آفتابنیوز : 
در ادامه این مطلب که در شماره امروز-دوشنبه- روزنامه ایران منتشر شده، آمده است:ملاقاتهای فشرده وزیر امور خارجه ایران با مسئولان و مقامات اروپایی که در سفرهای متقابل و با همراهی هیأتهای مهم اقتصادی صورت میگیرد، گام بلندی برای خوشهچینی از دستاوردهای توافق هستهای به حساب میآید.
گامی که این روزها با پیگیری دیپلماسی اقتصادی توسط دستگاه وزارت خارجه و در خلال مراودات سیاسی با مقامات اروپایی هر روز ابعاد گستردهتری مییابد. علی خرم، نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد (ژنو) در گفتوگو با «ایران»، از اهمیت رایزنیهای دیپلماتیک ایران و اروپا در مقطع کنونی که برجام از سوی کاندیداهای تندرو امریکایی تهدید میشود، سخن گفته است که مشروح آن از نظر خوانندگان گرامی میگذرد.
وزیر امور خارجه سفرهای دورهای به اروپا را آغاز کرده است. اهمیت این رایزنیها و رفت و آمدهای دیپلماتیک با کشورهای بزرگ و کوچک قاره سبز در روند اجرای برجام تا چه اندازه است؟
ایران بعد از پیروزی انقلاب تا سال 1384 تحت تحریم سیاسی و سپس تحریم اقتصادی امریکا قرار داشت. امریکا توانست کشورهای اروپایی را هم در اعمال این تحریمها با خود همراه کند. این در حالی بود که کشورهای اروپایی نیز به دلیل علاقه و رابطهای که با امریکا داشتند، از سیاست این کشور علیه ایران تبعیت میکردند.
اما تحریمها از سال 84 به بعد، شکل حقوقی به خود گرفت و علاوه بر امریکا و غرب، شورای امنیت سازمان ملل هم با پنج قطعنامه ایران را تحت تحریمهای سیاسی و سپس اقتصادی قرار داد. این در حالی بود که در ایران تحریمهای اقتصادی بیشتر از تحریمهای سیاسی مورد توجه قرار گرفت.
حال آنکه تحریمهای سیاسی از تحریم اقتصادی مهمتر بود چرا که همین مسأله باعث میشد تا مراوده دیپلماتیک میان ایران و کشورهای اروپایی قطع شود و ایران دچار انزوا شود. مهمترین تأثیر تحریمهای سیاسی، توقف رابطه تجاری و انتقال تکنولوژی میان ایران و کشورهای خارجی بود که باعث شد کشورمان به سختی نیازهای خود را در این دوران برطرف کند.
تحریمها از سال 84 تا 92 شکل سازمان یافتهای پیدا کرد و بتدریج ایران را به گردابی از مشکلات دیپلماتیک و اقتصادی وارد کرد. خب در چنین فضایی معجزه توافق هستهای این بود که ابتدا تحریمهای سیاسی و سپس تحریمهای اقتصادی را برداشت و حتی خود امریکا نسبت به ایجاد رابطه دیپلماتیک با ایران ابراز علاقه نمود و در نتیجه کشورهای اروپایی برای برقراری رابطه با تهران وارد یک فضای توأم با رقابت شدند.
همان طور که اشاره کردید، تحریمهای سیاسی و اقتصادی ایران تحتالشعاع اجماع میان اروپا و امریکا شکل گرفته بود. آیا دستیابی به برجام و رفت و آمدهای دیپلماتیکی که بعد از آن میان ایران و کشورهای اروپایی شکل گرفته، به این معناست که اروپاییها میخواهند در دوره پسابرجام سیاست مستقلی از امریکا در قبال تهران داشته باشند؟
بله؛ اروپاییها قبلاً همکار و متعهد امریکاییها بودند یعنی تحریم سیاسی ایران، آنها را متحد کرده بود اما با حل موضوع هستهای، حالا خود را شریک و رقیب امریکا میدانند. زمانی که توافق هستهای انجام شد، خود امریکاییها برای برداشتن تحریمهای سیاسی ایران نهایت همکاری را انجام دادند و نتیجه این بود ایران که زمانی تحت ماده 41 شورای امنیت به عنوان خطری برای امنیت بینالملل معرفی شده بود حالا در زمره اهداف بسیاری از قدرتهای مهم غربی برای برقراری رابطه سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است.
دستگاه دیپلماسی ایران تا چه اندازه توانسته است از این تغییر فضا و احیای روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای حوزه غرب استفاده کند؟
ایران در شرایطی قرار گرفته است که باید روابط خدشهدار شده طی سالهای گذشته را جبران کند بنابراین الان ظریف باید همه جهان یعنی همه 190 کشور دنیا را مد نظر قرار دهد و روابط با تک تک کشورها از پنج قاره را از صفر شروع کرده و احیا نماید زیرا روابطی که ما در 38 سال گذشته داشتیم، به جهت سایه تحریمها کامل نبوده است.
در این میان اتحادیه اروپا با 28 کشور تا سال 84 نخستین شریک تجاری ایران محسوب میشد و رتبه نخست رابطه تجاری و انتقال فناوری وتکنولوژی رابرای ایران داشت.یعنی فضای سیاسی میان ایران واروپا به گونهای بود که دو طرف گفت و گوهای جامعی را با یکدیگر آغاز کرده بودند و اکنون دولت یازدهم میخواهد آنچه را که در گذشته پایهریزی شده بود، تکمیل کند.
به همین منظور آقای ظریف باب رفت و آمد با همه کشورهای کوچک و بزرگ قاره اروپا را مورد توجه قرار داده است و در این مسیر همه این کشورها را یکسان در نظر میگیرد چرا که کشورهای کوچک اروپا به اندازه قدرتهای بزرگ این قاره حق رأی دارند. بنابراین ایران میخواهد یک اروپای متحد را برای برداشتن گامهای سیاسی و اقتصادی با خود همراه کند و ضمن اینکه با در نظر گرفتن اینکه چه کسی در امریکا بر سر کار بیاید، به نوعی پایه رابطه ایران و اروپا را مستحکم نماید تا خطر تندروی احتمالی رئیس جمهوری آینده امریکا مشکلات کمتری برای ایران به وجود آورد.
با وجود این فضایی که میان ایران و اروپا شکل گرفته، آیا نقش امریکا و کارشکنیهایی که احتمال بروز آن در آینده وجود دارد، میتواند به عنوان یک عامل مهم بر رابطه ایران و اروپا تأثیر بگذارد؟
مشکل برداشته شدن تحریمها از میان رفته است ولی به معنای آن نیست که همه مشکلات نیز یکدفعه برداشته میشود. یعنی همانطور که تحریمها گام به گام علیه ایران تصویب و اجرایی شد، ملموس شدن نتایج برداشته شدن تحریمها برای ایران نیز چندین سال طول میکشد اما ایران و امریکا میتوانند کاری کنند تا این چند سال به کمتر از یک سال محدود شود، لازمه این کار هم آن است که مرتباً سیگنالهای مثبت درباره توافق هستهای به جهان بدهند.
اما فضا در هر دو کشور به نوعی خلاف این مسیر حرکت میکند. فضای رسانهای در ایران درمورد توافق سیگنالهای منفی ارسال میکند. آن طرف هم دونالد ترامپ برای برجام خط و نشان میکشد. خب در چنین فضایی چه انتظاری باید داشت که بانکهای اروپایی و آسیایی برای سرمایهگذاری در ایران اعتماد کنند.
خب همین نگاه تند نامزدهای انتخاباتی امریکا به برجام از جمله مواضع تندی که ترامپ در این خصوص گرفته است، به عنوان یک خطر جدی برای آینده برجام و فضای جدیدی که میان ایران و غرب شکل گرفته است، مطرح است... ایران برای رویارویی با شرایط جدید چه باید بکند؟
ایران میتوانست به جای آنکه اوباما را در جهت مقابل ایران ببیند، کاری کند که همه مسائل مربوط به برجام در دوره او تمام شود زیرا هیچ کس اندازه اوباما نمیخواست که موضوع هستهای حل و فصل شود، ولی خب در ایران چنین اجماعی نبود که این بسترسازی شکل گیرد.
البته این نگاه بخشی از ایران بود و همین باعث شد کار را نیمه تمام بگذارد. در مجموع اگر نگاه کشورمان این باشد که توافق هستهای به نفعش است، در آن صورت باید پایبندی خود را به اجرای آن حفظ نماید و به جای قرار گرفتن در تعارض با دولتمردان جدید امریکا، مسیر اجرای توافق را به شکلی هموار کند که اگر هر فردی در امریکا بر سر کار بیاید، نتواند از تعهدات کشورش در قبال برجام سر باز بزند. بنابراین میتوان، اگرچه با سختی اما به درستی توافق را در پیچ و خمهای دیپلماتیک به جلو پیش برد.