آفتابنیوز : مقدمه نويسنده
هشت بخش رساله ي حاضر برگرفته از سلسله سخن رانيهايي است كه در خلال سالهاي 1969-1970/1348-1349، در دانشگاههاي پرينستن و كاليفرنيا، شعبه ي لُس آنجلس ايراد كردم. به سبب تنوع مستمعان، به تفصيل جزئياتي كه در رويكردي نو به مسئله اي كهنه ضرورت دارد نپرداختم. در عوض، هدف اصلي من ارائه كليات مجملي از محتواي چيزي بود كه مي توان آن را تصوف ايراني خواند، ضمن آنكه خواسته ام نقش بارزي را كه اين گونه عرفان اسلامي در رشد و پرورش فرهنگي ايران ايفا كرده است نشان دهم.
خاستگاههاي «تصوف»- كه عموماً بر عرفان اسلامي اطلاق مي شود- مسئله بسيار پر حرف و حديثي است. اما در اينكه ايران مهد پرورش مراحل آغازين تصوف بوده شكي نيست. به علاوه، اگر عرفان به معناي بيان اعتقاد انسان به ارتباط مستقيم با خدا فرض شود- كه معمولاً هم اين گونه فرض مي شود- پس مفاهيم اخلاقي بسيار معروف زرتشتيان را- كه به عقيده ي آنها هر عمل خاصي در زندگي روزانه، خوب يا بد، دست پخت مشترك ا نسان و يكي از دو اصل خير و شر است- نيز مي توان تعبيرهاي ناخودآگاهانه اي از نوعي عرفان وحدت وجودي به شمار آورد. بنابراين، گرچه يك سلسله تعاملهاي اجتماعي، ديني و سياسي در اواخر عهد ساساني ذهنهاي زرتشتي را براي ديني جديد كه با سيطره ي اسلام بر ايران در اين كشور رواج يافت، آماده كرد، زرتشتيان تازه مسلمانِ اوايل عصر اسلامي توانستند پاره اي از معتقدات اخلاقي پيشين خود را در قالب فلسفه ي صوفيانه حفظ كنند.
فلسفه ي صوفيانه مساعدترين پرورشگاه را در قلمرو شعر فارسي يافت. شعر فارسيِ دوران كلاسيك با چنان گستردگيي تحت تأثير فلسفه ي صوفيانه قرار گرفت كه تقريباً هر شاعر غزل سراي بزرگ آن دوره صوفي، و هر صوفي بزرگ شاعر نيز بود. در واقع، نفوذ در تصوف در شعر و شاعريِ فارسي چندان زياد بود كه اگر شاعران صوفي بر صحنه ي ادبي ظاهر نمي شدند، ادبيات فارسي براي سده هاي متمادي چيزي بيش از مشتي ادبيات درباريِ محدود به مديحه سرايي نمي بود. به يمن آثار سنائي، عطار و رومي بود كه طبقات ستم ديده هم سرانجام مجالي براي ابرازنظر خود در ادبيات يافتند، و بي عدالتي اجتماعي كه شاعر درباري به زحمت از آن سخن مي گفت، در قالب سخنان پرمغز و كلمات قصار «ديوانگان عاقل» كه در شماري از حكايات شاعران صوفي به صورت قهرماناني ظاهر شدند، سخت مورد انتقاد قرار گرفت.
نقش طريقتهاي صوفي در رشد و گسترش اخلاق اجتماعي به هيچ وجه اهميت كمتري نداشت. تلاشهايي نيز در جهت انجام اصلاحات از سوي گروههاي مختلف صوفي صورت گرفت. گرچه اين تلاشها ماهيت يكساني نداشتند، ولي حركتهاي اجتماعي – سياسي سربداران و صوفيان نمونه هاي برجسته اي از اين قبيل تلاشها بود. و بالاخره، نظام بسيار مشهور شواليه گري ايراني، موسوم به جوانمردي، و قوانين مرسوم پهلوانيِ آن پيوندهاي جالب توجهي با سنت تصوف دارند.
چنين مجموعه ي متنوعي از مسائل بايد در هر طرح كلي از تصوف ايراني، هر قدر هم به اجمال، مورد بررسي قرار گيرد. ولي متأسفانه، نبودِ وقت به من اجازه نداد تا شماري از مسائل را كه در رشد و گسترش تصوف ايراني اهميت دارند بحث كنم. اگرچه تعداد قابل ملاحظه اي كتاب و مقاله درباره ي ميراث تصوف ايران به قلم غربيها عرضه شده است، اما از آنجا كه اين رساله ي كوتاه لااقل پاره اي از مسائل را از ديدگاهي ايراني عرضه مي كند، مي توان فايده اي در برداشته باشد.
فهرست
- سخني از مترجم
- پيش گفتار مدير بخش فارسي در دانشگاه كاليفرنيا
- مقدمه
- متن كتاب
- يادداشتهاي نويسنده
- فهرستها
اشخاص و گروهها
جايها
كتابها و رسالات
فهرست آثار و تحقيقات دكتر زرين كوب – به كوشش عنايت اله مجيدي