آفتابنیوز : در ماههای اخیر شاهد نوعی قیام مردم دنیا علیه میانه روی سیاسی هستیم. از اروپا تا آمریکا مردم به کاندیداها و احزابی روی خوش نشان داده اند که وجهه اصلی آنها تندروی و ساختارشکنی است. مصداق بارز این موضوع پدیده ترامپ در آمریکا است که در نهایت توانست نامزدی حزب جمهوری خواه را بدست آورد. کارشناسان دلایل اقتصادی همچون کاهش دستمزدها، افزایش اختلاف طبقاتی، کاهش امنیت اقتصادی و در مجموع کاهش طبقه متوسط را در گرایش مردم به چنین افرادی مهم می دانند. با توجه به اینکه امروز چنین زمینه های اقتصادی در ایران نیز وجود دارد آیا امکان شکل گیری پدیده ترامپ در ایران در انتخابات سال 96 وجود دارد؟
دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «آنچه موجب بروز چنین فرایندی در ادبیات سیاسی و در گستره های جغرافیایی متفاوت شده است، تحرک زیرپوستی است که در حوزه سیاست در حال شکل گیری است و اولین نشانه های خود را در جنبش خشونت گرای توده ای در ادبیات سیاسی به نمایش می گذارد.»
وی ادامه داد: «با توجه به رشد سریع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در بطن و متن واگرایی اقتصادی میان طبقات فرادست و فرودست، ما شاهد شکل گیری قدرت ملت ها در برابر قدرت دولت ها هستیم. در این میان آنچه زودتر و بیشتر حرکت خود را به نمایش می گذارد لایه های رویین این قدرت ملت ها است که در قالب سازمانهای خشونت گرا و ادبیات لُمپنیستی با محتوای پوپولیستی خود را نشان می دهد.»
وی افزود: «لذا اگر شاهد ایجاد یک فضای معنادار در گسترش تحرکاتی هستیم که منتهی به بروز و ظهور شخصیت هایی همچون ترامپ آن هم در کشوی مانند آمریکا می شود محصول یک تحرک پارادایمی زیرپوستی در عرصه قدرت سیاسی است که در آینده بیش از امروز خود را به نمایش خواهد گذاشت.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «اما در آینده بعد از گذار از این زایش خونبار و خونین زمینه های ایجاد یک نوع دموکراسی مردمی متکی بر خواست اکثریت قاطع مردم در ارتباط با ایجاد دولت حداقلی را شکل و محتوا خواهد بخشید و این خود به دموکراتیزه شدن جامعه جهانی کمک خواهد کرد.»
مطهرنیا ادامه داد: «اما در برابر این پرسش که آیا این تحرک می تواند موجب ایجاد فضایی در جهت تسری میان کارکردی از حوزه غرب به ایران شود باید گفت بر حسب اتفاق این معنا نخست در ایران خود را به نمایش گذاشت و ورود احمدی نژاد به ادبیات سیاسی بعد از انقلاب با نوعی برخورد خشونت بار با تمامی دارندگان قدرت قبل از خود در سال 84 به نوعی آغاز ترامپیسم در ادبیات سیاسی بود.»
وی افزود: «لذا به واسطه آنکه در غرب هم ما شاهد ایجاد چنین فضایی در حوزه نگرش توده ها به عملکرد نخبگان بودیم که در جنبش وال استریت نمود پیدا کرد می توان ترامپ را ادامه سیاسی خشونت زده رادیکالیستی جنبش وال استریت نامید که در چارچوب عاملیت سیاسی (نه یک جنبش سیاسی) از فرصت کاندیداتوری ریاست جمهوری بهره می برد و با محتوای پوپولیستی و ادبیات لمپنیستی تلاش دارد درصد بالایی از مردم ناراضی از وضع موجود در آمریکا را به سمت خود جلب کند.»
این کارشناس مسائل بین الملل اظهار کرد: «البته این امر متکی بر هیجانات برخاسته عاطفی در حوزه ادبیات سیاسی آمریکا است و اگر در رفتار شناسی سیاسی ملت آمریکا مطالعه کرده باشیم خواهیم دید موضع گیری ها و جهت گیری های رفتار سیاسی مردم آمریکا در موسم انتخابات اساسا از مبنای عاطفی و احساسی تاثیر می پذیرد.»
وی ادامه داد: «اما در ایران این موج از سال 84 به 88 منتقل شد و در این سال یک زایش بزرگ تاریخی را پشت سر گذاشت که خونبار بود و سپس به ایجاد یک تحرک اعتدال گونه در سال 95 منجر شد.»
وی افزود: «اکنون ملت ایران در هفتم اسفند و 10 اردیبهشت نشان دادند پیشگام درخواست اعتدال در حوزه سیاست هستند و هنوز بر آن پایدار ماندند چراکه زهر رادیکالسم و تندروی را در قالب ادبیات خشن سیاسی چشیدند و امروز مردم ایران نه تنها خواهان اعتدال بلکه خواهان جنبش بازگشت به اخلاق سیاسی برخاسته از اصول و ارزش های اسلامی و ایرانی در روابط سیای کنشگران فعال این صحنه هستند.»
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که آیا با این تفسیر بومرنگ «پدیده ترامپ» که از ایران به آمریکا ارسال شده است، امکان بازگشت به ایران را دارد؟، گفت: «بی تردید این بومرنگ به طرف فضای سیاسی ایران پرتاب خواهد شد؛ چنانکه همین اکنون سفرهای احمدی نژاد و سعید جلیلی به استان های مختلف در جهت بررسی بازخوردهای رفتارهای جامعه مخاطب مورد توجه محافل سیاسی قرار گرفت است.»
وی ادامه داد: «لذا این بومرنگ از دست خارج و به فضای سیاسی ایران پرتاب شده است اما بازگشت این بومرنگ و تحلیل هایی که از بازگشت آن از سوی جناح های سیاسی و افکار عمومی وجود دارد چندان برای پرتاب کنندگان این بومرنگ خشنود کننده نیست.»
وی افزود: «نتایج بدست آمده نشان می دهد که مردم علی رغم اینکه از وضعیت اقتصادی و رکود حاکم بر بازار ایران چندان خشنود نیستند اما کنترل تورم در حوزه اقتصاد و ایجاد فضای مناسب در سیاست خارجی برای تعامل سازنده بین المللی را امتیازاتی برای تحرک اعتدال گونه می دانند و لذا با در کنار هم قرار دادن این مزایا و معایب هنوز ملت ایران گرایش خود به دولت اعتدالی را دارا هستند اگرچه همواره تردیدهایی در این زمینه بوجود می آید.»