آفتابنیوز : به گزارش شرق، زمانی که پلیس به محل رسید، با جسد زنی جوان روبهرو شد که روی زمین افتاده و شوهر او نیز کنار جسد نشسته بود. با دستور بازپرس، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و متهم به قتل برای توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، به دادسرا برده شد. این مرد در اعترافاتش گفت: مدتها بود که به همسرم شک داشتم و میدانستم او با کسی رابطه دارد و دیگر من را دوست ندارد. موضوع خیلی برایم مهم بود. به او گفتم تو حق نداشتی این کار را بکنی و آبروی من را ببری. همسرم میگفت با کسی رابطه ندارد اما کارهایی میکرد که شک من نسبت به او بیشتر میشد، بعد هم گفت اگر به من شک داری مرا طلاق بده تا همهچیز تمام شود اما من سه بچه داشتم و نمیخواستم این کار را بکنم؛ ضمن اینکه همسرم را دوست داشتم تا اینکه روز حادثه دوباره سر این موضوع با هم درگیر شدیم. به او گفتم باید بگویی با چه کسی رابطه داری اما جواب نداد و دعوا آنقدر بالا گرفت و همسرم آنقدر به من توهین کرد که من کنترل خودم را از دست دادم. یک لحظه حالت جنون به من دست داد و نتوانستم خودم را کنترل کنم و همسرم را به قتل رساندم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، بازپرس متهم را برای بررسی سلامت روان به پزشکی قانونی معرفی کرد و متخصصان بعد از انجام تستها و معاینههای تخصصی اعلام کردند این مرد به لحاظ روانی در سلامت به سر میبرد و مسئول اعمال و کردار خودش است.
با توجه به اینکه مرد جوان مدعی شده بود همسرش با کسی رابطه دارد، به دستور بازپرس، مأموران تحقیقات زیادی درباره زندگی خصوصی این زن انجام دادند و تلفن همراه او را بررسی و با اعضای خانوادهاش صحبت کردند اما رابطهای خارج از عرف و خانواده در زندگی این زن وجود نداشت. بنابراین با توجه به شکایت اولیایدم و مدارک بهدستآمده، کیفرخواست قتل عمدی برای متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ٨ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده با ریاست قاضی اصغرزاده تشکیل شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد.
سپس یکی از فرزندان مقتول که کبیر بود، اعلام کرد درخواست دیه دارد؛ او گفت نه میتواند برای پدرش درخواست قصاص کند و نه میتواند او را به طور کامل ببخشد. نوبت به قیم دو کودک صغیر که رسید، او نیز درخواست دیه را مطرح کرد اما پدر مقتول اعلام کرد درخواست قصاص دارد و نهتنها براساس قانون، تفاضل دیه را میپردازد بلکه سهم صغار را نیز میدهد تا دامادش را قصاص کنند.
او گفت: این مرد نهتنها دخترم را کشت و من را به خاک سیاه نشاند، بلکه آبروی دخترم را هم برد درحالیکه پلیس تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که او رابطهای با کسی نداشت؛ به همین دلیل من او را نمیبخشم. این مرد به من و خانواده و دخترم ظلم کرده است و باید تاوان آن را هم بپردازد. لازم باشد فرش زیر پایم را هم میفروشم و تا جایی که در توانم باشد پول تهیه میکنم اما اجازه نمیدهم خون دختر بیگناهم پایمال شود. حالا که دخترم را کشته است، باید قصاص شود.
وقتی نوبت به متهم رسید، او در جایگاه حاضر شد و اتهام قتل را قبول کرد و گفت: وقتی با همسرم درگیر شدم خیلی حالم بد بود، اصلا کارهایم دست خودم نبود. میدانست من خیلی عصبی هستم و به او هم شک کردهام بااینحال وقتی از او سؤال میپرسیدم جواب سربالا میداد. به همین خاطر هم کنترل خودم را از دست دادم و اصلا نفهمیدم چه میکنم. یک لحظه به خودم آمدم و دیدم همسرم را به قتل رساندهام و جسدش وسط خانه افتاده است.
من از او سه فرزند داشتم و اصلا نمیخواستم چنین اتفاقی بیفتد. او را دوست داشتم، اگر کمی با آرامش برخورد میکرد این اتفاق نمیافتاد. حالا هم از کارم پشیمان هستم و به حکم دادگاه تمکین میکنم.
با پایان گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.