اگر کسی فکر کند این جایزهها صرفاً بر اساس
شاخصهای هنری داده میشود عقبمانده است»؛ توهینی که در درجه اول با توجه
به موضعگیریهای فوق الاشاره متوجه چه کسی میشود؟!
شمقدری که
ظاهراً فراموش کرده درباره موفقیت فرهادی در جشنواره برلین چه پیام
بلندبالایی داده بود، این بار گفته است: «جشنواره مهمی مثل «کن» یا «برلین»
و «ونیز» همه اهداف و رویکردهای سیاسی دارند و آن را به دقت اجرا میکنند.
ممکن است ما در جشنوراه فجر خودمان به خاطر نگاه آزادمنشانهای که داریم،
گاهی کوتاه میآییم اما آنها اصلا کوتاه نمیآیند و دقیق عمل میکنند. برای
همین بسیاری از فیلمها را از داوری خارج میکنند. هیچ کس نمیبیند اینها
با چه مکانیسمی فیلم انتخاب میکنند».
این مسئول سابق سینمایی در
ادامه به سینمای فرهادی تاخته و ادعا کرده است: «فیلمهای فرهادی نسبتی با
انقلاب و اسلام ندارد. باز خدا را شکر تعرضی هم به این حوزهها نمیکند.
باید این فاصلهگذاری را بین ایشان و بعضی از فیلمسازان دیگر قائل شویم»
که این گفتهها کاملاً با موضعگیری پیشین شمقدری درباره سینمای اصغر
فرهادی در تناقض است.
با این اوصاف، تنها در صورتی میتوان گفتههای
شمقدری را از سر انصاف و صداقت تلقی کرد که او بگوید از گذشتهاش توبه
کرده و هیچ اعتقادی به آنچه در گذشته گفته ندارد! در آن صورت نیز باید
پرسید آیا شخصی که چنین ساده تغییر موضع میدهد، واجد دیدگاه کارشناسی قابل
اتکاست که بتوان به گفتههایش وقعی گذاشت؟!
کی به آقای فرهادی حمله کرده .........هههههههه
آن فیلم که از هنر بری بود
طوفان شن شمقدری بود
ههههههههههه