آفتابنیوز : طی
ماههای گذشته برخی از تحرکات رئیس دولت قبل ابهامات زیادی در میان محافل
سیاسی و رسانهای ایران ایجاد کرده و همچنین این پرسش اساسی را به وجود
آورده که تا چه اندازه بازگشت فردی که در دولت قبل مشکلات فراوانی برای
کشور ایجاد کرده در انتخابات ریاستجمهوری سال آتی محتمل خواهد بود؟ و با
چه اهداف و برنامهای وی قصد ورود به صحنه قدرت دارد؟ از این رو به سراغ
علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی و رسانهای رئیس دولت دهم رفتیم. کمتر کسی
است که نام مشاور مطبوعاتی احمدینژاد به گوشش نرسیده یا او را نشناسد. او
یک روز قبل از محاکمه در دادگاه به سوالات «آرمان» پاسخ داد. در ادامه متن
گفت وگوی علیاکبر جوانفکر را میخوانید:
سفر
احمدینژاد به آمل، خرمشهر و زنجان پیامی چون بازگشت وی به صحنه قدرت را
دربردارد و همچنین گفته میشود که آقای احمدینژاد میخواهد انتخابات ۸۴ را
بازسازی کند، آیا او به راستی قصد بازگشت به قدرت را دارد؟شما
از کجا به این نتیجه رسیدید که پیام سفرهای اخیر دکتر احمدینژاد بازگشت
به صحنه قدرت است؟! ادعای شما بر پایه فرضیات سیاسی و رسانهای است و
مستندی برای اثبات ادعای خود ندارید زیرا دکتر احمدینژاد در سخنرانیهای
خود هرگز سخنی نگفتهاند که شما بتوانید آن را نشانهای از شروع یک فعالیت
سیاسی یا انتخاباتی تلقی کنید. منظورتان از بازسازی انتخابات ۸۴ روشن نیست و
بنده نمیتوانم به این بخش از سوال شما پاسخ بدهم. شما بر پایه دانش خود،
فرض را بر این گرفتهاید که دکتر احمدینژاد از صحنه قدرت کنار بودهاند و
اکنون قصد دارند دوباره به صحنه بازگردند در حالی که فرضیه شما صحیح نیست.
کسی که منشا خدمات بینظیر و ماندگاری در کشور بوده و مردم او را از عمق
جان دوست دارند، چگونه ممکن است از صحنه قدرت کنار رفته باشد؟! درست است که
دکتر احمدینژاد طی سه سال گذشته سیاست سکوت را در برابر انبوه هجمههای
سیاسی، تبلیغاتی و گسترهای از اتهامات بیپایه و اساس در پیش گرفته است
اما با این وجود ملاحظه میکنید که همچنان از بالاترین سطح محبوبیت مردمی و
اقبال عمومی در مقایسه با همه مدعیان حضور فعال در عرصه قدرت برخوردارند،
بنابراین اگر بپذیرید که مردم عامل اصلی قدرت محسوب میشوند، در نتیجه باید
به استقبال این حقیقت بروید که فرد مورد علاقه مردم نه تنها خارج از صحنه
قدرت نیست، بلکه در وسط صحنه سیاست و قدرت حضوری بلامنازع دارد هرچند که
برخی نمیخواهند آن را باور کنند.
با
توجه به اینکه احمدینژاد دارای یک چارچوب تشکیلاتی نیست فکر میکنید تا
چه اندازه شانسی برای حضور و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم
دارد؟آقای احمدینژاد فعلا هیچ تصمیمی برای حضور در
انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ اتخاذ نکرده است و هرگونه بحثی در این
زمینه بیمورد است. سوال شما در خصوص شانسآوری چارچوب تشکیلاتی در
انتخابات، طنزآمیز به نظر میرسد.
حالا
اگر آقای احمدینژاد وارد انتخابات شود، چه اهداف و برنامههایی مدنظر او و
تیم همراهش برای این عرصه پیشبینی یا برنامهریزی شده است؟دکتر احمدی نژاد فعلا تصمیمی در این خصوص اتخاذ نکردهاند. اعلام اهداف و برنامهها منوط به اتخاذ تصمیمات جدید در آینده خواهد بود.
با
توجه به اینکه جامعه نسبت به عملکرد ۸ ساله احمدینژاد رضایت چندانی
ندارد، فکر میکنید او امروز تا چه اندازه از پایگاه مردمی برخوردار است؟اگر
جامعه چنین تصوری از عملکرد هشت ساله دکتر احمدینژاد داشته باشد،
دستاندرکاران روزنامه شما و همفکرانتان باید از آن خوشحال باشند، اما به
راستی چرا سوالهای شما بازتاب دهنده موجی از نگرانی و اضطراب نسبت به حضور
احتمالی دکتر احمدینژاد است؟!
در
صورتی که احمدینژاد خود به طور مستقیم برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶
وارد عرصه نشود، گزینه دیگری برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری مد
نظر دارد؟طرح زودهنگام گمانهزنیهای مربوط یا نامربوط
رسانهای در مباحث انتخاباتی، نوعی تلاش برای منحرف کردن مردم از مباحث
اصلی جامعه محسوب میشود.
به
گذشته بازگردیم. گفته میشود که علت بلوکه شدن داراییهای ایران به
سهلانگاری دولت قبل بازمیگردد. چرا ایشان با علم به اینکه کشور در تحریم
به سر میبرد، باز هم ریسک کرد و از آمریکا اوراق بهادار خریداری کرد؟واقعیت
این است که اوراق بهادار مزبور در دوران حاکمیت اصلاحطلبان خریداری شده
است اما توجه داشته باشید که خرید اوراق قرضه، اقدامی در چارچوب اختیارات
قانونی بانک مرکزی است که در یک روند عادی و با توجه به استقلال بانک مرکزی
از دولت انجام میشود. بنابراین شما حق ندارید خرید اوراق بهادار را به
رئیس جمهور مرتبط کنید، هرچند که این امر در دولت اصلاحات انجام شده باشد.
در خصوص مصادره این مبلغ از داراییهای ایران از سوی آمریکا نیز شما باید
دولت کنونی را مخاطب سوال خودتان قرار دهید، زیرا این اقدام در زمان دولت
یازدهم و پس از اجرای برجام انجام شده است. قرار بود اجرای برجام که به
نابودی تاسیسات هستهای ایران منجر شد، آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران
را در پی داشته باشد اما دیدیم که نه تنها چنین اتفاقی نیفتاده، بلکه
آمریکا دو میلیارد دلار از داراییهای ایران را نیز مصادره کرده است.
فرافکنی و پرتاب کردن توپ به زمین دولت قبل، هیچ دستاوردی برای دولت کنونی
به ارمغان نخواهد آورد. یک رسانه ارتباط جمعی باید مدافع حقوق مردم باشد.
آقای
احمدینژاد در انتخابات سال ۸۴ با پیام بهار و توجه و ساماندهی به طبقات
متوسط جامعه وارد صحنه شد اما این بار با پیام «سلام مستضعفین» در فضای
مجازی و سفرهای خود میخواهد رای جمع کند. آیا عبارت «سلام مستضعف» را باید
پایان پروژه بهار و رویگردانی دهک متوسط کشور از وی و آغاز دیگری با هدف
حمایت رئیس دولت دهم از طبقه محروم جامعه دانست؟بهار، فصل
شکوفایی زمین و مستضعفین وارثین واقعی آن هستند، بنابراین دو مفهوم بهار و
مستضعفین را به هیچ عنوان نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد و هرگونه تلاشی در
جهت جدا کردن این دو مفهوم در هم تنیده، به منزله حرکت در مسیر انحراف
گفتمانی تلقی خواهد شد.
در دوران
احمدینژاد شاهد محدودیتهای مطبوعاتی و رسانههای آزاد و منتقد بودیم. در
صورت پیروزی احتمالی، ایشان آیا همچنان به دنبال ادامه رفتار گذشته خود با
رسانهها به خصوص رسانههای منتقد و گروههای سیاسی خواهد بود؟شما
به گونهای سوال می پرسید که گویا در دوران دولتهای نهم و دهم در ایران
زندگی نکردهاید. سوال شما یا برآمده از بیاطلاعی محض از واقعیتهای دولت
قبل است یا در تلاش هستید تا واقعیتهای آن دوره را که حاکی از آزادی کامل
رسانهها و توجه ویژه دولت و رئیس جمهور وقت به حمایت از خبرنگاران و
رسانههای ارتباط جمعی است، وارونه جلوه دهید. توجه داشته باشید که قلب
واقعیت و وارونهسازی حقایق، باعث از دست رفتن اعتماد مخاطب و اعتبار رسانه
میشود. بالاترین میزان توهین و انتقادهای تند علیه دولت و بهویژه علیه
شخص رئیس جمهور در حد فاصل سالهای ۸۴ تا ۹۲ اتفاق افتاده است و با این
وجود برخی از مدیران مسئول رسانههای مخالف دولت نیز از دست دکتر
احمدینژاد جایزه دریافت کردند و عموم خبرنگاران و رسانههای ارتباط جمعی
در سراسر کشور مورد حمایت مادی و معنوی دولت قرار داشتند.
نظرتان در مورد ترکیب مجلس دهم چیست؟نظر خاصی ندارم و باید منتظر عملکرد مجلس جدید باشیم.
به عنوان سوال آخر، آینده انتخابات ریاست جمهوری سال آتی را چگونه میبینید؟آقای
روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، سه بار سوگند جلاله خورده است؛ باور کنید
دولت قبل بازنخواهد گشت!! سوال این است که آیا چنین اظهاراتی از سوی رئیس
جمهور، جایگاه و موقعیت ایشان را به عنوان مسئول اجرای انتخابات با یک چالش
بزرگ و اساسی مواجه نمیسازد؟ دغدغههایی که اینگونه اظهارات غیرمتعارف
میتواند در مردم و بهویژه نخبگان در خصوص حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
ایجاد کند، چگونه مرتفع خواهد شد؟ یکی از تئوریسینهای حامی دولت یازدهم
نیز در تشریح روح برجام یا ضمائم پنهان آن، فاش کرده است که بر اساس چارچوب
طراحی شده در برنامه جامع اقدام مشترک، بازگشت دکتر احمدینژاد و تفکر
احمدینژادی غیرممکن است. به راستی چه ارتباطی میان سوگند رئیس جمهور به
عنوان مجری انتخابات با چارچوب تعیین شده در برجام برای کشور وجود دارد؟
اگر فرض را بر صحت این اظهارات قرار دهیم آیا نباید این حق را برای مردم
قائل شویم که نگران دخالت بیگانگان در سرنوشت خویش باشند؟