آفتابنیوز : صفحه عمومی و اصلی مولانا شاعر ایرانی قرن هفتم هجری قمری در فیس بوک که در آمریکا به نام «رومی» شناخته شده، براساس اعلام پایگاه اطلاع رسانی سینمایی «سالن»، یک میلیون و 800 هزار نفر پیرو دارد که از جمله این علاقهمندان می توان به «پائولو کوئیلو» نویسنده کتاب «کیمیاگر» اشاره کرد.
به گزارش آفتاب، میلیون ها نسخه از آثار مولانا و کتاب هایی که در مورد او نوشته می شود، سالانه در آمریکا به فروش می رود، روندی که از یک دهه قبل آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
برخی پژوهشگران و مولانا شناسان، بخشی از دلیل محبوبیت مولانا را به گفته های پرمغز و حکمت آمیز او از جمله «همانی که دنبال آنی» وابسته می دانند.
با در نظر گرفتن محبوبیت مولوی و بازار خوبی که آثار او دارد، ساخت زندگینامهای از وی طبیعی و حتی برای شرکت های فیلمسازی آمریکایی که دنبال سود هستند، اجتناب ناپذیر است.
اوایل هفته گذشته اعلام شد «دیوید فرانزونی» فیلمنامه نویس و تهیه کننده آمریکایی، فیلمنامه ای از سرگذشت مولانا نوشته و علاقه دارد لئوناردو دی کاپریو نقش اول آن را بازی کند.
فرانزونی که فیلمنامه های «شاه آرتور» (2004) و «گلادیاتور» (2000) را نوشته و برای فیلمنامه «گلادیاتور» جایزه اسکار را کسب کرده، در مصاحبه ای با روزنامه تلگراف، «استفان جوئل براون» را تهیه کننده این فیلم اعلام کرد و افزود، آنها تمایل دارند نقش شمس تبریزی را «رابرت داونی جونیور»(بازیگر مجموعه سینمایی «مرد آهنی») و نقش مولانا را لئوناردو دی کاپریو ایفا کنند.
** چرا دیگر طرح ها در مورد مولانا به جایی نرسید؟
اما این نخستین بار نیست که سینماگران هالیوود برای به تصویر کشیدن زندگی مولانا روی پرده سینما تلاش کرده اند؛ «فرانکلین لوییس» صاحب کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شیکاگو و مولاناشناس می گوید، تا کنون چهار فیلمنامه در مورد زندگی مولانا نوشته شده است.
وی که ریاست گروه تمدن ها و زبان های خاورنزدیک را نیز برعهده دارد، تصریح می کند: اولیور استون اولین بار در سال 1999 میلادی در مورد چنین فیلمنامه ای خبر داداما این فیلمنامه هرگز به فیلم تبدیل نشد، دومی را «مظفر علی» کارگردان هندی نوشت و از آن سخن گفت.
داریوش مهرجویی کارگردان ایرانی نیز فیلمنامه ای بر اساس رمان «کیمیا خاتون» (نوشته سعیده قدس) از زندگی مولانا نوشته بود و «اوویدو سالازار» مستند ساز نیز بر اساس رمان تاریخی نهال تجدد نویسنده ایرانی مقیم آمریکا در این زمینه تلاش هایی کرده بود.
مهرجویی این خبر را تایید کرده و می گوید: فیلمنامه مولانا را به زبان انگلیسی و بر اساس رمان «کیمیا خاتون» به همراه بخش هایی که بعدها به آن اضافه کردم به سفارش یک تهیه کننده ایرانی مقیم آمریکا حدود پنج سال قبل نوشتم. این تهیه کننده می خواست فیلم را بسازد و خیلی هم زحمت کشید اما نتوانست سرمایه گذار لازم را بیابد.
سازنده فیلم سینمایی «پری» تاکید کرد: در این فیلمنامه بیشتر به وجه ادبی و فلسفی مولانا پرداختم و حتی از شعرهای او نیز استفاده کردم و قرار است به فارسی ترجمه و توسط ناشری در ایران چاپ شود.
وی ادامه می دهد: تولید فیلم سینمایی بر اساس فیلمنامه ای که نوشتم، به بودجه کلانی نیاز داشت و می خواستیم ساخت آن را در قزاقستان آغاز کنم اما در نهایت بودجه تامین نشد، حتی تهیه کننده قصد تامین بودجه از داخل ایران را داشت اما نتوانست.
غیر از این در سال 1393 اخباری در مورد ساخت فیلمی در مورد مولانا به نام «طاووس مست» به کارگردانی مجتبی راعی و با همکاری ایران و ترکیه منتشر شد.
راعی در همان زمان گفته بود: این فیلمنامه برداشتی مدرن از عرفان مولانا جلال الدین است و می تواند به عنوان نخستین گام در جهت همکاری سینمای ایران و ترکیه باشد. مزار مولانا در قونیه و مزار شمس در شهر خوی است و ارتباط این دو بر کسی پوشیده نیست. بنابراین یکی از این زمینه های فرهنگی ساخت فیلم براساس این موضوع است. از همین رو فیلمنامه «طاووس مست» هم در راستای آشنایی دو فرهنگ ایران و ترکیه نوشته شده است.
اما راعی روز گذشته (یکشنبه) از لغو ساخت این فیلم به دلیل بی پولی خبر داده و گفته است: پول نداشتیم که مشارکت کنیم، در حالیکه قونیه پول داشت و حالا هم هالیوود سرمایه خوبی از ترکیه می گیرد.
هر چند هنوز معلوم نیست طرح ها و فیلمنامه های دیگری در مورد مولانا نوشته شده است یا نه، اما به آسانی می توان حدس زد چنین شخصیتی چه اندازه برای هنرمندان محبوب است.
** نقش هایی که برای بازیگران بیش از حد بزرگ است!
از آنجا که لئوناردو دی کاپریو و رابرت داونی جونیور برای ایفای نقش های مولانا و شمس دور به نظر می رسیدند، بسیاری از رسانه ها احساس کردند این فیلم در پی تغییر وجهه مولانا در افکار عمومی آمریکاست.
ماجرای رفع و رجوع کردن و تغییر در زندگی شخصیت ها در بسیاری از آثار نمایشی در هالیوود به اندازه ای طولانی است که به فیلم مولانا منحصر نمی شود و در یک نمونه گذشته «گانک لی» - Ganke Lee - که یک شخصیت آمریکایی - کره ای بود برای اینکه یک بازیگر سفیدپوست بتواند نقش او را بازی کند، تغییر کرد.
اما مولانا شخصیتی واقعی و میراث ادبی وی همچنان تاثیرگذار، عمیق و ماندنی است، بنابراین حضور این دو هنرپیشه در نقش مولانا و شمس تبریزی با مخالفت های زیادی روبرو شده که درست است.
مناقشه بر سر این فیلم از آنجایی برپا شد که فیلمنامه نویس هدف خود را از نوشتن فیلمنامه آن به چالش کشیدن تصویر متعارف از شخصیت های مسلمان در سینمای غرب با بیان زندگی یک صوفی بزرگ دانست و گزینه های وی برای نقش های اول و دوم این فیلم نشان می داد که این هدف و گفته درست نیست.
غیر از این حتی به نظر می رسد نویسنده فیلمنامه تصویر درستی از مولانا ندارد؛ هر چند اخباری از آغاز تحقیقات در مورد زندگی او نیز منتشر و روزنامه دیلی صباح ترکیه خبری از سفر فرانزونی و براون به استانبول برای دیدار با مولوی شناسان و بازدید از مزار وی در قونیه خبر داده بود.
با این وجود، فرانزونی در مصاحبه ای با روزنامه انگلیسی تلگراف گفته است: «رومی به شکسپیر می ماند... او شخصیتی با استعدادی خارق العاده و ارزشمند برای جامعه و مردمش است که یقینا امروزه نیز می تواند افکار را به خود جلب کند».
اما در واقع باید بگوییم شکسپیر به رومی می ماند؛ هم از این نظر که آثار و اشعار مولانا از نفوذ وی بر آثار شکسپیر خبر داده و هم از نظر تاریخی که مولانا جلوتر از شکسپیر است.
مگر اینکه فردی از روی عمد بخواهد قوانین زمان و مکان را کنار بگذارد و در غیر اینصورت شکسپیر نمی توانسته روی مولانا موثر باشد.
اما غیر از موضوع بازی این دو هنرپیشه و ناکام ماندن طرح هایی از داریوش مهرجویی و طرحی که بر اساس کتاب نهال تجدد نوشته شده، و پروژه «طاووس مست» به کارگردانی مجتبی راعی، موضوع مهمتر نیاز به تلاش برای ساخت فیلم یا سریالی در مورد مولوی توسط ایران است.
هر چند یکبار سیمای جمهوری اسلامی ایران سریالی در مورد مولانا به نام جلال الدین در سال 1393 ساخت و پخش کرد.
این سریال که با کارگردانی شهرام اسدی و نویسندگی وی و رضا مقصودی با تبلیعات نسبتا قابل توجه در معاونت برون مرزی صدا وسیما که آن زمان محمد سرافراز ریاست آن را برعهده داشت، با عنوان سریال الف ویژه آغاز شد، در ابتدا اسامی امین تارخ و رضا کیانیان را در نقش های اول آن بر خود داشت، سرانجام در 11 قسمت به زندگی مولانا در کودکی و نوجوانی پرداخت و شهرام اسدی در میانه راه از کارگردانی آن کنار رفت و کار را به آرش معیریان سپرد.
غیر از اینکه امین تارخ و رضا کیانیان در این سریال بازی نکردند، در نهایت هم «جلال الدین» سیما متاسفانه نتوانست روی آنتن مخاطب چندانی در عرصه داخلی جذب کند، چه برسد به عرصه خارجی و طرح آن دست کم در تلویزیون های منطقه.
یقینا کنار رفتن شهرام اسدی از اواسط کار که در کارنامه کاری خود کارگردانی آثار فاخری چون «روز واقعه» را دارد و سپردن آن به کارگردانی که در ژانر کاری کاملا متفاوتی تجربه آزمایی کرده، در میزان موفقیت سریال موثر بوده است.
شهرام اسدی در گفت وگو با ایرنا توضیحات کوتاهی در این زمینه ارائه کرد اما خواست این مطالب منتشر نشود و آرش معیریان نیز توضیحات بیشتر را به زمانه ای دیگر موکول کرد.
پیش از «جلال الدین» سریال دیگری به نام «صید در پی صیاد» در سال 1375 با بازی علی طالب لو و سیدصادق هاتفی از شبکه دو سیما به کارگردانی هاتفی پخش شده بود که بیشتر به زندگی شمس و مولانا از زمان دیدار این دو می پرداخت و به روزگار نو نیز نقبی می زد.
این اثر که در مقایسه با سریال «جلال الدین» با هزینه بسیار کمتری ساخته شده بود، دست کم بیشتر از «جلال الدین» در اذهان باقی ماند و از تحقیقات و فرصت های دراماتیک بیشتری برخوردار بود.